• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3968 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۳ آذر

از افول تا تكرار بست‌نشيني بعد از صد سال در تاريخ معاصر ايران در گفت‌وگو با عليرضا ملايي تواني

روزگار بست‌نشيني به سر آمده است

بست‌نشيني يكي از كهنه‌ترين استراتژي‌هاي سياسي ايران است. اين استراتژي به ويژه در دوره مشروطه بارها از سوي مبارزان سياسي و فعالين مدني به كار گرفته شد تا اينكه دامنه آن از فعاليت سياسي و مدني فراتر رفت و به امري فراگير بدل شد. اما در هفته‌هاي گذشته ياران احمدي‌نژاد سنت بست‌نشيني را بعد از سال‌ها خاموشي تكرار و زنده كردند در همين رابطه با عليرضا ملايي‌تواني، پژوهشگر تاريخ معاصر، نويسنده و مترجم كتب تاريخي درباره دلايل افول بست‌نشيني گفت‌وگوي كوتاهي را ترتيب داديم كه در ادامه مي‌آيد.

 

در دوراني بست‌نشيني رشد چشمگيري داشت؛ شما زمينه‌هاي افول بست‌نشيني در تاريخ سياسي اجتماعي ايران را چه مي‌دانيد؟

علت اصلي افول بست‌نشيني در تاريخ معاصر ايران، به ويژه پس از مشروطه و در دوره قاجار به تغيير شيوه‌هاي زيستي و تغيير الگوهاي رفتاري سياسي و اجتماعي معترضان و مخالفان حكومت مربوط مي‌شود؛ به عبارت دقيق‌تر بست‌نشيني مربوط به دوراني از تاريخ ايران است كه هنوز نهادهاي مدني، حقوقي و حتي قانوني فراگير و مقتدر وجود نداشت تا مخالفان و معترضان بتوانند ذيل اين نهادها خواسته‌ها و آمال‌شان را تعقيب كنند. بنابراين تا زماني‌ كه هنوز ساختارهاي پيشامدرن مستقر هستند و مرجع قضايي واحد و متمركزي شكل نگرفته است، معترضان به رفتارهاي دولت و حاكمان راهكاري جز بست‌نشيني براي ابراز اعتراض نداشتند تا بتوانند به واسطه آن حقوق‌شان را استيفا كنند. بنابراين با اينكه بست‌نشيني يكي از جدي‌ترين شيوه‌هاي مبارزه در انقلاب مشروطه بود اما پس از اين دوره كم‌كم اين شيوه مبارزه كنار گذاشته شد چرا كه پس از اين انقلاب، قانون اساسي نوشته مي‌شود و حقوق و وظايف و اختيارات قواي سه‌گانه نيز در آن مشخص و اختيارات و حقوق مردم به رسميت شناخته مي‌شود. به همين ترتيب بعد از مشروطه مسووليت‌ها، حدود و اختيارات قواي سه‌گانه و شهروندان مشخص مي‌شود لذا در چنين فضايي كه ادبياتي مدرن و حقوقي حاكم مي‌شود عملا بست‌نشيني معنا و مقبوليتي ندارد.

مشروطه چه تاثيري در افول بست‌نشيني داشت؟

وقتي جامعه از ساخت سياسي- اجتماعي پيشامدرن -كه در آن نهادهاي مدني و حقوقي و قانون به طور كلي وجود ندارند-‌ عبور مي‌كند، شرايط عوض مي‌شود. طبيعتا در ساختاري كه با فقدان نهادهاي حقوقي روبه‌رو هستيم جامعه سازوكارهايي را پيدا مي‌كند تا بتواند به داد مردم رسيدگي كند. بست‌نشيني، پاسخ از درون ارزش‌هاي سنتي براي استيفاي حقوق مردم در شرايط فقدان نهادهاي مدني و حقوقي است. با پيروزي مشروطه و حاكميت ارزش‌هاي مدرن سياسي و حقوقي جامعه وارد ساخت سياسي مدرن شد و نهادها و سنت‌هاي دادخواهي گذشته كاركرد خودشان را از دست دادند. بنابراين در پي انقلاب مشروطه بست‌نشيني در ساخت جديد معنا و مفهوم پيشين خودش را از دست داد و ديگر كاركردي نداشت و به همين جهت رو به افول رفت.

بست‌نشيني در كدام ساختار سياسي كارآمد بوده است؟

بست‌نشيني در ساختارهاي مدرن سياسي معنايي ندارد و همان طور كه گفته شد سنتي مربوط به ساختارهاي پيشامدرن است. بست‌نشستن در فضايي اتفاق مي‌افتاد كه شهروندان بستري براي مطالبه حقوق خودشان نداشته باشند و ناگزير باشند از استراتژي‌هاي سنتي براي رساندن پيام خودشان به حاكمان استفاده كنند مثلا به حرم مقدس پناه ببرند. ساختاري كه بست‌نشيني را مقبول و مشروع مي‌كند نوعي ساختار سياسي است كه قوا همگي در يك نقطه يا فرد متمركز شده باشند. در ساخت سياسي‌اي كه شما نمي‌توانيد تشخيص دهيد به كجا شكايت ببريد و نيروهاي سياسي و اقتدارگرا تماما در يك نقطه متمركز شده‌اند بست‌نشيني راهكار مفيدي خواهد بود در فضاي بسته سياسي‌اي كه افراد به واسطه ويژگي‌هاي محل مانند قدسيت يا امنيت ديپلماتيك براي خود مصونيت به وجود مي‌آوردند و فرصتي را براي استيفاي حقوق‌شان به دست مي‌آورند.

اخيرا بست‌نشيني به عنوان يك سنت تاريخي و منسوخ شده، تكرار شده است؛ ‌شما اين اتفاق را چطور ارزيابي مي‌‎كنيد؟

اين رفتارها، نشانگر عدم فهم ساختارهاي مدرن سياسي است چراكه نقد يا اعتراض سياسي در جامعه‌اي كه ساختارهاي آن مدرن شده است اصول و قواعد خودش را مي‌طلبد و با روش‌هاي پيشامدرن متفاوت است. بست‌نشيني براي كساني كه روزي بالاترين قدرت اجرايي را دست داشته‌اند و عالي‌ترين مقام يكي از نهادهاي مدرن سياسي كشور بوده‌اند، نشان مي‌دهد آنها حقيقت ساختارهاي مدرن سياسي را به درستي درك نكرده‌اند. بست‌نشيني روش مبارزه در دوران پيشامدرن است و چنانچه كسي مرتكب اين خطا شود بدين معني است كه او متوجه تغيير ساختارهاي مدني و سياسي در دوران كنوني نيست. داشتن اندكي شناخت و تجربه از ساختارهاي نوين، اين حقيقت را براي هركسي روشن مي‌كند كه اتخاذ چنين روش‌هايي در دنياي مدرن بي‌نتيجه است؛ دوران كنوني با دوران مثلا مشروطه تفاوت‌هاي اساسي و جدي‌اي دارد به ويژه آنكه در دوران مشروطه و قاجاريه علما و نيروهاي مذهبي به بست‌نشيني مشروعيت مي‌دادند و حمايت آنها به رفتار بست‌نشينان معنا و مشروعيت مي‌داد اما در شرايط كنوني نه علما به اين حركات مشروعيت مي‌دهند و نه اقشار مذهبي و سياسيون از چنين استراتژي‌اي حمايت ‌مي‌كنند. در حالي كه علما، روحانيون و روشنفكران دوران مشروطه حامي بست‌نشينان سياسي بودند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون