جهان به تماشاي خشونت عادت كرده است. مسلمانان روهينگيا در منطقه راخين در ميانمار سالهاست كه قرباني خشونتهاي سيستماتيك شدهاند؛ خشونتهايي كه اصليترين هدف آن كوچ اجباري آنها بوده است. عزمي در نيروهاي نظامي يا بوداييهاي ميانمار است مبني بر اينكه مسلمانان بايد بروند. مقصد ميتواند هرجايي باشد، از بنگلادش تا مالزي. از اندونزي تا كشورهاي كوچ حاشيه خليج فارس. ميانماريها مسلمانان روهينگيا را غريبه ميخوانند اما براي اين برچسب زدن سند تاريخي نيز ندارند. موج جديد خشونت از ماه آگوست سال جاري آغاز شده است و البته نه فروش تسليحات به ارتش ميانمار متوقف شده، نه خبري از قطعنامههاي الزامآور شوراي امنيت در دفاع از اقليت مسلمان در روهينگيا است و نه كشورهاي مسلمان اقدام هماهنگي عليه دولت ميانمار انجام دادهاند. در اين ميان ميزباني بنگلادش از مسلمانان روهينگيا محدود به امروز و ديروز نيست. بنگلادش سالهاست كه مرزهاي خود را بر اين اقليت مسلمان گشوده است و البته از ابتداي ماه آگوست نيز زحمات اين ميزباني بيش از پيش شده است. مسعود مومن، سفير و نماينده دايم بنگلادش در سازمان ملل در گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد» از تاريخچه ظلم بر مسلمانان روهينگيا ميگويد و خشونتي كه از 1978 عليه آنها آغاز شد و همچنان در سال 2017 نيز ادامه دارد. وي كه سفير سابق بنگلادش در ژاپن و ايتاليا نيز بوده است در اين گفتوگو تاكيد دارد كه بنگلادش مطالبه مالي از جامعه جهاني براي اسكان و پناه دادن به اين مسلمانان ندارد اما تلاش ميكند در مذاكره با دولت ميانمار آنها را به رسميت شناختن حقوق اقليت مسلمان ترغيب كند. مشروح اين گفتوگو به شرح زير است:
بنگلادش از چه زماني وارد ماجراي مسلمانان روهينگياي ميانمار شد؟
اتفاقات آگوست 2017 نخستينباري نبود كه اقليتهاي مسلمان روهينگيا به دليل نقض حقوق بشر و اقدامهاي بسيار ظالمانه دولت ميانمار به بنگلادش گريختند. سياست سيستماتيك، حذفي و ناديده گرفتن حقوق مسلمانان روهينگيا از زماني كه ژنرال Ne Win در سال 1962 در ميانمار به قدرت رسيد، آغاز شد. مسلمانان روهينگيا هم از نظر سياسي و هم از حيث اقتصادي به حاشيه رانده شدند. آنها در سالهاي 1978، 1991 تا 1992 و 2012 از زندگي ثابت و مستقري كه قرنهاي متمادي در اين منطقه براي خود دست و پا كرده بودند، بيرون رانده شدند و اين در حالي بود كه دولت ميانمار از مصونيت كافي و كامل در اين مسير برخوردار بود. در تمام اين بازههاي زماني هربار بنگلادش ميزبان موجي از مسلمانان منطقه راخين (روهينگيا) بود كه راهي بنگلادش ميشدند. شكست و ناكامي ميانمار در ادغام مسلمانان روهينگيا و ناديده گرفتن حقوق اوليه آنها مسالهاي كاملا داخلي است اما كوچ دادن اجباري آنها به سمت بنگلادش عملا اين كشور را دچار بحران كرده است. فصل جديد اين آوارگيها نيز هيچ تفاوتي با دفعات پيشين ندارد جز اينكه البته در حجم و تبعات ناشي از آن بسيار زياد است.
بنگلادش در حال حاضر ميزبان چه تعداد آواره يا مهاجر از منطقه راخين است؟
براساس اسناد موجود از موج آوارگاني كه در سالهاي 1991 تا 1992 از ميانمار به بنگلادش آمدند در حال حاضر 32 هزار پناهنده بازمانده در بنگلادش هستند. ميانمار از سال 2005تاكنون هيچگاه به دنبال بازگرداندن اين افراد به خانه و كاشانه خود نبوده است. در يك دهه اخير قريب به 300 تا 400 هزار ميانماري بدون سند و كارت هويت به دليل سياستهاي دولت ميانمار و ناديده گرفته شدن حق خود به بنگلادش گريختهاند. بسياري نيز به ساير كشورها مانند مالزي رفتهاند. اتفاقهاي ماه اكتبر 2016 به خروج 87 هزار نفر منتهي شد و از 25 آگوست تاكنون 607 هزار نفر با مليت ميانماري به سمت بنگلادش حركت كردهاند كه مجموع رقم آنها در بنگلادش را به يك ميليون نفر رسانده است. اين خروج اجباري مسلمانان روهينگيا همچنان هم ادامه دارد. بنگلادش در حال حاضر بيش از ميانمار ميزبان مسلمانان روهينگيا است كه وطن شان ميانمار است. گروههاي مسلمانان روهينگيا در حال حاضر به سمت بنگلادش در حال حركت هستند.
آيا جامعه بينالمللي براي حل مشكل پناهندگان ميانماري در بنگلادش كمك مالي به شما كرده است؟
در طول سالها، جامعه بينالمللي، نهادهاي بينالمللي مانند سازمان بينالمللي مهاجرت IOM، سازمان ملل و نهادهاي وابسته به آن مانند برنامه جهاني غذا، يونيسف و دفتر كميسيون عالي پناهندگان سازمان ملل UNHCR به پناهندگان روهينگيايي و ميانماريهايي كه به اجبار از كشورشان بيرون رانده شده و در بنگلادش مستقر شده بودند كمك كرده است اما بخش اعظمي از كمكها از جانب دولت بنگلادش بوده كه با وجود محدوديت منابع اين كار را انجام داده است. انجياوهاي بينالمللي بسياري در اين سالها به مسلمانان روهينگيا كمك كردهاند. در قالب كمكهاي بشردوستانه در قبال بحران جاري، سازمان ملل متحد يك برنامه كمكي به مبلغ 434 ميليون دلار براي يك دوره شش ماهه آماده كرده است كه بر اساس آن پيشنهاد كمك 335 ميليون دلار توسط جامعه بينالمللي در كنفرانس كمك به اين بحران در ژنو در 23 اكتبر 2017 صورت گرفت. با اين وجود، اين تعهد و درك فوري بحران براي حمايت از يك ميليون مسلمان روهينگيا كه 22 درصد آنها در وضعيت نياز به كمك فوري قرار دارند، كافي نيست. بنگلادش براي كمك و تامين نيازهاي آوارگان اجباري ميانمار به منابع بيشتري نياز دارد. از سوي ديگر ناامنيهاي متفاوت ديگري وجود دارد كه رفع آنها با پول و منابع مالي ممكن نيست. بايد توجه داشت كه بنگلادش درخواست كمكهاي مالي نكرده است و تنها چيزي كه به دنبال آن است بازاستقرار اين آوارگان در محيط امن و با احترام به جايگاه انساني آنها است.
آيا دولت بنگلادش با مقامات دولت فعلي يا قبلي ميانمار براي حل مشكل مردم ايالت راخين و پيشگيري از مهاجرت آنها به بنگلادش وارد مذاكره شده است؟
خروج جمعي مردم روهينگيا به بنگلادش در وهله اول مهاجرت نيست. صرفا يك مورد نقل مكان اجباري است به عنوان بخشي از آنچه جامعه بينالملل «پاكسازي قومي» مينامد. چند نسل است اين افراد در راخين حضور دارند، حتي پيش از اينكه برمه در 1948 استقلال يابد. حتي در 1931 هم اكياب قديم (سيتوه كنوني) شهري بود با مردمي هنديالاصل. حتي يك قرن پيش هم 80 درصد جمعيت منطقه مرزي منگدو مسلمان بود. بنابراين، اينكه آنها را مهاجراني از بنگلادش بخوانيم از نظر تاريخي غلط است. كميته بكستر (Baxter Committee) در 1939 به اين نتيجه رسيد كه مسلمانان راخين «از هر جهت» جامعهاي بوميشده تلقي ميشوند. آنها ريشههاي تاريخي خود را در پادشاهي راخين قرن نهم ميبينند كه با تجار عرب شروع شد. اين جامعه در پايتخت مروهانگ (مراكيو كنوني) و در طول قرنهاي 15 تا 18 شكوفا شد.
از آغاز مشكل روهينگيا كه به دههها قبل برميگردد، بنگلادش دايما در كليه سطوح، از بالاترين سطح سياسي گرفته تا سطح مسوولان و كارگزاران با مقامات ميانمار براي حل مساله، خصوصا اطمينان از برگرداندن افرادي كه از ميانمار ميآيند، همكاري كردهايم. در واقع، بنگلادش هميشه پيشقدم شده است. طرف بنگلادشي به كرات به شخصيتهاي مهم ميانمار دعوتنامه ارسال كرده، تعامل و ديدارهايي در سطوح بالا داشته و پيشنهادهايي براي بازگرداندن افراد به ميانمار و افزايش همكاري در بخشهاي امنيتي، ارتباطات جادهاي و ترابري، گاز و برق و غيره داده است. توافق مرزي محكم 1980 را داريم كه شرايط بازگشت وروديهاي غيرمجاز را تعيين ميكند. با اين حال، ميانمار مرتبا به اين قرارداد مرزي بيتوجهي نشان داده و در مواقعي به بسياري از ابتكارعملهاي بنگلادش براي ايجاد روابط سودمند دوجانبه و همبستگي واكنش منفي نشان داده است. عدم تمايل طرف ميانماري به همكاري در بخشهاي مختلف، اگر نگوييم گفتوگو درباره حركات نامنظم، روشن است. اما ميانمار ميخواهد مردم روهينگيا را مهاجران غيرقانوني جلوه دهد تا آنها را از حقوق شهروندي و سياسي محروم كند. هرچه ميانمار اين اواخر در زمينه همكاريهاي دوجانبه كارهايي انجام داده اما كاملا در راستاي نمايش به جامعه بينالملل است، در حالي كه در حقيقت ميانماريها بيش از هر زماني در حل مساله روهينگيا لجاجت ميكنند.
بعضي منابع از مينگذاري در مرز ميان بنگلادش و ميانمار گزارش كردهاند و همزمان نيز عدهاي ادعا كردهاند كه بنگلادش ميخواهد براي جلوگيري از ورود پناهندگان مرزهايش را ببندد يا مناطق مرزي را مينگذاري كند. جريان اين مينگذاري چيست؟
اطلاعات نادرستي در اين باره ارايه شده است. گزارشهايي داريم مبني بر اينكه ارتش ميانمار در حال كار گذاشتن مينهاي ضدنفر است و بنگلادش به اين موضوع اعتراض كرده است. وقتي ميزبان بيش از 600 هزار تبعه ميانمار هستيم كه فقط بعد از 25 آگوست بالاجبار آواره شدهاند و هر روز تعداد ديگري از مرز عبور ميكنند نيازي به پاسخ به اين گزارشها نيست. ضمنا، بنگلادش از امضاكنندگان پيمان اتاوا مبني بر منع بهكارگيري، ذخيرهسازي، توليد و انتقال مينهاي ضدنفر و انهدام آنهاست. ميانمار عضو اين كنوانسيون نيست و معروف است كه مدتهاست حتي در مرزهاي چين و تايلند هم مينگذاري ميكند. بنابراين، شايد بايد اين سوال را از مسوولان ميانمار بپرسيد كه در طول مرز مينگذاري ميكنند تا از بازگشت اتباع خود از بنگلادش جلوگيري كنند. از 25 آگوست به بعد، بسياري از آوارگان تبعه ميانمار را پذيرفتهايم كه جراحات حاصل از مين دارند، گزارشهايي نيز وجود دارد كه اين موضوع را تاييد ميكند.
فكر ميكنيد اقدامات جامعه جهاني در حل مشكلات ساكنين راخين چقدر در كوتاه و بلندمدت مفيد بودهاند؟
با توجه به مقياس بحران و خصوصا فوريت آن، واكنش جامعه بينالملل بسيار كمتر از توقع ما بوده. محكومكردنها، هشدارها، مطالبهها و همكاريهاي جامعه بينالملل با ميانمار در پاياندادن به خروج مردم روهينگيا بيثمر بوده است. ارايه كمكهاي انساندوستانه به مردم روهينگيا در خاك بنگلادش آنها را از مسووليت خود مبرا نميكند. بايد فشار اخلاقي و ديپلماتيك به ميانمار بياورند تا اين مردم را بپذيرد و ايمني، امنيت و عزت آنها را تامين كند.
با اين همه، توصيههاي كميته مشورتي كوفي عنان را داريم كه مورد تاييد جامعه بينالملل قرار گرفتهاند. طرح سه مادهاي دبيركل سازمان ملل (كاهش تنش، بازگشت مردم روهينگيا و اجراي گزارش كميته مشورتي كوفي عنان) را داريم كه در شوراي امنيت هم درك خوبي از آن وجود دارد و مشابه پيشنهاد پنجبندي نخستوزير محترم ما است. تمام اينها نقشه راهي براي حل ميان و بلندمدت هستند اگر ميانمار آنها را تماما و باصداقت تمام اجرا كند. مسووليت بزرگ جامعه بينالملل در اينجا غلبه بر ميانمار در راستاي پذيرفتن اين طرحها است.
با توجه بهشدت درگيريها بين مسلمانان و بوداييان ميانمار، چقدر احتمال ميدهيد راهحلي داخل مرزهاي ميانمار پيدا شود؟
در داخل ميانمار نفرت و تفرقه بسيار عميق است. اكثريت ميانمار به مليگرايي افراطي گرايش دارند كه در آن عدم تحمل اقليتهاي مذهبي و قومي رفتهرفته تبديل به هنجار ميشود. امروز، مردم روهينگيا به طور خاص و مسلمانان به طور عام سيبل شدهاند. شايد فردا جامعه ديگري هدف قرار گيرد. جوامع مسيحي كاچين و كايين هم تحت تاثير اين نيروهاي منفي هستند. بنابراين، يافتن هر نوع راهكاري براي عدالت در برخورد با اقليتها دشوار است. اما ممكن است و بايد وجود داشته باشد.
درباره بحران روهينگيا و خشونتهايش، نخستوزير ما گفته «ريشه بحران در ميانمار است و راهحلش را بايد داخل ميانمار جست.» اين نياز به حسن نيت سياسي مقامات ميانمار و تلاشهاي صادقانه همه طرفين و مهمتر از همه روحيه آشتي و تحمل در ميان مردم ميانمار دارد. مهم رويكرد كل جامعه است و جامعه بينالملل هم بايد در اين موضوع همكاري كند.
با وجود اينكه بحران در راخين چند سال قبل شروع شد، دول اسلامي در عمل نتوانستهاند دولتهاي ميانمار را وادار به اقدامات جدي كنند. دلايل اين شكست چيست؟
اين مشكلي ذاتي است كه در ديگر موارد آزار و اذيت مسلمانان در نقاط ديگر جهان هم به چشم ميخورد. در موارد ديگر، دولتهاي مربوطه يك جايي متوقف ميشوند و موضوع بالاخره رفع ميشود. در اين مورد، لجاجت صرف، انكار و عدم پذيرش از سوي مقامات ميانمار نيز جاي انتقاد دارد. تا حدي ميشود يك الگوي مشخص را ديد كه نشان از جريان يك پاكسازي قومي دارد.
فكر نميكنيد جامعه بينالملل بايد به اقدامات جديتري نظير تحريم مقامات نظامي ميانمار دست بزند؟
فكر ميكنيم جامعه بينالملل بايد دست به اقدامات جديتر و الزامآورتري در اين باره بزند. معتقديم فشار نتيجهگراتر، مشخصتر و زمانمندتر بر ميانمار فضاي مساعد براي همكاري دوجانبه مفيد ايجاد ميكند كه راه را براي حل بحران هموار خواهد كرد. فشار اخلاقي و ديپلماتيك بايد آغاز شود و ادامه پيدا كند تا ميانمار متوجه شود كه تمام سياستهاي غلط بايد خاتمه بگيرد و اقدامات اصلاحي بايد در دستور كار قرار گيرد.
برخي مورخين ادعا ميكنند مردم روهينگيا مهاجراني هستند كه عمدتا در زمان حكومت انگليس بر برمه و سپس بعد از استقلال برمه در 1948 و جنگ آزاديبخش بنگلادش در 1971 از بنگلادش به ميانمار گريختهاند. اين ادعاي تاريخي تا چه حد درباره مردم روهينگيا صادق است؟
اين روايت ساختگي و ادعايي از مردم روهينگيا به عنوان مهاجراني از بنگلادش عاري از هرگونه مبناي اقتصادي يا ديگري است. در گذشته، ميانمار هرگز از مهاجرت غيرقانوني از بنگلادش شكايتي نداشته. اكثريت مورخين روايت ديگري دارند.
روهينگياييهاي آراكان يك گروه نژادي نيستند كه بهخودي خود از يك گروه قبيلهاي يا يك نياي نژادي شكل گرفته باشد. مردماني هستند كه ريشه در نژادها و فرهنگهاي مختلفي دارند. مستندات تاريخي موجود نشان ميدهد كه قرنها مهاجرت انساني و سكنيگزيني به ايجاد قوميت روهينگيايي در آراكان، كه امروزه راخين ناميده ميشود، انجاميده. مستندات تاريخي انگليس نشان ميدهد كه مسلمانان بسيار پيشتر از انضمام آن به بريتانيا (1824) در راخين بودهاند. در آن دوره آنها اسلام را براي مردم بومي تبليغ ميكردهاند. مردم روهينگيا كه بعد از 1825 در آراكان/راخين ساكن شدند، بسيار پيشتر از استقلال برمه در 1948 بومي شدند. بنا به گزارش كميته بكستر، نسبت جمعيتي مسلمانان متولد آراكان/ راخين در 1931، 77 درصد بوده است. اين گزارش نتيجه ميگيرد كه تمام مستندات تاريخي نشان ميدهند روهينگياييها بومي آراكان/ راخين هستند.
عدم امنيت، آزار و اذيت و نيز نبود توجيه اقتصادي حركت به سوي سرزمين فقيري چون ايالت راخين مستقيما در تعارض با نظريه مهاجرت غيرقانوني از بنگلادش است. ميانمار و بنگلادش توليد ناخالص سرانه مشابهي دارند. اما راخين با 750 دلار بسيار عقبتر از چيتاگونگ همسايه با سرانه بيش از 1800 دلاري است. وضعيت اجتماعيسياسي راخين از 1948 تاكنون تبعيضآميز و مملو از آزار و اذيت بوده است.
با توجه به محروميت اقتصادي، چالشهاي توسعهاي، نبود امنيت، ادامه آزار و اذيت، انواع مختلف سلب مالكيت، محدوديت جابهجايي و محروميت از حقوق [شهروندي] در ايالت راخين، مهاجرت غيرقانوني از بنگلادش به راخين قابل تصور نيست. وقتي صدها هزار روهينگيايي به نقاط ديگري نظير عربستان سعودي، هند، امارات، پاكستان و نيز بنگلادش پناه ميبرند، مهاجرت به چنين سرزميني بيمعني است. سرشماري انجامشده توسط انگليسيها و سرشماريهاي جديدي كه توسط دولت ميانمار انجام شده بهوضوح در تضاد با هرگونه ادعاي مهاجرت غيرقانوني به ايالت راخين است و جريان خالص ريزش مردم از اين ايالت را نشان ميدهد.
بنگلادش، به عنوان يك كشور مسوول، پذيراي افرادي است كه ثابت شود پس از 1971 وارد راخين شدهاند. نميتوان ما را مسوول نقل مكان افراد قبل از ظهور بنگلادش دانست. اما نبايد اين موضوع را از بستر تاريخي خود خارج كرد و جامعه روهينگيا را مهاجران غيرقانوني دانست، حال آنكه تاريخ مستندي از چند نسل و چند قرن حضور در راخين دارند.