فرسايش سرمايه اجتماعي مساله عمده كشور
اصغر مهاجري*
چند سالي است كه هر سال آيندهپژوهان و پژوهشگران حوزه اجتماعي پيشبيني و برآورد و ارزيابي ميكنند و بررسي مطالعات و تحقيقات هم اين را تاييد ميكند كه فرسايش سرمايه اجتماعي جزو يكي از عمدهترين مسائل كشور ايران است. هر سال هشدار ميدهند كه سال بعدي يكي از مسائل عمده ايران فرسايش سرمايه اجتماعي خواهد بود و هر سال هم زماني كه پژوهشها انجام ميشود، اين نتيجه به دست ميآيد كه سرمايه اجتماعي فرسايش پيدا كرده است. سرمايه اجتماعي از يك طلايي سه ضلعي تشكيل ميشود؛ اعتماد، شفافيت و مشاركت. زماني كه گفته ميشود سرمايه اجتماعي فرسايش پيدا كرده است، اين سه ضلع دچار فرسايش ميشود. زماني كه گفته ميشود سرمايه اجتماعي در يك كشور، در يك جامعه بزرگ، در يك دولت-ملت فرسايش پيدا كرده است، يعني سرمايه اجتماعي افقي فرسايش پيدا كرده است. هرچقدر سرمايه اجتماعي افقي كاهش پيدا كند، سرمايه اجتماعي عمودي افزايش پيدا ميكند. سرمايه اجتماعي عمودي بر خلاف آنكه ظاهرا اسم خوبي دارد، زهر هلاهل توسعه، انسجام ملي و كاهش هويت ملي است؛ يعني كاملا برعكس عمل ميكند. زماني كه سرمايه اجتماعي عمودي بالاست، آن كشور قادر به ملتسازي، نهادمدنيسازي و توسعه و پيشرفت نيست و موانع سستي در فراروي آن قرار دارد. متاسفانه به جاي اعتماد به سرمايه اجتماعي افقي يعني اعتماد به نهادهاي عمومي، ديگران، دولت اعتماد به قوم و خويشاوندان و شخصيتهاي خاص ميشود. چيزي كه الان تجلي پيدا كرده است، هشداري است كه جامعهشناسان براي ساليان سال تكرار ميكنند و ميگويند كه فرسايش اجتماعي افقي در ايران بسيار شديد و نگرانكننده است و اگر كشوري فقدان سرمايه اجتماعي افقي داشته باشد، در همه صحنهها دچار مشكل ميشود. زماني كه اين هشدارها مورد توجه قرار نميگيرد، نتيجهاش اين است كه سرمايه اجتماعي افقي وجود ندارد و سرمايه اجتماعي عمودي حضور پيدا كرده است. سرمايه اجتماعي عمودي چيز خوبي نيست. در نظام سنتي و زماني كه زندگي حالت قبيلهاي داشت، بد نبود اما در حالت دولت- ملت و يك كشور، سرمايه اجتماعي عمودي زهر توسعه و مانع جدي هر كاري است. اينكه الان دستور دهيم يا فرمايش كنيم كه بياييد كار درست را انجام دهيد و به نهادهاي عمومي و مدني اعتماد كنيد، كار درستي نيست. سرمايه اجتماعي و به خصوص ضلع اعتماد آن، حالت دستوري ندارد. در حال حاضر در كشور در هر سه ضلع سرمايه اجتماعي دچار مشكل هستيم؛ هم در اعتماد، هم شفافيت و هم مشاركت. البته شروع فرسايش سرمايه اجتماعي از ضلع شفافيت است. احتمالا كساني كه بايد كار شفافيت را انجام دهند و اطلاعات را در ظروف شيشهاي به جاي گلي قرار دهند، به موقع شفاف عمل نكردند و در نتيجه آن اعتماد سرمايه اجتماعي به نهادهاي مدني و عمومي كاهش پيدا كرده است. در نتيجه آن هم سرمايه اجتماعي عمودي اتفاق رشدي قوي پيدا كرده و همهچيز حالت سنتي پيدا كرده است و افراد مثل زمانهاي قديم عمل كردهاند. براي برگشت و بهبود وضعيت بايد سرمايه اجتماعي افقي را تقويت كرد. *جامعهشناس