• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3949 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۶ آبان

هنوز فكر مي‌كنند دختران فقط مي‌توانند كارمند باشند

كوثر موحدي

 

در بسياري كارها با موانعي روبه‌رو شدم كه به سبب دختربودنم پيش پايم قرار گرفته بودند. همين حالا كه كار به نقطه مطلوبي رسيده وقتي مي‌گويم من موسس اين كار بوده‌ام باور نمي‌كنند. وقتي از كار «صداگرافي» مي‌گويم فكر مي‌كنند نقش من در اين كار در حد يك كارمند يا فردي زيردست است.
من هم فكر نمي‌كردم كه بشود از اين راه و از اين كار پول درآورد و برايم باوركردني نبود.
صداگرافي به عنوان يك استارت آپ را با كمك هم‌دانشگاهي‌ام «عليرضا اسكندري» كه در رويداد تداكس ۲۰۱۴ با هم آشنا شده‌بوديم، راه‌اندازي كرديم.
ابتدا اين كار به عنوان يك شغل شروع نشد بلكه به عنوان يك سرگرمي شروع شد. نخستين‌باربراي خودمان صدا را قاب كرديم. بعد وقتي اطرافيان‌مان به اين ساخته اوليه ما واكنش نشان دادند به اين فكر افتاديم كه قاب كردن صدا را سازمان و سامان بدهيم. در ابتداي كار يعني حدود ۶ ماهي كه روي آن به عنوان يك استارت‌آپ كار كرديم هنوز به عنوان يك شغل نبود اما الان از آن درآمد حاصل مي‌شود و بعد از مدتي شروع كرد به سوددادن. البته الان يك شغل پاره‌ وقت است.
براي راه‌اندازي و اجرايي كردن ايده‌مان ابتدا فقط من و آقاي اسكندري بوديم و حالا از يك گروه دو نفره به يك گروه 6-5 نفره رسيده‌ايم. همكارم عليرضا اسكندي به سبب آشنايي و علاقه‌اش به كدنويسي وب‌سايت يك وب‌سايت را طراحي كرد و خودش اين كدنويسي را انجام داد تا با كمترين هزينه اين كار را بتوانيم آغاز كنيم. الان به فكر ايجاد بخش‌هايي نظير بخش مشتريان هستيم.
ابتداي كار من هم فكر نمي‌كردم كه بشود از اين راه و از اين كار پول درآورد و برايم باوركردني نبود. يكي از دلايل موفقيت ما اين بود كه مثل يك گل يا گياهي كه دوستش داريم و به رشد آن اهميت مي‌دهيم به ادامه كارمان فكر كرديم. به همين دليل هم فكر مي‌كنم اگر كاري را دوست داشته باشم، مي‌توانم در آن موفق شوم. البته در اين راه زحمت هم بوده و اگر صبر و حوصله با علاقه همراه نمي‌شد به نتيجه نمي‌رسيديم. اين ايده رادوست داشتيم و برايش زحمت كشيديم و به نتيجه رسيد. ما اينك سال دوم فعاليت‌مان را شروع كرده‌ايم وتاكنون ۳ نمونه از كارمان تقليد شده و كپي كرده‌اند.
اگر بلافاصله بعد از برنامه‌ريزي اين ايده را نگه‌مي‌داشتيم و كار نمي‌كرديم باعث مي‌شد همين موقعيت را هم از دست بدهيم. من موافق اين هستم كه با هركسي ايده‌مان را شير نكنيم. دليلش مشخص است؛ بهتر است به كسي ايده‌مان را بگوييم كه روحيه مثبت داشته باشد و موجب تشويق و ترغيب ما به انجام آن كار شود. من هم اگر اين ايده را با دوستم، عليرضا اسكندري درميان نمي‌گذاشتم شايد اصلا اين ايده عملي و اجرايي نمي‌شد. خيلي اوقات همه ما تجربه كرده‌ايم كه وقتي به ديگران مي‌گوييم مي‌خواهيم براي فلان كار ثبت‌نام كنيم يا مثلا مي‌خواهيم رژيم بگيريم بسياري از اطرافيان‌مان با شنيدن اين حرف و اين ايده فورا دلايلي مي‌آورند تا ما را از انجام آن كار منصرف كنند.
 
تاكنون بيش از ۴هزار صدا قاب فروخته شده است و برخي به مناسبت رويدادهايي مثل استارت‌آپ ويكند سفارش داده و هديه شده است.
كارصداگرافي اينگونه نيست كه بگوييد من يك تخصص دارم، يك شغل دارم يا... همه‌چيز ديگر بين رشته‌اي شده است. در اين مورد خاص يعني «صداگرافي» يك نكته خاصي دارد. هم يك كسب و كار است و هم يك هنر. ديدگاهم نسبت به صداگرافي هم اين است كه فكر مي‌كنم تا زماني به آن بپردازم كه من به كار يا اين كار به من چيزي اضافه كند. اگر چنين اتفاقي روي ندهد، از كنار آن رد مي‌شوم و مي‌روم. اما اگر به اين عنوان به آن نگاه كنم كه آيا پولي كه از اين راه درمي‌آورم خوب است يا نه بايد در اين زمينه هم بگويم پول هم خوب است تا زماني كه خود كار چيزي به من بيفزايد وگرنه پول صرف به تنهايي مورد نظرم نيست.
آنچه با راه‌اندازي استارت‌آپ «صداگرافي» براي من رقم خورد اين بود كه حس اعتماد به نفس خوبي از انجام اين كار دريافت كرده‌ام. دايم مي‌شنوم كه مي‌گويند چقدر خوب كه با سن كمت توانستي اين كار را راه‌بيندازي و اين به من حس اعتماد به نفس مي‌دهد. خيلي مهم است كه وقتي فكري مي‌كني بعد بتواني آن را انجام بدهي. به نظرم دوره درس خواندن خيلي زود تمام مي‌شود و شايد اين كسب و كار «صداگرافي» به عنوان شغل من باقي نماند اما اين تجربه خيلي به من كمك كرد كه نگران نباشم و نگاهم به آينده تغيير كند.
اتفاقا من هم در بسياري كارها با موانعي روبه‌رو شدم كه به سبب دختربودنم پيش پايم قرار گرفته بود. همين حالا كه كار به نقطه مطلوبي رسيده وقتي مي‌گويم من موسس اين كار بوده‌ام، باور نمي‌كنند.
وقتي از كار «صداگرافي» مي‌گويم فكر مي‌كنند نقش من در اين كار در حد يك كارمند يا فردي زيردست است. همه فكر مي‌كنند يك مرد يا پسري هست كه او كار اصلي را مي‌كند و بعد من به آن كار اضافه شده‌ام. اين قضاوت هست و با عقب‌نشيني هم حل نمي‌شود. امابه نظرم آنقدر دختران بايد مشاركت كنند كه اين موضوع هم عادي شود. شايد بخش زيادي از اين ديدگاه و وضعيت تقصير خود ما بوده است. خودمان بايد اين فكر را تغيير دهيم. وقتي خود ما اين كليشه‌ها را به كار مي‌گيريم و فكر مي‌كنيم رشته مهندسي برق به درد يك دختر نمي‌خورد، نبايد از جامعه انتظار داشته باشيم. از طرفي فكر مي‌كنم شايد من از اين منظر كمتر مشكل داشتم به سبب اين بود كه خانواده‌ام خوب بودند و مرا حمايت كردند. ولي واقعيت اين است كه بايد سخت كوشش كنيم و چاره‌اي جز تلاش و كوشش نداريم.
* دانشجوي رشته معماري دانشگاه تهران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون