ساعت دوازده و چهل و پنج دقيقه به وقت واشنگتن، به نفع ايران
مهرداد پشنگپور
حقوقدان
سرانجام دونالد ترامپ، خطرناكترين رييسجمهور امريكا به زعم هيلاري كلينتون، مواضع خود را در قبال قرارداد حل و فصل موضوع اتمي ايران موسوم به برجام اعلام كرد. اين اعلام همراه با هياهو به مدد جنجال رسانهاي بسيار گسترده و ايجاد يك فضاي ملتهب و هيجان پيش ساخته صورت گرفت. نحوه اعلام اين خبر و جنجال رسانهاي كه كاخ سفيد به راه انداخت در واقع شبيهترين و مناسبترين شيوه با اقدامات جنجالي رييسجمهوري كه سابقه شومني تلويزيوني را دارد، بود. هياهويي كه اقتضاي رويه وي از زمان ورود به انتخابات رياستجمهوري بود و اكنون كه ٩ ماه از دوران زمامداري او ميگذرد نيز هنوز ادامه دارد؛ بنابراين؛ اين موضوع حقيقت دارد كه هياهو بخش ماهوي هر اقدام و سخن ترامپ است. بخشي كه به سرعت شعله ميگستراند و به دليل غيرواقعي و تبليغاتي بودن زود فروكش ميكند؛ مانند نويد نزديك بودن حمله به كره شمالي در چند ماه پيش كه به دليل مواجه با حقايق عيني و عملي، اكنون فقط به سخناني احساسي و پراكنده از سوي تاجر نيو يوركي (ترامپ) محدود شده است. اين نمايشهاي رسانهاي در واقع براي رفع محذورهاي خود ساخته رييسجمهور است، محذور بين حفظ آبرو و كاريزماي رييسجمهور ايالات متحده امريكا و جلوگيري از بروز هزينههاي گزاف كه متاثر از خود شيفتگي او است. تبديل اعلام سياست جديد در قبال برجام توسط فقط يكي از اعضاي اين توافق به خبر نخست رسانهها و فعاليتهاي ديپلماتيك و به اوج رسيدن آن يك سياست از پيش تعيين شده بود تا تخديش حيثيت رييسجمهور كمتر به چشم آيد، اگرچه درنهايت ترامپ با همه بازارگرميها، كاسبمآبانه مشت خويش را باز كرد. نتيجه اين معجزه رييسجمهور نيز بيهيچ ترديد، قوام برجام را بيش از بيش و نقض تعهد قراردادي ايالات متحده امريكا در برابر جامعه جهاني را به روشني هويدا كرد. ترديدي نيست كه ترامپ، نه الزاما نظام سياسي ايالات متحده امريكا، نشان داد نه ميتواند متعهد به برجام باشد و نه ميتواند به سادگي از قيد و بند آن بگريزد. او به زباني گفت نميتواند برجام را تاييد كند اما نتوانست برجام را تاييد هم نكند!
قوام برجام
برجام بيترديد يا بدون هر شك و ترديد توافقي است جهاني كه رژيم حقوقي عيني را در خصوص يكي از مهمترين موضوعات اختلافي بين جامعه بينالمللي بدون توسل به جنگ يا خشونت و زور حل و فصل كرد، اما اعتبار و اهميت برجام فقط به اين موضوع نيست بلكه تاييد اين توافق بينالمللي غير معاهدهاي از سوي مهمترين ارگان تصميمگيرنده جامعه جهاني، شوراي امنيت سازمان بينالملل اعتبار خاص و ويژهاي را به آن داده است كه قريب به تحقيق ميتوان گفت هيچ توافق غيرمعاهدهاي را نميتوان يافت كه از چنين اعتبار و جايگاهي برخوردار باشد اما همه اين اعتبار و جايگاه نميتواند و نبايد موجبي باشد تا برجام را چون دم مسيحا دانست. اعلام موضع جديد دولت ايالات متحده امريكا در قبال برجام كه بر خلاف مقررات مندرج در اين توافق مذكور در بندهاي ٣٦ و ٣٧ ذيل فصل سازوكار رفع اختلافهاست آشكار كرد برجام توافقي نيست كه بشود و بتوان به سادگي از آن عبور كرد و تعهدات ناشي از آن را با استناد به واژه كلي و مجمل مغايرت با «روح برجام» اجرا نكرد. حقيقتي كه با نمايش در سالن مطبوعات كاخسفيد به خوبي هويدا شد. رييسجمهور، در ارايه تلاش همهجانبه خود، همه زمين و زمان را به هم ريسمان كرد اما در برابر برجام عملا ناتوان ماند. او تكليف خود را احاله كرد اما در حقيقت كنگره نيز نميتواند اقدامي كه مغاير با تعهد بينالمللي دولت امريكا باشد انجام دهد. همان كنگرهاي كه تاكنون آنچنان كه مطلوب و مورد درخواست ترامپ باشد، در ركاب او نبوده است.
خروج، نقض و لغو برجام
تقليل مفاهيم در برجام آفتي است كه از اوايل مذاكره به چشم ميخورد (رجوع كنيد به تقليل مفاهيم در مذاكرات – روزنامه اعتماد- دوشنبه ٢١ ارديبهشت ١٣٩٤- مهرداد پشنگ پور) و متاسفانه اين روند پس از برجام و به ويژه در روزهاي اخير در موارد بسياري خواسته يا ناخواسته، حديث مكرر شد. به طور كلي مساله خروج، اخراج، لغو، نقض و اختتام يك معاهده و توافق بينالمللي از يكديگر متمايز و برجام نيز به عنوان يك توافق بينالمللي از اين قاعده مستثنا نيست. خروج از يك قرارداد بينالمللي امري ارادي در مقابل اخراج كه امر غيرارادي است، قرار دارد و از لغو و پايان يك توافق بينالمللي كاملا متفاوت است. به همين دليل رييسجمهور امريكا با وجود برخورداري از اختيارات بسيار روي كاغذ، در حوزه برجام بنابر مفاد برجام و اصول حاكم در حقوق بينالملل تنها يك راي دارد و لذا ميتواند بنابر مقررات برجام تنها به استناد «عدم پايبندي اساسي» اجراي تعهدات خود را تعليق يا متوقف كند و هيچ قدرتي براي لغو يا اختتام برجام ندارد. به همين دليل آنچه در ساعت دوازده و چهل و پنج دقيقه روز جمعه سيزدهم اكتبر سال دو هزار و هفده ميلادي در كاخ سفيد توسط جناب دونالد ترامپ رخ داد به طور قطع به نفع ايران تمام شد زيرا؛ نخست، موجب اجماع و تقويت و تحكيم اجماع به نفع ايران شد. دوم، قوام برجام به لحاظ تاكيد طرفهاي اروپايي و عدم توجه ايراد «عدم پايبندي اساسي» به ايران برخلاف تصور و باور بسياري بيش از پيش تاييد شد. سوم، اظهارات خالي از منطق و خلاف عرف و غيرمعمول جناب رييسجمهور امريكا برانگيخته شدن احساس ملي مردم ايران و اتحاد آنها را به بار آورد. به بيان ساده، آنچه رخ داد منجر به دو نتيجه شد، اينكه قواعد حقوقي ناشي و مندرج در يك قرارداد بينالمللي هوشمندانه، دست و پاي بزرگترين دشمن ايران را آنچنان بسته و وابسته كرده كه براي خروج از آن تمام اعتبار و توان خود را به كار گرفته است. ديگر آنكه آنچه در قالب برنامه جامع اقدام مشترك توسط كارگزاران ديپلماسي ايران آن گونه شايسته بوده كه امكان تركتازي رقيب را تا حد ممكن كنترل و محدود گردانيده، يعني برجام دم مسيحا نبوده اما هم محك مطمئني براي تشخيص اقدام براي منافع ملي و هم وسيله مطمئني براي تامين آن است. آنچه اكنون رخ داده، انزواي دولت ايالات متحده امريكاست و حمايت پنج عضو دايمي سازمان ملل متحد، آلمان و اتحاديه اروپا و حمايت كمرنگ و بيجان روسيه و ايستادن در ميانه ميدان ايران و جامعه جهاني، در نتيجه نه اينكه برجام حسب قواعد حقوقي لغو نشده، بلكه نميتواند با اتكا به تصميم يك كشور لغو شود و كنگره امريكا نيز حسب سابقه چشم و گوش بسته متاثر از تصميمات خارقالعاده رييسجمهور نيست. مساله تاييد يا عدم تاييد پايبندي ايران به برجام توسط رييسجمهور امريكا تنها يك مساله داخلي امريكاست، زيرا مرجع نظارت بر اجراي برجام، دولت ايالات متحده امريكا نيست. به اين ترتيب آنچه تاكنون از سوي دولت امريكا رخ داده نقض تعهدات قرار دادي بوده است كه مراتب نقض ابتدا بايد به تاييد شوراي امنيت سازمان ملل برسد، اتفاقي كه محقق نشده و به همين دليل بياعتنايي دولت امريكا به مراجع و تعهدات بينالمللي را آشكارا برجسته ميكند. نكته داراي اهميت اين است كه مقررات توقف جزيي يا كلي تعهدات ناشي از برجام در مورد طرف ايراني نيز در قالب مقررات مربوط در برجام امكانپذير است و لذا تقليل برجام به رابطه بين دو كشور و مبتني كردن تمام اقدامات به رفتار و عملكرد يك طرف، در واقع گام برداشتن در مسير اشتباهي است كه طرف ياغي به دنبال آن است.