دستهاي بسته ما
سيدعبدالجواد موسوي
حجم اخبار بدي كه ميشنويم حقيقتا آزاردهنده است. بدون شك جهان پيش از اينها هم خيلي چيز تحفهاي نبوده. از همان آغاز خلقت آدميزاد با حرص و خشم و شهوت همزاد بوده و كارهايي ميكرده كه خشم فرشتگان را برميانگيخته تا جايي كه به پروردگار توصيه ميكردند دست از تكثير اين موجود بردارد كه كاري جز خونريزي و فساد از او بر نميخيزد و آبروي خلق و خالق را بر باد ميدهد. چه حكمتي بود كه پروردگار فرمود: اني اعلم مالا تعلمون، نميدانم. اما حتما حكمتي در كار بوده. با اين حال در آن روزگاران رسانههاي فراگير نبودند كه دستهگلهاي فرزندان ابوالبشر را بريزند روي دايره و عالم و آدم را از آن باخبر كنند. اگر كسي در آن سوي جهان كه چه عرض كنم، كمي آن طرفتر از بيخ گوش من و شما كارخيري صورت ميداد شايد تا قيام قيامت هيچ كس از چند و چون آن مطلع نميشد. به همين دليل بسياري از آدمها با تصور اينكه دنيا خيلي هم جاي بدي نيست روز و روزگار ميگذراندند و با همين تصور نيز از دار دنيا ميرفتند. حالا اما هر چه قدر هم ميخواهي به خودت بقبولاني دنيا آن قدرها هم كه ميگويند جاي بدي نيست، موفق نميشوي كه نميشوي. در انعكاس بخشي از اخبار بد و ناگوار هيچ كس مقصر نيست. بالاخره خبر سيل و توفان و زلزله و خودكشي و فقر و ايدز را كه نميتوان از ديگران پنهان كرد. اين اتفاقها رخ ميدهند و ناقلان اخبار هم موظفند اين اخبار را به گوش من و شما برسانند. اما بعضي از اين اخبار بد را هرچه فكر ميكنم نميفهمم چرا بايد به گوش من و شما برسد. نمونهاش اين سخنان تكاندهنده مديرعامل سازمان خدمات اجتماعي شهرداري تهران است: «ثابت ميكنيم كه به 90درصد كودكان كار تجاوز ميشود.» هرچه فكر ميكنم نميفهمم انتشار اين اخبار با چه نيتي صورت ميگيرد. اين اثبات چه گرهي از كار فروبسته كودكان كار ميگشايد؟ كسي به فكر نجات كودكان كار ميافتد؟ غيرتي را برميانگيزد؟ انتشار حرفهايي از اين دست جز آنكه ما را بيرحمتر كند و فجايع هولناكي از اين دست را در شمار اخبار طبيعي بنشاند و جهان را زشتتر و هولناكتر از آن چه تصور ميكرديم، نشان دهد چه كاركرد ديگري دارد؟ به قول آن دوست قديمي: به دستهاي بسته خود نگاه ميكنم و نفرين ميفرستم به روزي كه زاده شدم.