آينده پول تغيير ميكند
دان تپ اسكات| «گلدبرگراب» دستگاه پيچيده و خندهداري است كه كار سادهاي را انجام ميدهد، مثل شكستن يك تخممرغ يا بستن يك در. اين دستگاه من را ياد صنعت خدمات مالي مياندازد: شما در مغازه كارت ميكشيد و اين تراكنش از تعداد زيادي شركت ميگذرد كه هركدام سيستم كامپيوتري خودشان را دارند. بعضي از آنها از سال 1970 مشغول به كارند و تازه بعد از سه روز پول بين شركتها حساب و كتاب ميشود. اما با خدمات مالي «بلاك چين» نياز به هيچ حساب و كتابي نيست چون پرداخت و حساب و كتاب با هم اتفاق ميافتد.
هرچند اينترنت براي ما ثروت به همراه آورد ولي اين امر براي همه مشترك نيست. چون شكاف طبقاتي در حال زياد شدن است و اين دليل اصلي خشم، افراطگرايي، حمايت از توليد داخلي و بيگانههراسي است. نمونه قابل مثال اين امر برگزيت است. بنابراين آيا ما ميتوانيم برنامههايي را توسعه دهيم كه مشكلات نابرابري را حل كند؟ چون امروز هدف اين است كه ثروت جمع كنيم. آيا ما ميتوانيم ثروت را توزيع كنيم؟ آيا ما ميتوانيم راه اوليه كسب درآمد را تغيير دهيم يا با توليد دموكراتيك ثروت، شركت بيشتر مردم در اقتصاد و... آنها را متقاعد كنيم كه حقوقشان منصفانه است؟
امروز حدود 70 درصد مردم جهان كه زمين دارند يك سند نامعتبر از زمينشان نيز دارند. مثلا شما يك مزرعه كوچك در هندوراس داريد. ديكتاتوري به قدرت ميرسد و مثلا ميگويد من ميدانم تو يك تكه كاغذ داري كه نشان ميدهد اين مزرعه براي توست. اما كامپيوتر دولتي ميگويد مزرعه مال دوست من است. اين مشكل همهجا وجود دارد. «هرناندو د سوتو» يكي از اقتصاددانان بزرگ امريكاي لاتين ميگويد كه اين مشكل اول جهان است. چون شما اگر يك سند معتبر از زمينتان نداشته باشيد نميتوانيد با آن كاري كنيد و نميتوانيد براي آينده روي آن حساب كنيد. پس امروز شركتها با دولتها كار ميكنند. وقتي سند زمينها در بلاك چين ثبت شوند ديگر تغييرناپذيرند. اين شرايط را براي رفاه ميليونها نفر از مردم ايجاد ميكند.
بسياري امثال شركت اوبر (شبيه اسنپ در ايران) را به عنوان قسمتي از اقتصاد اشتراكي معرفي ميكنند. اين ايده خيلي قدرتمند است كه افراد با هم ثروت بسازند و بين هم تقسيم كنند. نظر من اين است كه اين شركتها واقعا اشتراكي نيستند. آنها موفقاند چون چيزي را تقسيم نميكنند. آنها سرويسهايي را جمع ميكنند و آنها را ميفروشند.
بزرگترين گردش بودجه از كشورهاي توسعهيافته به كشورهاي در حال توسعه سرمايهگذاري شركتي نيست. بزرگترين گردش مالي جهان ارسال پول است. اين يك مساله سراسري است. مردمي كه وطنشان را ترك كردهاند و ميخواهند براي خانوادههايشان پول بفرستند. رقمش 600 ميليون دلار در سال و در حال افزايش است و اين افراد واقعا براي ارسال پول زجر ميكشند.