كردهاي سوريه؛ ابهام و انتظار
محمدعلي دستمالي
رويدادهاي مرتبط با رفراندوم اقليم كردستان عراق و بازپسگيري كركوك و ديگر مناطق متنازع عليها و فشار سنگيني كه بر سران اقليم كردستان اعمال شده، شرايط خاصي فراهم آورده كه تمام مسائل سياسي- اجتماعي مرتبط با كردها را به حاشيه رانده است. موضوع كردهاي سوريه و فعاليتهاي سياسي- دفاعي و حزبي آنان در رقه و ديگر مناطق كردنشين شمال سوريه نيز از اين قاعده جدا نيست.
همين چند روز پيش بود كه چهره مرموز حزب بعث سوريه و مشاور رسانهاي رييسجمهور اين كشور يعني بثينه شعبان، در گفتوگو با رسانهها اعلام كرد: «لازم است كردهاي سوريه از رويدادهاي اقليم كردستان عراق، درس عبرت بگيرند.»
معني دقيق اين حرف خانم شعبان، اين است كه بعيد نيست، حزب اتحاد دموكراتيك كردهاي سوريه (PYD) نيز در موقع لازم، به شكل غافلگيرانه، مورد هجوم دولت مركزي قرار بگيرد و مناطقي كه در دست شاخه نظامي اين نهاد اقماري پ.ك.ك است، در طرفهالعيني، پس گرفته شود! شايد تنها مانع جدي بر سر راه چنين حملهاي، اين است كه برخلاف دولت عراق، دولت مركزي سوريه، هنوز به آن سطح از ثبات و قدرت نرسيده كه بخواهد در برابر كردها قدرتنمايي كند. از ديگر سو، اگر در عراق نيروي منسجم و تقريبا يكپارچهاي به نام حشد شعبي به وجود آمده و امريكا در اين كشور حضور ملموس ندارد، اما در سوريه، نيروهاي امريكا، روسيه و تركيه حضور جدي و ملموس دارند و داعش نيز بطور كامل، شكست نخورده و به همين خاطر، بشار اسد فعلا در موقعيتي نيست كه بخواهد جبههاي براي مقابله با سهمخواهي كردها بگشايد. شرايط كنوني سوريه، چنين است كه بشار و همراهان او، بيش از آنكه نگران وضعيت كردهاي تحت امر پ. ك. ك باشند، از نفوذ و زيادهخواهي تركيه و شخص اردوغان هراس دارند! به ويژه در شرايطي كه دو متفق مهم بشار يعني روسيه و ايران، دستكم به صورت آشكار، با يكهتازيها و شاخ و شانه كشيدنهاي رجب طيب اردوغان، مقابله نميكنند.
كردهاي سوريه از چه چيزي درس بگيرند؟
مشاور رسانهاي بشار اسد، به شكل آشكار، كردها را از واكنشهاي احتمالي دولت مركزي سوريه ترساند. اما واقع امر اين است كه ارتش سوريه، فعلا ياراي آن ندارد كه با مدافعين كرد مقابله كند. اساسا اگر سوريه چنين امكاني داشت، بر اساس يك توافق نانوشته، حفاظت از مناطق شمال سوريه به كردها واگذار نميشد. بنابراين كردها در شمال سوريه، بايد از چيز ديگري عبرت بگيرند. چيزي كه با رويكرد و نگرش آنان نسبت به حمايتهاي خارجي مرتبط است. يعني در قرائت ساده متني به نام اقليم كردستان عراق و كركوك، مسعود بارزاني در مقام رييس اقليم، انتظار آن را داشت كه امريكا از استقلالطلبي كردها حمايت كند و اجازه ندهد حشد شعبي به سوي كركوك به راه بيفتد! بنابراين آن چه لازم است كردهاي سوريه از آن درس بگيرند، احتمال واكنش ناگهاني ارتش اين كشور نيست بلكه احتمال سكون و سكوت ناگهاني امريكا و روسيه است. يعني در شرايط فعلي، بنا به دلايل بسيار، هم امريكا و هم روسيه، به انحا و با درجات مختلف، از مدافعين كرد سوري حمايت ميكنند اما هيچ تضميني وجود ندارد كه اين حمايت، پيوستگي و تداوم داشته باشد. در اين بحث، ابعاد ظريف و چندگانهاي وجود دارد كه به جرات ميتوان گفت، هيچكدام از آنها به نفع كردهاي سوريه نيست. ابعاد و فاكتورهايي كه برخي از آنها را ميتوان به اين شكل دستهبندي كرد:
1- تيم دونالد ترامپ، هنوز هم در مورد سوريه و آينده آن، به يك جمعبندي نهايي نرسيده است. تيلرسون تاكنون چندين بار به اين موضوع اشاره كرده كه بشار اسد نبايد در آينده سوريه جايي داشته باشد. اما در عين حال، هيچ اشارهاي به تصور واشنگتن از آينده سوريه نشده و راه براي چانهزني با روسيه و متحدين سوريه باز است.
2- امريكا در شمال سوريه و بهويژه در رقه، به كردها و گروه تركيبي كردي- عربي نيروهاي سوريه دموكراتيك (HSD) نياز داشت اما مشخص نيست اگر در مسير فرداروز و پس از شكست كامل داعش؛ رقه اهميت خود را براي امريكا از دست دهد، كمكهاي تسليحاتي و حمايت سياسي امريكا از كردها، ادامه پيدا خواهد كرد يا خير.
3- در اقليم كردستان عراق، مخالفت قاطعانه و فعاليت پيدا و پنهان قدرت منطقهاي مهمي به نام ايران، سناريوي سران اقليم كردستان را بههمريخت و نشان داد كه يك كشور منطقهاي و مجاور، در چنين مقاطع حساسي، ميتواند حتي بازي ابرقدرتهاي فرامنطقهاي را نيز تحت تاثير قرار دهد و لو اگر در اين مسير به راههايي متوسل شود كه كردها انتظار آن را نداشتهاند. بدون شك در سوريه نيز چنين است و قدرت منطقهاي حريص و مهمي به نام تركيه، مهمترين خصم كردهاي سوريه خواهد بود. به عبارتي بسيار روشن، در اقليم كردستان، از شكاف و اختلاف عميق بين كردها استفاده شد و نيروهايي از خانواده جلال طالباني، به كار گرفته شدند تا بارزاني و نيروهاي حزب او، در چند ساعت، بخش بزرگي از روياها و قدرت خود را از دست دهند. در سوريه نيز همين امكان وجود دارد و تركيه ميتواند از اختلاف و شكاف بسيار ملموسي كه بين كردهاي سوري نزديك به بارزاني و اوجالان وجود دارد، بهره بگيرد و همهچيز را بر اساس نقشهها و تصميمات خود، پيش ببرد.