با سيامك صفري در روز كتابگردي
دوست خوبي كه تنهايش گذاشتهايم
گويندگي كتاب براي بازيگر، تجربهاي پربار است
ندا آلطيب
«روز كتابگردي» عنواني است كه اين روزها زياد آن را شنيدهايم يا دستكم در فضاي مجازي و مطبوعات ديدهايم. امروز را روز كتابگردي نام نهادهاند و همين نامگذاري بهانهاي شده است تا از چند روز پيش برنامههايي به مناسبت اين روز تدارك ديده شده است.
احمد مسجدجامعي، عضو شوراي شهر تهران كه معمولا آخر هفتهها برنامه تهرانگردي را اجرا ميكند، يكي از نخستين چهرههايي بود كه فراخواني را براي حضور مردم در كتابفروشيها و مشاركت آنان در برنامه كتابگردي منتشر كرد. او از همگان خواست تا روز پنجشنبه 2 آذر ماه در برنامه كتابگردي حضور پيدا كنند.
در اين بين برخي از شهر كتابها و نيز بعضي از ناشران كه كتابفروشي هم دارند، امسال نيز همچون سالهاي گذشته دست به كار شدند و هر يك برنامههاي خاصي را به مناسبت روز كتابگردي طراحي كردند.
نشر «مركز» كه امروز را روز كتابفروشيها ناميده است، از صبح تا شب پذيراي ميهماناني همچون فريبا وفي، ليلي گلستان، شمس لنگرودي، جعفر مدرس صادقي، فرزانه طاهري، ابراهيم حقيقي، مصطفي مستور، ترانه عليدوستي، صالح نجفي، عباس مخبر، فرشيد خالقي و... است.
كتابفروشي «پنجره» نيز تصميم دارد از مديران سه كتابفروشي كه ديگر داير نيستند، قدرداني كند. مدير اين نشر و كتابفروشي، از گلي امامي (كتابفروشي زمينه)، عباس يكرنگيان (كتابفروشي خجسته)، منصور كازري (كتابفروشي مهناز) تقدير ميكند. براي برگزاري اين برنامه نيز تعدادي از چهرههاي فرهنگي و هنري دعوت شدهاند.
اما روز كتابگردي قرار نيست مختص به نويسندگان، شاعران و مترجمان باشد و دستكم ايده اوليه در شكلگيري چنين روزي اين بوده كه اقشار گوناگون در برنامههاي آن دخيل شوند و توجه عموم مردم به كتاب جلب شود. بر همين اساس تعدادي از هنرمندان و سلبريتيها هم براي شركت در چنين روزي دعوت شدهاند و اين چهرهها نيز از چند روز قبل در قالب انتشار ويديوهايي كوتاه در فضاي مجازي يا در چند جمله خبري، حضور خود را در اين روز اعلام كردهاند.
ما نيز به بهانه اين روز با يكي از بازيگران تئاتر و سينما گپ و گفتي داريم. سيامك صفري نه تنها روي صحنه تئاتر بازيگري تماشايي است كه علاقه بسياري به كتاب و كتابخواني و البته گويندگي كتابهاي صوتي دارد.
او سالها پيش در نمايش عروسكي «ماكوندو» به كارگرداني آزادهانصاري نقش گابريل گارسيا ماركز، نويسنده شهير كلمبيايي را بازي كرد و بعدتر نيز گوينده كتاب «تنهايي پر هياهو» شد و به بهانه همين فعاليتها سراغ او رفتيم و درباره تجربه گويندگي كتاب صوتي گپ و گفتي داشتيم.
صفري چندي پيش نيز به عنوان راوي با آلبوم موسيقي «غمنومه فريدون» همكاري داشت كه تجربهاي در ادبيات منظوم به شمار ميرود اما در اين گپ و گفت بيشتر درباره تجربه پيشين او «تنهايي پرهياهو» صحبت كرديم؛ تجربهاي كه البته صفري از سرنوشت انتشار آن بيخبر است: «وقتي قرار شد اين رمان را به صورت صوتي ضبط كنيم، به دقت آن را خواندم و بسيار دوستش ميداشتم بطوري كه گويندگي اين رمان برايم تجربهاي شيرين و دلپذير شد اما بعد از ضبط آن از سرنوشت اين نسخه بيخبرم و نميدانم بر سر انتشار آن، چه آمده است.»
او ميگويد: «اگر اين رمان را خوانده باشيد و به ساختار آن آشنا باشيد، ميدانيد كه شخصيت محوري آن يك فرد است كه در همان ابتدا به سادگي معرفي ميشود. يعني قرار نيست بازيگر گوينده چند شخصيت مختلف باشد. همانطور كه از نام اين رمان پيداست، بر محور يك شخص خاص ميگذرد و همهچيز از منظر و تجربهها و زاويه ديد او روايت ميشود. بنابراين اين رمان انسجام و تمركزي دارد و لازم نبود من راوي شخصيتهاي ديگري هم باشم.»
صفري كه اين رمان را بسيار جذاب ميداند، اضافه ميكند: « با خواندن اين رمان شيفته آن شدم و ديدم چقدر درست و بجا ترجمه شده است. چون به جهت موضوعي هم با ما هماهنگي بسياري داشت و براي ما تجربهاي آشنا بود.»
اما خوانش رمان با شخصيتهاي متنوع براي يك بازيگر حرفهاي چگونه تجربهاي است؟ صفري در اين زمينه توضيح ميدهد: « با اين تجربه متوجه شدم در صدا هم فضايي هست كه اگر درست روايت شود، ميتواند تصويرساز باشد يعني تخيل رماننويس و اثرش را در ذهن شنونده تجسم ببخشد و اگر همه اينها به درستي رخ دهد، ذهن شنونده با شنيدن رمان، از تخيل، فضا و تصاوير آن پر ميشود.»
همين تجربه كافي بود تا صفري به گويندگي كتابهاي صوتي علاقهمند شود: «از دوستي كه در پروژه تنهايي هياهو با هم همكاري داشتيم، خواهش كردم كتابهاي ديگري پيدا كنيم و اين پروژه را ادامه دهيم. البته واقعا كار سادهاي هم نيست كه بازيگر در استوديو بنشيند و رمان را بخواند. براي همين رمان تنهايي پر هياهو، بارها بازميگشتيم و تصحيح ميكرديم تا آنچه به نظرمان قابل قبولتر است، اتفاق بيفتد.»
او علاقهمند است براي پروژه بعدي سراغ شعرهاي چارلز بوكوفسكي برود و البته ديگر اثر مورد علاقهاش «صد سال تنهايي» ماركز است: «اين رمان را بسيار دوست دارم. هميشه وقتي حالم خيلي خوب يا خيلي بد است، سراغ اين رمان ميروم و بخشهايي از آن را ميخوانم.»
بحث كه به اينجا كشيده ميشود، بازي او را در نقش ماركز در نمايش عروسكي «ماكوندو» به ياد ميآوريم: « ماركز يكي از رماننويسان مورد علاقه من است چون در سرزمين پر راز و رمز زندگي ميكند، پر از جادو با آن فرهنگ غريب امريكاي لاتين. آن نمايش هم برايم تجربه دلپذيري بود. كليت متن بر اساس يكي از داستانهاي ماركز شكل گرفته بود و بر اساس تصميم كارگردان، عروسك ماركز هم روي صحنه حضور داشت و راوي بود و من هم صداپيشه او بودم و آن نمايش را دوست داشتم. چون كاري شيرين بود. به ويژه اينكه همهچيز از زبان رماننويسي نقل ميشد كه تصادفا به او علاقهمند بودم.»
او از مزاياي بيشماري ميگويد كه خواندن رمان براي بازيگران به همراه دارد: «مثلا برادران كارامازوف، خودش يك دنياست و با خواندن آن با چه پرسوناژهايي آشنا ميشويد! يكي از روشهاي بازيگري، ديدن اطرافيان است ولي توصيه من به بازيگراني كه ميخواهند خوراكي به خود بدهند كه سبب رشد و تربيت و اوج گرفتن تخيلشان شود، اين است كه اين همه را با رمان خواندن پيدا ميكنند. وقتي وارد دنياي آدمهاي رمان ميشويد، شناختشان از انسان خيلي عميقتر و متنوعتر ميشود درحالي كه ديدن اطرافيان فقط شناختي از ظاهر پرسوناژ ميدهد در حالي كه به دنياي ذهني آدمهاي رمان، ميتوان به عنوان منبع بزرگي براي منشا خلق اثر نگاه كرد.»
صفري در ادامه از رابطه با كتاب به عنوان رابطهاي گمشده در فضاي پرهياهوي زندگي امروز ياد ميكند: «برقراري رابطه دوباره با رمان، نيازمند سازماندهي جدي و مديريت اساسي است و بايد كاري كرد كه كتاب مدام جلوي چشم مردم باشد. شايد اين ملاقات دايمي، ما را با كتاب آشتي دهد و بيشتر برايش وقت بگذاريم چون اين روزها خيلي كم براي اين دوست خوبمان وقت ميگذاريم.»