مهمترين مساله، افزايش آگاهي و آموزش است
با كمك رويدادهاي استارتآپي مهارتهاي نرم را به زنان در كسب و كار بياموزيم
بهناز آريا*
در بحث ارزش دادن به جوانها و كارهايي كه به شكل «استارتآپ»، شكل ميگيرند خوب عمل كردهايم. اين رويه در دنيا هم بسيار باب شده است و در ايران نيز از آن حمايت ميشود. اما يك بخشي از آن بيشتر تبديل شده است به مد، به روالي كه اتفاق ميافتد و هدفمند نيست و به نتايج لازم دست پيدا نميكند از يك لحاظ جوانها فرصتي پيدا ميكنند كه دور هم جمع شوند و مواردي را آموزش ببينند و يكسري حمايتهايي را به دست آورند كه ميتواند بسيار عالي و بسيار نتيجهبخش باشد؛ ولي از اين جهت كه هدفمند نيستند، ساماندهي شده نيستند و در خيلي از اين استارتآپويكندها در انتها به نتيجه خاصي نميرسيم و مشكلات بسياري داريم به نظر من بايد رويدادهاي استارتآپي ساماندهي و هدفمند شوند. يكي از پرسشهايي كه اين روزها به ويژه با موضوع «شكاف ديجيتالي» مطرح ميشود اين است كه آيا ميتوانيم با مديريت و برنامهريزي و برگزاري رويدادها در شهرهاي كوچك و كمتر برخوردار به بهبود وضعيت اين شهرها كمك كنيم؟
بايد گفت اصولا جمعيت كشور ما پراكنده است، طبيعي است كه انتظار داشته باشيم يكسري امكانات در مراكز استانها، مخصوصا استانهاي بزرگ و خود پايتخت بيشتر باشند، يكسري از اين رويدادها بهتر است در اين شهرها برگزار شود براي اينكه از سراسر ايران بيايند و با افراد لازم ملاقات كنند و از امكانات لازم برخوردار شوند. ولي يكي از رسالتها بايد اين باشد كه عملا برويم در استانها و شهرستانهاي مختلف و افرادي را كه دسترسي كافي ندارند به اين رويدادها و در جريان نيستند آنها را عملا آگاه و فعال كنيم؛ جوانهايي در آن شهرستانها وجود دارند. به نظر من بايد در كل ايران اين رويدادها پراكنده باشد. همين طور يكسري از رويدادهايي را كه در استانهاي بزرگ عملا برنامهريزي ميكنيم، تلاش كنيم در كل ايران افراد را در اين رويدادها شركت دهيم كه بيايند و با افراد و امكانات لازم آشنا شوند و از آن استفاده كنند.
اما در مورد زنان و دختران فارغالتحصيل؛ آيا واقعا ميتوانيم با تكيه بر استارتآپ ويكند و برنامههاي استارتآپي براي آنان اشتغال ايجاد كرد؟ اصولا مهمترين مساله بحث افزايش دانش و آگاهي و آموزش است يعني اگر اين خروجي، خروجي استارتويكندهاي ما باشد خيلي خوشبخت هستيم به اين دليل كه عملا به جاي آنكه ما به افراد ماهي بدهيم به آنها ماهيگيري ياد ميدهيم و ميتوانيم اميدوار باشيم كه اين افراد با آموزش و آگاهياي كه پيدا ميكنند، كارهاي بزرگي انجام بدهند. ما اين آموزش و آگاهي را در حوزه زنان مخصوصا در حوزهاي كه ما كار ميكنيم و فناوري اطلاعات ميشود كمتر ديد اگرچه الان در دانشگاه تعداد زنان به نسبت به مردان بيشتر است ولي در حوزه كسبوكار زنان ما اعتمادبهنفس كافي ندارند، دانش كافي براي حوزههاي كسبوكار ندارند، دانش آكادميك سر جاي خودش است اما ما دانشي كه براي ورود به بازار كسبوكار نياز داريم صرفا دانش آكادميك نيست، ما به دانشي نياز داريم كه عملا به آن ميگوييم مهارت نرم، ما مهارت نرم داريم و مهارت سخت. مهارت سخت آن مهارتي است كه عملا دانش فني كه كسب ميكنند اما مهارتهاي نرم مثل روشهاي مديريت، مديريت زمان، مديريت استرس و كار تيمي كه بسيار لازم است براي ورود به دنياي كسبوكار. اينها را در زنانمان كمتر داريم و بسيار ميشود از اين آموزشها استفاده كرد؛ خصوصا از سنين پايينتر، تا مهارتهاي لازم و اعتمادبهنفس لازم را براي ورود به دنياي كسبوكار پيدا كنند و و عملا با اين اعتمادبهنفس در خيلي از حوزههاي كاري، زنان كشور ميتوانند مديران و كارآفرينيهاي بهتري باشند در يكسري از فيلدهايي كه وجود دارد.
اگر به شاخصهاي مشاركت اقتصادي زنان ايران نگاه كنيم خواهيم ديد عدد رتبه ايران مناسب نيست بنابراين بايد بتوانيم از اين دسته كارهايي كه در قالب استارتآپ و استارتآپ ويكند انجام ميشود به نفع بهبود نرخ مشاركت اقتصادي زنان بهره ببريم.
با اين وضعيتي كه مقطعي كارهايي ميكنند و رويدادها را ايزوله ميكنند؛ آدمهايي در استارتآپويكند ميآيند و اتفاقي ميافتد، بعد هم رها ميشوند را قبول ندارم كه تاثيرگذار باشند، شايد فرهنگ عمومي و سطح آگاهي جامعه را بالا ببرد و اين خيلي خوب باشد ولي در مجموع بايد هدفگذاري و سياستگذاري، شاخص اندازهگيري وجود داشته باشد و براساس آن شاخصها، چارچوبهاي آن سياستها تعريف شود؛ ما واقعا بايد مديريت و به آن اهداف دست پيدا كنيم. آن وقت است استارتآپها ميتوانند از اين نيروهاي جوان عملا استفاده صحيح كنند. وقتي استارتآپي ايجاد ميشود و يكسري چيزهايي هم ايجاد ميكنند بعد رها ميشوند و تلاشهايي ميكنند و به جايي نميرسند، خسته ميشوند و اگر حمايت نشوند ممكن است از كشور بگذارند بروند. اگر ساماندهي نشوند به نظر من تاثير آنچناني در اقتصاد كشور نخواهد داشت ولي با مديريت و سازماندهي و شاخص اندازهگيري و هدفگذاري ما حتما ميتوانيم تاثير مثبت در اقتصادمان داشته باشيم.
من خودم در دو دوره از چالشنوآورانهاي را كه توسط سازمان نظام صنفي رايانهاي استان تهران برگزار شد حضور داشتم، در دور اول داور بودم و در دور دوم خودم برگزاركننده و مجري چالش بودم. اولا كه از دوره اول نسبت به دوم حضور پررنگتر خانمها را ميديديم و در آن دوره حضور خانمها و آقايان نصفنصف بود و حضور آنها در اين رويداد به آنها اعتمادبهنفس خوبي ميداد چون در جمع ميتوانستند ايدههايشان را مطرح و در كنار همديگر خيلي موارد را تجربه كنند و دانشي را كه لازم داشتند كسب و راههايي را كه لازم داشتند پيدا ميكردند و خانمهاي ديگري را ميديدند كه راه را طي كردهاند و اگر آنها توانستند ما هم ميتوانيم و اين انگيزه ايجاد ميكرد كه به نظر من صددرصد ميتواند تاثير مثبت داشته باشد.
* تحصيلكرده «فناوري اطلاعات» و عضو انجمن زنان مدير كارآفرين