پيام ثبتنام اندك زنان در استانهاي برخوردارتر
زهرا نژادبهرام
عضو شوراي شهر تهران
در مرحله ثبتنام نامزدهاي انتخابات شوراهاي شهر و روستا، شاهد ثبتنام اندك زنان در استانهاي آذربايجان شرقي، غربي و اردبيل بوديم. اينكه دراستانهاي توسعه يافتهاي مثل آذربايجان شرقي و غربي يا اردبيل با حضور كمتر زنان در ثبت نام براي شوراي پنجم روبه رو شديم خلاف انتظار بود. رشد ۱۰۲درصدي ثبتنام زنان در سيستان و بلوچستان و همينطور مشاركت بالاي زنان در استان كرمان وقتي در كنار وضعيت استانهاي شمالغربي قرار ميگيرد پرسشبرانگيز ميشود. در استانهاي شمالغربي كشور كمترين ميزان ثبتنام زنان را شاهد بوديم. دراستان اردبيل نسبت مشاركت زنان ۲/۵درصد از كل ثبتنامكنندگان بود. زنان ثبتنامكننده در آذربايجان غربي ۲/۷درصد از كل ثبتنامكنندگان را تشكيل ميدادند. زنان استان كردستان ۲/۸درصد از كل ثبتنامكنندگان اين استان را تشكيل دادند. زنان آذربايجان شرقي نيز ۲/۹درصد از كل ثبتنامكنندگان بودند. در تحليل مشاركت سياسي زنان در دوره ثبتنام نامزدهاي انتخابات شوراهاي شهر و روستا در نوروز ۱۳۹۶ بايد گفت گرچه تهران ميتواند الگوي مناسبي براي مشاركت سياسي زنان باشد اما تهران قادر به تسري اين الگوها به زنان ساير نقاط كشور به تنهايي نيست زيرا جايگاه تهران در بعد ملي و بينالمللي در ساير شهرها و نقاط كشور وجود ندارد. آنچه در دوره ثبتنام نامزدهاي پنجمين دوره انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا رقم خورد متفاوت بود. گرچه انتظار ميرفت كه مشاركت زنان قابل توجه باشد اما در مجموع رشدي حدود يك درصد براي كانديداتوري زنان رقم خورد ولي با رشد خوبي در كل ثبتنامكنندگان مواجه شديم.
ثبتنام زنان براي ورود به انتخابات شوراهاي شهر و روستا در برخي استانها قابل تامل بود. در مورد دو استان كمبرخوردار يعني سيستان و بلوچستان و كرمان نيز شاهد آن بوديم كه با وجود آنكه نسبت به تهران امكانات و توسعه لازم را نداشتند زنان گوي سبقت را در ثبتنام از مردان ربودند. در مورد شهر تهران نيز شاهد آن بوديم كه ۱۷/۴درصد از ثبتنامكنندگان را زنان تشكيل دادند. البته موقعيت تهران در اين زمينه متفاوت است زيرا تهران به سبب جايگاه ملي و بينالمللياي كه دارد مشاركت زنان درآن با عوامل متعدد ديگري در ارتباط است. دراينجا بايد باز هم بر اين نكته تاكيد كنم كه حمايتهايي كه حاكميت به ويژه دولت در استاني نظير سيستان و بلوچستان از زنان داشت و فرصتهايي كه در اختيار زنان قرار داد در ترغيب زنان و ورود آنان به عرصه نامزدي انتخابات شوراها نقش داشته است. شايد در استان كرمان به نسبت سيستان و بلوچستان آن فرصتها در اختيار زنان قرار نگرفته بود اما باز هم ميتوان گفت كه همجواري اين دو استان توانسته در الگوسازي براي زنان كرماني هم موثر بوده باشد.
ميدانيم ميزان مشاركت زنان در استانهاي شمالغربي در مديريت محدود است. همان طور كه ميدانيد در كل كشور تنها دو معاون استاندار زن داريم، يكي معاون استاندار سيستان و بلوچستان و ديگر معاون استاندار خراسان جنوبي. اگر اين الگوسازي مناسب براي زنان در مشاغل و پستهاي مديريتي صورت ميگرفت خانوادهها و فضاي فرهنگي مناطق نيز براي ورود زنان آماده ميشد. در شرايط حاضر در استانهايي كه مشاركت زنان در حداقلها بوده است عملا نمايندگي شوراي شهرحوزه سياسي مردان است و نه تنها خانواده ترغيب به مشاركت زنان نميكنند كه حتي ممانعت هم ميكنند.
بنابراين دولت بايد بتواند از سيستان و بلوچستان الگوگيري كند و ساير استانها از تجربه اين استان در اين زمينه بهرهبگيرند تا بتوان ظرفيتهاي لازم براي مشاركتپذيري و مشاركتجويي را افزايش دهند.
گرچه كمسوادي ميتواند از موانع مشاركت سياسي باشد ولي دراين موارد ذكر شده خيلي نميتواند موثر بوده باشد. الان باسوادي زنان در كشور حدود 84درصد شده اما اين دغدغه و نگراني درباره دختران بازمانده از تحصيل وجود دارد و بايد نسبت به آن توجه ويژه صورت گيرد چرا كه مراكز آموزشي براي دختران در روستاها و شهرهاي كوچك نيست، لذا دختران مجبورند به دليل نبود مدرسه و ادامه تحصيل فرصتهاي ازدواج جاري و رايج را از دست ندهند زيرا اگر تا 12-10 سالگي ازدواج نكنند در آن جامعه با آسيبياجتماعي در زمينه ازدواج مواجه ميشوند.