افسانه پولهاي مرموز
ارزهاي رمزگذاريشده چه جهاني را ميسازند
اسماعيل محمدولي
كساني كه به دنبال يكشبه پولدار شدن هستند اين روزها سخت به دنبال بيتكوين ميگردند. اوجگيري اين ارز نوظهور از قيمتي كمتر از يك دلار در سال 2010 به رقم حدود هفت هزار دلار فعلي، از بيتكوين چراغ جادويي ساخته است. آنها كه افسوس گذشته را ميخورند ارزش داراييهايشان را در سال 2010 حساب ميكنند و در ذهن آن را تبديل به بيتكوين ميكنند؛ ثروتي شگفتانگيز و وسوسهكننده كه از جيب رفته ميدانندش.
گذشته اين ارز آنان را به آيندهاش اميدوار ميكند. اين دقيقا همان خواستهاي است كه سوداگران به دنبالش هستند. فناوري اين ارز طوري طراحي شده كه با افزايش تقاضا قيمتش افزايش يابد. اما شكهايي جدي درباره آينده اين ارز وجود دارد. شكي نيست پول ديجيتال آينده پول در جهان است اما هيچ اطميناني وجود ندارد آن ارز بيتكوين باشد.
در حالي كه موضوع «ارزهاي ديجيتال» به يكي از موضوعات جدي اين روزهاي بازار پولي و IT جهان مبدل شده است اما نيمنگاهي به آنچه در اين خصوص از سوي كارشناسان و البته مسوولان بانك مركزي كه در حال تدوين قانوني براي آن هستند، منتشر شده است نشان ميدهد شناختي كافي از «ارزهاي ديجيتال» از جمله «بيتكوين» در بين آگاهان اين بازار وجود ندارد به گونهاي كه در پرونده پيش رو با وجود تماسهاي مكرر با بيش از بيست كارشناس بانكي و IT اما هيچ يك از كارشناسان به دليل عدم اشراف به اين موضوع حاضر به گفتوگو نشدند. كارشناساني كه يا بياطلاع بودند يا تمايلي به اظهارنظر نداشتند. كارشناساني كه مطلعتر بودند با اطمينان بيشتري درباره اين ارزها حرف نميزدند. موضوعي كه نشان ميدهد هنوز نميشود به آينده ارزهاي ديجيتال اميدوار يا نااميد بود.
ما در مرحلهاي از اختراع يك ابزار جديد هستيم كه نميدانيم قرار است در آينده به چه كاري بيايد. ظاهرا «ارزهاي ديجيتال» پول هستند اما به هماناندازه طلا ارزش دارند با اين تفاوت كه روش ارزشگذاري آنهيچ ربطي به پول و طلا ندارد.
با اين حال يك نكته كاملا روشن است: دلالهاي طلا و دلار اين ارز جديد را دوست دارند و در فضاي اينترنت مردم را هم به دوست داشتن آن ترغيب ميكنند. به اين جهت اگر شغلتان دلالي نيست، اشتياق دلالها بايد قانعتان كند كه فعلا دست نگه داريد، سراغ خريد و فروش اين ارزها نرويد و فقط از طريق رسانهها سرنوشت اين تازهوارد بازار ارز را دنبال كنيد؛ اين بازار جاي آدمهاي عادي نيست.
پول را نه ميشود خورد و نه پوشيد. ريال، دلار، طلا و سكه ذاتا ارزشي ندارند. تنها دليل ارزشمند بودنشان اين است كه ما تصميم گرفتهايم ارزشمند باشند. پول براي ساده كردن معامله و مبادله كالا و خدمات در جامعه است. پول، واقعي نيست. افسانهاي است كه آدمها براي حساب و كتاب بين خودشان ساختهاند. با اين وجود دولتها واسطه انتقال پول بين افراد هستند، حق دلالي ميگيرند و در عوض باعث كندي حركت پول ميشوند.
ارسال يك ايميل به سراسر دنيا فقط دو ثانيه زمان ميبرد اما انتقال پول از مركزي به مركز ديگر ممكن است روزها طول بكشد. بانكها و دولتها جلوي بخش بزرگي از حركت را ميگيرند. آنها اطلاعات ما را ذخيره ميكنند و اين يعني حريم خصوصي ما نقض ميشود. ما ايجاد ثروت ميكنيم اما شكاف طبقاتي را هم زياد ميكنيم. پس چه ميشد اگر اينترنت فقط براي اطلاعات نبود و ارزش اينترنتي هم وجود ميداشت. چيزي كه پهناور، جهاني و روي ميليونها كامپيوتر توزيع شده باشد و براي هر كسي قابل استفاده باشد و هر جايي كه دارايي هست بشود ذخيرهاش كرد، انتقالش داد، مبادلهاش كرد و مديريتش كرد. بدون هيچ كدام از اين قدرتهاي واسطهاي.
در سال 2008 فردي ناشناس به اسم ساتاشي ناتاموكو كه بعدها معلوم شد «كرايگ رايت» است، در مقالهاي اعلام كرد يك پروتكل پول ديجيتال ساخته كه از رمزگذاري استفاده ميكند و اسمش بيتكوين است و اين ارز ديجيتال باعث ميشود مردم بدون وجود شخص يا نهاد ثالث، با اعتماد كامل تراكنشها را انجام دهند. اين چيز به ظاهر ساده جرقه تغيير جهان را زد. آدمها دربارهاش يا هيجان زده شدند يا ترسيدند يا به آن علاقهمند شدند.
بيتكوين چيست؟
پشتوانه ارزهاي رايج، طلا و نقره است. از لحاظ تئوري اگر شما پولي به بانك بدهيد آنها بايد به اندازه آن به شما طلا بدهند، هر چند در عمل اين امكان وجود ندارد. اما پشتوانه بيتكوين طلا نيست بلكه فرمولهاي رياضي است. اين فرمول رياضي در اختيار همه است و هر كسي ميتواند آن را بررسي كند. اين نرمافزار منبع باز (open source) است. بنابراين هر كسي ميتواند صحت عملكرد آن را تاييد كند. بيتكوين مانند ارزهاي ديگر ارزش دارد و ميتواند براي خريد و فروش، تبادلات و تمام فرآيندهاي مالي مورد استفاده قرارگيرد. تفاوت اصلي بيتكوين با ارزهاي سنتي «غيرمتمركز» بودن آن است. يك موسسه واحد، شبكه بيتكوين را كنترل نميكند. بيتكوين روي يك پايگاه داده غيرمتمركز به اسم «بلاك چين» فعاليت ميكند.
بلاك چين
در جهان امروز بيش از ۸۰ درصد امور روزمره ما به شركتها و سازمانهاي واسطه وابسته است. وقتي شما در بانكي حساب باز ميكنيد يا وارد ايميل شخصي خود ميشويد، در حقيقت از سازمانهاي واسطه كمك گرفتهايد. در پايگاههاي داده بلاك چين، دادهها بين ميليونها كامپيوتر توزيع شدهاند و هيچ كس قادر به كنترل دادهها نيست و اگر شخصي بخواهد بلاك چين را هك كند بايد تمام كامپيوترهاي شبكه كه با رمزنگاري پيشرفته حفاظت شدهاند را هك كند كه غيرممكن است. مثلا اگر توييتر روي بلاك چين اجرا شود هيچكس به جز شما نميتواند توييتها را پاك كند، حتي مديران توييتر. بلاك چين براي بسياري از صنايع و مشاغل قابل استفاده است مانند پرداخت، سيستمهاي اداري، ذخيره قراردادها و حتي انتخابات سياسي.
چطور كار ميكند
براي انتقال پول سنتي از يك حساب به ديگري نياز به برخي از سازمانهاي واسطه است. بيتكوين كاملا متفاوت عمل ميكند و هيچ واسطهاي در كار نيست. در پروتكل بيتكوين، اعتماد از سازمان و انسانها به كامپيوترها منتقل شده است.
بيتكوين در فضايي به اسم wallet يا كيف پول ذخيره ميشود. كيف پول مانند حساب بانكي است اما تحت نظر هيچ واسطهاي نيست و متعلق به خودتان است. فرض كنيد كه شما قصد انتقال پول از كشوري به كشور ديگر داريد. وقتي شما از روش سنتي پول را ارسال ميكنيد، به صورت تئوري، پول ابتدا وارد سازمان يا بانك واسطه ميشود و سپس از آنجا براي فرد مورد نظر ارسال خواهد شد. حال فرض كنيد با استفاده از بيتكوين قصد انتقال پول را داريد. به صورت تئوري شما آدرس كيف پول فرد ديگر را از او ميگيريد و تراكنش را انجام ميدهيد. مقدار بيتكوين از آن تراكنش وارد شبكه ميشود اما اينجا ديگر بانك يا شركتهاي واسطه نقشي ندارند بلكه كامپيوترهاي سراسر جهان تراكنش ما را بررسي ميكنند. در پروتكل بيتكوين، افراد مختلفي در سراسر جهان كامپيوترهاي قدرتمند خود را در اختيار شبكه قرار ميدهند. اما اين كار آنها فقط براي كمك به بيتكوين نيست. كساني كه كامپيوترهاي خود را در اختيار شبكه قرار ميدهند ماينر يا استخراجكننده ناميده ميشوند. به ازاي محاسبات و تاييد تراكنشها، ماينرهاي شبكه به عنوان پاداش بيتكوين دريافت ميكنند يا به نوعي بيتكوين را استخراج ميكنند.
مخالفان
«رودني گارات» يكي از اقتصاددانان دانشگاه كاليفرنيا كه مطالعاتي بر بازار بيتكوين داشته است در مورد معايب اين پول ديجيتال ميگويد: «بيتكوين با افت بها روبرو خواهد شد. بالاخره حباب بيتكوين ميشكند و همچنان كه اقتصاد رشد ميكند، موقعيتهاي بيشتري براي سرمايهگذاري ايجاد شده و قيمت بيتكوين سقوط خواهد كرد. هيچكس نميتواند مانع آن شود. فدرال رزرو هم تا حدودي بر اصل تامين نوساني ارز استوار است، با اين ايده ميتوان از طريق تطبيق منبع پولي برخي از اثرات بيمارگونه ركود اقتصادي را كم كرده و اثرات بهبودهاي بزرگ اقتصادي را تعديل كرد. اين روش ابزاري براي اداره بهتر اقتصادي در شرايط متوسط است و ايده منبع پولي ثابت، تمام اين موارد را از بين ميبرد.»
به طور كلي ارزها را ميتوان در دو شكل مختلف ارز ثابت و متغير ديد. منبع پولي ثابت يك حجم ارزي مشخص شده را در گردش دارد. اين حجم در مورد بيتكوين 21 ميليون است و ميزان آن از حدود مشخص شده بالاتر نخواهد رفت. منبع پولي متغير، مثل پولهاي رايج تحت اختيار مقامات دولتي در مواقع لازم كاهش يا افزايش مييابد. طرفداران منبع پولي ثابت ميگويند در دست گرفتن اختيار كاهش و افزايش جريان پولي توسط دولت باعث ايجاد بيثباتي در سيستم بانكي و مالي خواهد شد. در نتيجه بانكهاي مركزي، اقتصاد را با توفان پولهاي بيارزش دچار بيثباتي ميكنند. در جبهه مقابل گفته ميشود گرچه منبع متغير پولي ارتباطي به ارزش اقتصاد كلي ندارد، اما منبع پولي ثابت كاملا به ارزش اقتصادي وابسته است. همانطور كه گارات ميگويد: «اقتصادهاي مدرن رشد ميكنند. اين خصيصه ملل صنعتي است. اگر ارزش يك اقتصاد سريعتر از منبع پولي در گردش آن رشد كند، كسري بودجه حتمي است. اگر فكر ميكنيد تورم چيز بدي است، پس اينبار به عواقب كسري بودجه فكر كنيد.»
موضع ايران
ناصر حكيمي، معاون فناوريهاي نوين بانك مركزي در چند هفته اخير دو اظهارنظر متفاوت درباره بيتكوين داشته است. او دهم آبان گفته بود: «بيتكوين فرصت بسيار مناسبي براي توسعه بخش ديجيتال و استفاده از ظرفيتهاي ارز ديجيتال براي توسعه است تا با استفاده از آن كسب و كارهاي نوپا و استارت آپها بتوانند در حوزه تجارت سريعتر فعاليت كنند. » به گفته او به همين دليل بانك مركزي براي اين ارز ديجيتال تا سال ۱۳۹۷ سياستي واحد انتخاب ميكند تا آينده ماينرها و فعالان اين حوزه معلوم شود. با اين حال حكيمي دوازده روز بعد و در نشست خبري ويژهاي به مردم توصيه كرد بيتكوين نخرند: «لازم ميدانم اين هشدار را به مردم بدهم بيتكوين ارزي با پشتوانه مخفي است، رسمي نيست و ريسك خريد آن بالاست.» هشدار او درباره نوسانات بيتكوين و هجوم سوداگران به سمت اين بازار است كه باعث افزايش تبليغات سوداگرانه و كلاهبرداري در اين بخش شده است: «عدهاي ابزارهايي را ايجاد كرده و مدعياند به بيتكوين وصل هستند. اين ابزارها مكانيزم هرمي دارد و در آن كلاهبرداري اتفاق ميافتد و شبيه گلدكوييست است.» اما مهمترين بخش گفتههاي حكيمي اين بخش است: «بيتكوين در ايران نه قانوني و نه غيرقانوني است.» معني اين جمله روشن است: حكومت ايران هنوز هيچ تصميمي درباره بيتكوين نگرفته است.
شك هشت ساله
ممكن است روزي ارزهاي ديجيتال جهاني را بسازند كه به دخالت و واسطهگري دولت احتياج كمتري باشد و مردم خود معاملاتشان را انجام دهند. چيزي كه واضح است ساختار عملياتي آن با نام «بلاك چين» امروز موجود است. اما در اجرا ترديدهايي درباره نفع عام اين فناوري وجود دارد. بيتكوين نوعي پول است كه مردم در چند كشور با آن امكان خريد كالا دارند. در ايران زيرساختهاي خريد و فروش با بيتكوين فراهم نيست.
بانك مركزي وعده داده تا يك سال و نيم آينده امكانات استفاده از ارزهاي ديجيتال را فراهم كند اما چيزي كه مشخص است امروز در ايران، كالا و خدمات را با بيتكوين و هيچ ارز ديجيتال ديگري نميفروشند. خريداران بيتكوين پولشان را از كشور خارج و تبديل به كالايي سرمايهاي ميكنند. ارزهاي ديجيتال تا زماني كه قابليت خرج شدن به عنوان پول پيدا نكنند، كاركردي تورمزا و عليه طبقات مزدبگير دارند. ما نميتوانيم از دلالها بخواهيم در اين وضعيت بيتكوين نخرند اما هشت سال بعد از پديد آمدن اين فناوري، توقع زيادي از دولت نيست تا تكليفش را با آن روشن كند.