در گزارش مقدماتي كه پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي منتشر كرده، آمده است: «ساعت 21 و 48 دقيقه، زمينلرزهاي با بزرگاي7/3، در 12 كيلومتري شهرستان تازهآباد استان كرمانشاه، مرز ايران و عراق به وقوع پيوست. كانون اين زمينلرزه، 16 كيلومتري گسل مرتفع زاگرس (با درازاي 1375 كيلومتر)، 25 كيلومتري گسل پيشاني كوهستان زاگرس (با درازاي 1350 كيلومتر) و در فاصله 30 كيلومتري شهرستانهاي قصرشيرين و سرپل ذهاب بوده در حالي كه مدت زمينلرزه، 30 ثانيه طول كشيده و در اغلب استانهاي كشور به خصوص مناطق غربي و مركزي و حتي در ساختمانهاي بلند شهر تهران حس شده است. در حالي كه شهرستانهاي سرپل ذهاب، قصرشيرين، جوانرود، ثلاث باباجاني و گيلانغرب، درگير اين زمينلرزه شده و بيشترين خسارت را ديدهاند، پيشينه لرزهخيزي منطقه نشان ميدهد كه در بازه 117 سال اخير حدود 336 زمين لرزه در اطراف كانون زمينلرزه ثبت شده كه فقط 20 مورد آن داراي بزرگاي بيشتر و مساوي 5 بوده و اين نشاندهنده لرزهخيزي كم منطقه است.»
آنهايي كه از شامگاه تا بامداد 22 آبان 1396، در راهروهاي بيمارستانها و در جوار آوار خانهها منتظر يك خبر اميدبخش بودند، اصلا نميدانستند چنين پژوهشگاهي هم وجود دارد. آنها، تا عصر و غروب يكشنبه 21 آبان 1396، فقط ميدانستند سقفي بالاي سر دارند و شغل كوچكي و درآمد ناچيزي كه حداقل در فهرست 400 هزار نفر بيكار استان قرار نميگيرند. زلزله 7 ريشتري اما تمام معادلات را بر هم زد. استاني كه نرخ بيكارياش، 6 درصد هم از ميانگين كشوري بالاتر بود حالا گرفتار آوار زمينلرزه شده. اخباري كه از صبح روز گذشته به صورت تصويري يا زيرنويس از شبكههاي رسانه ملي پخش ميشد، تاكيدي بود يا شايد هم هشداري كه وضعيت اين استان كه بيكارانش را براي پايتخت، سوغات ميفرستد چون ديگر زميني نمانده و شغلي نمانده و دامي نمانده و انگيزهاي براي فرداي بهتر نمانده كه جوان بيكار را پاگير كند، با اين حجم آوار، با اين حجم داغ و سوگ، بدتر از بد خواهد شد.
شايد فقط دل زمين براي مردم اين استان سوخت كه پيش هشدار داد. «43 دقيقه پيش از وقوع زمينلرزه 7/3 ريشتري، يك پيشلرزه با بزرگاي 4/5اتفاق افتاد كه جان خيليها را همين پيشلرزه نجات داد.» مهدي زارع، استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي، در گفتوگو با «اعتماد»، روزهاي پيش و پس از زلزله، فراموشيهاي پيش و پس از زلزله 21 آبان سرپل ذهاب را بازخواني كرده است.
گفته ميشود كه آخرين زلزله با شدت بالاي 6 در كرمانشاه 300 سال قبل اتفاق افتاده. شما علت خواب زمين در طول 300 سال گذشته را چطور تحليل ميكنيد؟
شديدترين زلزله در منطقه سرپلذهاب مربوط به سال 958 ميلادي است. منطقه زاگرس، منطقه لرزهخيزي است و اگر طي هزار سال اخير، زلزله مهمي در اين منطقه اتفاق افتاده، حتما اطلاعات تاريخي آن ثبت شده است. ميتوان فرض كرد كه در اين مدت، زلزله با بزرگاي 7 اتفاق نيفتاده اما وقوع زلزله با اين شدت هم در اين منطقه طبيعي است چون در اين منطقه گسلهاي پي سنگي مهمي وجود دارد و بنا بر نتايج مطالعاتي كه سال 1370 در اين منطقه داشتم، علاوه بر شناسايي گسل عمقي و پي سنگي مهمي در اين منطقه كه نام آن را هم ذهاب گذاشتم، ساختارهاي منطقه و لرزه خيزي منطقه را هم مشخص و بررسي كردم. گسلهاي پي سنگي، درون پوسته زمين كار ميكنند منتهي در سطح زمين، تظاهرات بطئي متفاوت از چين خوردگي سطح گسلهاي مختلف و عوارض سطحي مختلف از خودشان به جا ميگذارند در حالي كه در زير پوسته مشغول فعاليت هستند و شواهد ژئو فيزيكي و اطلاعات زمينشناسي هم وجود آنها را تاييد ميكند.
وجود اين نوع گسل ميتواند براي تراكم منطقه يك عامل خطر باشد؟
اين گسل هميشه بوده و كل لبه چين خوردگيهاي زاگرس چنين شرايطي دارد از جمله در دزفول و كم و بيش در بوشهر و با وضعيت بسيار شديد، در بندرعباس. اما خوشبختانه اين منطقه كم جمعيت است. البته ما در اين منطقه، انتظار نداريم كه زلزله با بزرگاي 7، هر 30 سال يكبار اتفاق بيفتد. البته منطقه لرزه خيز است اما زلزله با بزرگاي 7 دير به دير در اين منطقه رخ ميدهد. در مورد زلزله 21 آبان سرپلذهاب هم پيشفرض اوليه اين است كه بازگشت همان زلزله يكهزار و 200 سال قبل باشد.
با وجود اينكه كانون زلزله در مرز ايران و عراق بوده اما مناطق آسيب ديده، اغلب در خاك ايران واقع شده. علت اين اتفاق را چطور تحليل ميكنيد؟
فعلا به اين اطلاعات چندان اعتماد نداريم چون كانون زلزله، روي نوار مرزي بوده اما برخي مراكز زلزلهشناسي، كانون را متمايل به مرز ايران و برخي، متمايل به مرز عراق شناسايي كردهاند در حالي كه كانون، دقيقا روي نوار مرزي قرار دارد اما توجه كنيم كه در حاشيه نوار مرزي ايران، جمعيت بيشتر و روستاها و شهرهاي بيشتري قرار دارد و گزارش دهي از اين مناطق هم بيشتر است در حالي كه علت تلفات و آسيبهاي كمتر در عراق، ممكن است به دليل جمعيت كمتر و گزارش دهي كمتر باشد؛ ضمن آنكه بايد بطور كلي بپذيريم كه منطقه ما، لرزه خيز است و البته، همين منطقه لرزه خيز، پرجمعيت هم هست و ما با تراكم بيشتري از شهرها و روستاها در نوارهاي مرزي مواجهيم.
شما هميشه ارتباط ساعت وقوع زلزله و ميزان تلفات را مورد توجه قرار دادهايد. برخلاف انتظار، در زلزله سرپلذهاب، آمار كشتهشدگان در مقايسه با تعداد مجروحان، قابل توجه و بالاست. وقوع زلزله در ساعت 9 و 48 دقيقه شب تا چه حد در بالا بودن تلفات تاثير داشته؟
ساعت وقوع، ساعت بينابين بوده، ساعتي كه مردم در خيابان نبودند و در خانه بودند اما ضمنا، اغلب مردم بيدار بودند كه بيدار بودن شهروندان، جنبه مثبت و موثر در كاهش تلفات جاني بوده اما از سوي ديگر، در ساعت وقوع، مردم زير سقف خانهها و در فضاهاي بسته بودند و بنابراين، آسيبپذيري افزايش يافته است و اين، جنبه منفي ساعت وقوع زلزله است چرا كه اگر زلزله، در ساعت 4 بعدازظهر اتفاق ميافتاد، ساعتي كه مردم اغلب در خيابانها بودند، تلفات كمتر ميشد و حتي اگر ساعت وقوع زلزله، 2 بعدازظهر و زمان فعاليت مدارس بود، تلفات جاني به مراتب افزايش مييافت اما اگر ساعت وقوع، 2 نيمه شب و زمان خواب مردم بود هم، ما با تلفات خيلي بالا مواجه ميشديم.
اخيرا هشداري را مطرح كرديد كه مصداق بارز آن در زلزله كرمانشاه مشهود بود؛ آسيبپذيري مناطقي موسوم به بافت فرسوده جديد. از صبح روز گذشته در خبرهاي رسانه ملي اعلام ميشد كه بيمارستانهاي قصرشيرين، سرپلذهاب و اسلامآباد دچار آسيبهاي قابل توجه شده و همچنين خانههاي مسكن مهر هم از خسارات زلزله در امان نبوده است. آيا هشدار جديدي درباره فرسودگي بناهاي نوساز داريد؟
هشدار خاصي ندارم چرا كه هر فردي، حتي يكبار هم از مناطق غرب كشور بازديد كرده باشد ميتواند به اين پيشبيني برسد. در بازديدي كه به اتفاق شما از منطقه بويينزهرا داشتيم، خانههاي مسكن مهر را ديديم كه همه جا سبز شدهاند. در مورد خانههاي مسكن مهر كه در غرب كشور ساخته شده هم، اين انتظار را داريم كه با وقوع زلزله 6 يا 7 ريشتر، شنونده اخباري مشابه خبرهاي يكشنبه شب و بعد از اعلام وقوع زلزله در سرپلذهاب باشيم. ساخت و سازهاي ضعيف، متاسفانه مثل مينگذاري در تمام كشور است اما اينكه وضعيت كدام يك، بدتر و كدام يك بهتر است، هنوز قابل پيشبيني نيست و اما در مجموع، ساخت و سازهاي اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 خوشنام نيستند چنانكه در زلزله سال 91 ورزقان و زلزله سال 93 مورموري ايلام هم جواب بدي داد و حتي اخبار آزمون 21 آبان 1396 سرپلذهاب هم، خبرهاي خوبي نيست. حتي در هر اتفاق مشابه، باز هم انتظار داريم يكي از جبهههاي اصلي آسيبديدگي، مربوط به ساخت و سازهاي جديدي باشد كه با ارزانترين قيمت ساخته شده و با اسمهاي مختلف همچون مسكن مهر به مردم فروخته شد.
بنا بر اخبار رسمي، با وجود آنكه تمام استانهاي مرزي از زلزله 21 آبان سرپلذهاب متاثر شدهاند و كانون زلزله هم در مرز استان كرمانشاه قرار داشته، اما شهرهاي بزرگ در استانهاي همجوار همچون ايلام و همدان و حتي شهر كرمانشاه، خسارات مالي و جاني نداشتند.
چنين انتظاري هم نداشتيم چون زلزلههاي زاگرس، اگر بزرگاي زيادي داشته باشند معمولا در شعاع دورتر از 150 كيلومتر خسارت بزرگي ايجاد نميكنند. ايلام و كرمانشاه و همدان هم حدود 150 كيلومتر از كانون زلزله فاصله داشتند اما فراموش نكنيم كه اين زلزله در تهران هم حس شده هرچند، به اين معنا نيست كه با وقوع اين زلزله، گسلهاي تهران يا همدان يا تبريز فعال شده باشند.
بيشترين تلفات، طبق معمول تمام زمين لرزهها در ايران، در بافت فرسوده و غيرمقاوم اتفاق افتاده است. با توجه به زلزله خيزي تمام كشور، چه هشداري درباره ناديده گرفتن اهميت مقاومسازي بناها و تاثير آن در افزايش تلفات ناشي از زلزله داريد؟
با گذشت 20 سال و 6 ماه از زلزله اردكول قائن كه زلزله كمعمق با بزرگاي بيش از 7 بود و با گذشت 4 سال و 6 ماه از زلزله سراوان كه آنهم در منطقه كم جمعيت رخ داد، با زلزلهاي مواجه شديم كه مشابه اكثر زلزلههاي ايران نيست و فكر ميكنم، اين فرصت دوبارهاي است براي ما كه يك بار ديگر فكر كنيم، اگر كانون زلزله سر پل ذهاب، در خود سرپلذهاب بود، چه بسا با فاجعهاي مشابه زلزله بم مواجه شده بوديم، با تلفات بالاي چند هزار نفري و چند ده هزار نفري. كانون اين زلزله وسط كوه و يك منطقه تقريبا خالي از سكنه بود كه ميتوان گفت از اين بابت، شانس آورديم اما اين زلزله، بار ديگر به ما هشدار ميدهد كه سرزمين ما لرزه خيز است و بايد به هوش باشيم كه اگر اين اتفاق براي شهرهاي بزرگمان همچون تهران و تبريز و مشهد اتفاق بيفتد با چه فاجعه انساني مواجه خواهيم شد. تمام زلزلهها، ميتواند مثل زلزله 21 آبان سرپلذهاب نباشد و ميتواند مثل بم باشد و در يك شهر
100 هزار نفري و حتي بدتر، در شهري با بيش از يك ميليون نفر جمعيت. زلزله سرپلذهاب، چراغي بود كه روشن و خاموش شد و فرصت ديگري به ما داد كه در برنامههايمان تجديدنظر كرده و به مناطق پر جمعيت شهري فكر كنيم.