• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3929 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۳ مهر

اتحاديه اروپا در بازي جديد ضدايراني ترامپ، كجا ايستاده و خواهد ايستاد؟

مجيد تفرشي تاريخ‌نگار و تحليلگر امور بين‌المللي

سخنراني جمعه شب دونالد ترامپ و تلاش جديد و گسترده سياسي و تبليغاتي هيات حاكمه جديد امريكا، در جهت بي‌اثر كردن توافق موسوم به برجام، واكنش‌هاي گسترده و مختلفي در ايران و جهان به دنبال داشته و خواهد داشت. در هفته‌هاي گذشته كه ترامپ و همكارانش مرتبا عليه ايران به رجزخواني و تهديد مشغول بوده‌اند، افراد و نهادهاي دولتي و مستقلي در سطح اتحاديه اروپا به واكنش نرم و دوستانه يا تند و پرخاش‌جويانه عليه مواضع اردوگاه ترامپ پرداخته‌اند. واقعيت اين است كه برخلاف دوران هشت‌ساله رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد كه دو روي سكه زياده‌ طلبي‌هاي ضدايراني اروپا و امريكا از يك سو و سوء سياست داخلي و خارجي دولت ايران، دور جديد مذاكرات هسته‌اي، علاوه بر دستيابي به يك توافق بسيار مهم در جهت جلوگيري از بروز يك بحران جدي منطقه‌اي و جهاني، دو نتيجه بسيار مهم ديگر هم داشت: قرار دادن ايران در مذاكرات، از موضعي قوي و مستقل در برابر شش قدرت بزرگ جهاني و ناكارآمد كردن اتحاد ضدايراني امريكا و اروپا. اين در حالي است كه در طول حدود 9 ماهي كه از آغاز رياست‌جمهوري ترامپ مي‌گذرد، جدايي مواضع اروپا و امريكا در موضوع برنامه هسته‌اي ايران و برجام به طرز فزاينده‌اي عميق‌تر و آشكارتر شده است. در اين موضوع مي‌توان به انبوهي از آراي رهبران سياسي كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، تحليل‌هاي انديشكده‌ها و اتاق‌هاي فكر و گروه‌هاي لابي و رسانه‌هاي مهم اروپايي در اين مدت اشاره كرد. از نظر كشورهاي اروپايي، سرباز زدن احتمالي امريكا از تمكين به توافق برجام يا تلاش براي تضعيف يا تخريب آن، عملا نه تنها به طرز غيرقابل كنترلي بحران‌زا خواهد بود، بلكه به اعتبار امريكا و شركاي اروپايي آن در توانايي براي كمك به حل ديگر مناقشات جهاني تاثير مخرب و غيرقابل جبراني خواهد داشت. اين صداي متفاوت بي‌سابقه در اروپا عليه تصميمات و سياست‌هاي نوين امريكا، آن‌قدر شديد و قوي است كه حتي بريتانياي در آستانه خروج از اتحاديه اروپا و محافظه‌كاران حاكم به رهبري ترزا مي، كه به طرز مستاصلانه‌اي حساب خاصي روي حمايت و اتحاد با امريكا در دوران پسابرگزيت باز كرده‌ و متهم به چاپلوسي و كرنش بي‌چون و چرا در برابر واشنگتن هستند نيز در حمايت كامل از برجام سخن گفته و چه قبل از نطق جمعه ترامپ و چه بلافاصله پس از آن، مخالفت خود با مواضع جديد دولت امريكا را ابراز كرده‌اند. اين موضع انتقادي عليه سياست‌هاي ترامپ در برابر ايران، حتي شامل انديشمندان و اتاق فكرهاي دست راستي معمولا ضدايراني اروپايي نيز شد و نسبت به ديدگاه‌هاي ترامپ ترديد و انتقاد جدي دارند. شايد اگر به حدود شش سال قبل برگرديم، پيش‌بيني چنين افتراقي ميان مواضع اروپا و امريكا در برابر ايران به يك روياي دست نيافتني مي‌نمود، ولي اكنون اين افتراق واقعا شكل گرفته و احتمالا در آينده‌اي نزديك آشكارتر و گسترده‌تر هم خواهد شد. اروپاييان جدا معتقدند كه در سياست ضدايراني جديد امريكا، بيش از آنكه در جهت منافع امريكا، شركاي مهم اروپايي واشنگتن و امنيت و تنش‌زدايي جهاني باشد، بيشتر در جهت منافع لابي قوي و ثروتمند ضد ايراني اسراييل و پادشاهي سعودي است. موضع كنوني ضدايراني امريكا با همه ابهامات و ابعاد پنهاني كه دارد، يك محور مشخص و آشكار دارد: تضعيف برجام از طريق ايجاد شرايط جديد، محدوديت‌هاي مختلف تازه براي ايران و نهايتا بي‌اعتبار كردن اين توافق و مجبور كردن ايران به خروج از توافق. اين بازي كه ترامپ، از مدت‌ها قبل آغاز كرده، ولي رفقا و رقباي او كاملا دستش را خوانده‌اند به نظر نمي‌رسد كه برخلاف بلوف‌هاي اين قمارباز نيويوركي، دست كم در كوتاه‌مدت به نتيجه دلخواه او بينجامد. تاكنون، با وجود فشارهاي فزاينده واشنگتن، لابي قدرتمند و ثروتمند تل آويو و رياض، اتحاديه اروپا به‌طور نسبي و تقريبا بدون تزلزل به برجام وفادار مانده و برخلاف نظر و ميل امريكا، پايبندي ايران به آن را تاييد كرده است. اين به تنهايي، خود دستاورد و توفيق مهمي براي ايران است كه بايد قدر آن را دانست. با اين همه، نبايد با خوش‌خيالي اميدوار بود كه اروپا براي هميشه و به‌طور نامشروط و غيرقابل تغيير، همچنان با ايران همراه باشد و منافع خود و روابط ناگسستني خود با امريكا و تا حد زيادي اسراييل و سعودي را فداي حقانيت ايران كند. مساله مهم ديگر اين است كه گرچه، مواضع نابخردانه و منزوي ترامپ و شركاي ضدايراني او، در ايران، اروپا و جامعه بين‌المللي با مخالفت و ناخشنودي گسترده مواجه شده، ولي از تاثيرگذاري سياسي و اقتصادي آن عليه برجام و ايران نبايد غافل ماند. تهييج و بسيج افكار عمومي، رسانه‌ها، نخبگان و سياستمداران ايران و جهان، امري مهم و مثبت است كه بايد قدرش را دانست، ولي از يك سو نبايد به تاثيرگذاري اقدامات ضدايراني اردوگاه ترامپ و اتحاد محور نامقدس لابي تل‌آويو- رياض غافل ماند. اگرچه امريكا و متحدانش سال‌ها در پي اعمال سياست ايران‌هراسي، ايران‌ستيزي و ناديده و بي‌اثر دانستن جايگاه و قدرت منطقه‌اي و بين‌المللي ايران بوده و در اين راه در مجموع و نسبتا ناكام ماندند، ولي با وجود پشت كردن اروپا، چين و روسيه به امريكا در قبال ايران، اين واقعيت تاريخي، نبايد به معناي شكست كامل قطعي تلاش جديد ترامپ تلقي شود. در شرايطي كه افكار عمومي و سياست‌هاي جهاني در مجموع به سود ايران نشان داده مي‌شود، ايران نبايد در اين موقعيت از خطرات و چالش‌هاي بالقوه فرا روي خود غافل بماند. ايران امروز بيش از هر زمان ديگري نيازمند سياستي هوشمندانه و دقيق و نگاهي درازمدت و راهبردي در قبال تهديدهاي بالقوه و بالفعل امريكا و متحدانش است. اين سياست ضروري نوين با ساز و كار سنتي و آزموده شده ايران به نتيجه كامل و مطلوب نخواهد رسيد. بخش مهمي از تلاش‌هاي ضدايراني سال‌هاي اخير به خصوص در دوره پسابرجام، در امريكا، اروپا و خاورميانه، از طريق ديپلماسي اقتصادي- تجاري و ديپلماسي عمومي- مردم‌محور اعمال شده و مي‌شود. اين امر عمدتا از طريق گروه‌هاي لابي، انديشكده‌ها، اتاق‌هاي فكر، موسسات حقوقي و سازمان‌هاي رسانه‌اي و مشاوره‌اي با پول و هدايت نئوكان‌ها، اسراييل و سعودي تامين و هدايت مي‌شود. تا جايي كه در نطق جمعه شب ترامپ حتي يك بار، ولو به‌طور اشاره، به خطر جهاني داعش و متحدان و سازندگان آن پرداخته نشد. در اين معركه ايران نيز چاره‌اي جز اين ندارد كه متقابلا از طريق ديپلماسي تجاري و ديپلماسي عمومي وارد معركه دفاع از منافع منطقه‌اي و بين‌المللي خود، به‌خصوص در سطح اروپا و به خصوص در مواجهه با سياست‌ورزان، نخبگان، رسانه‌ها و افكار عمومي اروپايي شود. اين موضوع اصلا بحث جديد و كشف تازه‌اي نيست و سال‌هاست كه در مورد آن صحبت مي‌شود. با اين حال، متاسفانه در دوران هشت ساله رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد، مقوله اساسا و ماهيتا غيردولتي ديپلماسي عمومي قلب ماهيت شده و نه تنها به آن توجهي نكردند، بلكه با دولتي كردن و الحاق آن به ساختار رسمي وزارت خارجه، عملا مانع تاثيرگذاري و جدي گرفته شدن همه تلاش‌هاي مستقل حامي ايران در عرصه ديپلماسي عمومي در جهان شدند. اين در حالي بود كه دشمنان و بدخواهان ايران در منطقه و جهان به سخت‌ترين و پيچيده‌ترين شكل ممكن، از ديپلماسي مردم‌محور عليه ايران استفاده كرده و مي‌كنند. متاسفانه اين اشتباه در چهار سال گذشته نيز اصلاح نشد و همچنان در بر همان پاشنه بدفهمي و اعمال نادرست ساز و كار ديپلماسي عمومي چرخيده و اين نياز همچنان باقي مانده و نه تنها ايران از اين ابزار سرنوشت‌ساز محروم مانده، بلكه همچنان مسير ناكارآمد و غلطي را در اجراي آن ادامه مي‌دهد.
باز هم متاسفانه، اين اشتباه هم‌اكنون يك بار ديگر در عرص ديپلماسي تجاري و اقتصادي نيز در حال تكرار است و دولت در تلاش است تا با برنامه‌هايي كاملا رسمي و فرمايشي در اين مسير گام بردارد. تغيير ساختار ظاهري وزارت خارجه و افزودن معاونت‌هايي براي دولتي كردن يك امر مستقل، عملا نقض غرض و از بين بردن راهكارهاي موجود و مفيد از اين راه است.
ايران براي بي‌اثركردن واقعي سياست‌هاي ضدايراني ترامپ نيازمند به حمايت جامعه بين‌المللي و بهره‌وري از احساسات و عواطف ايرانيان داخل و خارج از كشور است. ولي ادامه اين مسير جز با اصلاح ساختار اداري و اجرايي دستگاه ديپلماسي و سپردن امر ديپلماسي عمومي و ديپلماسي اقتصادي به عناصر و دواير غيردولتي (البته با نظارت، هدايت و اشراف دستگاه رسمي ديپلماسي و دولت) ميسر نيست.
توافق برجام قطعا يك دستاورد مهم تاريخي دستگاه ديپلماسي ايران در جهت منافع ملي ايران است. ولي ادامه حيات و تاثيرگذاري آن مطلقا با ساز و كار وضعيت كنوني و كاركرد وزارت خارجه ايران در عرصه ديپلماسي عمومي و تجاري سازگاري ندارد. اگر پوست‌اندازي و تغيير جدي رويكرد در اين مسير رخ ندهد، ما صرفا مي‌توانيم به اعتراض‌هاي مردمي انفرادي عليه به كار بردن تعبير نادرست به جاي نام واقعي خليج فارس توسط ترامپ يا اعتراض به رفتار بي‌ادبانه و بي‌اعتنايي او به حقوق بين‌المللي و تاريخ و جغرافيا بسنده كنيم.
مواضع اتحاديه اروپا عليه سياست‌هاي ضدايراني ترامپ، مهم، تاريخي و قابل احترام است، ولي منافع ايران را با روياي تغيير ناپذيري اين سياست‌ها گره نزنيم. سياست خارجي ايران نيازمند پوست‌اندازي و توجه جدي به ديپلماسي مردم‌‌محور و ديپلماسي تجاري از طريق فعالان غيردولتي و البته با نظارت و توجه دولت است. بدون بازنگري در ناكارآمدي ايران در اين دو مورد نبايد همواره منتظر ماند كه ديگران منافع ملي خود را فراموش كرده و به منافع ما بينديشند.
اميد است كه در ادامه سخنان هوشمندانه و بجاي حسن روحاني، رييس‌جمهوري ايران بتوانيم با درايت و تامل و بازنگري شجاعانه در روش‌ها و رويكردهاي ديپلماتيك خود از منافع راهبردي ايران در منطقه و جامعه بين‌المللي دفاع كرده و اجازه ندهيم كه ياوه‌گويي‌هاي ترامپ و متحدان ضدايراني او، راه را براي احيا و گسترش تنش‌آفريني، ايران‌هراسي و ايران‌ستيزي باز كرده و منافع ملي ما را تضعيف كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون