وحدت؛ ترازوي حق و باطل
سيد محمد بهشتي
كشور ما از لحاظ تنوع فرهنگي، يعني تنوع اديان، مذاهب، روايات، مراسم، مناسبات، پوشاك، شيوهها و... از فراواني فوقالعاده زيادي برخوردار است. از يك سو اگر ماهيت اين تنوع را خوب بشناسيم بيشك بايد آن را به مثابه ثروتي بزرگ به جا آوريم چراكه اين تنوع در واقع چيزي نيست جز تنوع مزيتهايي كه اهل هر گوشه از سرزمينمان را در آباد ساختن خانه و وطن خود توانا ساخته است. اين وضعيت به مثال خانداني بزرگ با اعضايي پرشمار است كه در حوزهها و مسائل گوناگون مهارت دارند و اين تنوع ضامن موفقيت آنها شده است.
اما از سوي ديگر به همان ترتيب كه مواد مغذي بيشتر مستعد فاسد شدن هستند، چنين كشوري نيز به دليل تنوع زياد بهانههاي بسياري براي اختلاف و نقار دارد؛ و اگر بر اثر بحران يا سوءتدبير بهانهها به استدلال تبديل شود و نقار جاي وفاق را بگيرد، اتفاقا اين طور نقارهاي خانوادگي تلختر و دردناكتر هم از كار درميآيند. تنوع زياد در شرايط نقار ممكن است به فروپاشيهاي عظيم و خسارتبار منجر شود و التيام آن شايد به گذشت نسلهاي بسيار نياز يابد.
براي سرزميني همچو ايران هيچ چيز بهتر از وحدت نيست و هيچ عداوتي بالاتر از صدمه زدن به اين عمود جامعه وجود ندارد. پس هركس كه از روي آگاهي يا ناآگاهي، اولويت وفاق و يكپارچگي را بر ديگر مسائل درك نكند، خواه ناخواه زمينه را براي تعميق نقار آماده ساخته است. حتي اگر در صورت ظاهر هم مدام صحبت از وحدت اديان، وحدت مذاهب، وحدت ترك و فارس و لر و... كند
بدترين نوع صدمهاي كه به وحدت زده ميشود را كساني باعث ميشوند كه ذيل عنوان كلي تفكيك حق از باطل، خود را حق فرض كرده و هركس مثلشان نيست باطل ميانگارند. تفاوتي هم نميكند اين حق چه باشد و به چه ساحتي نظر داشته باشد؛ از نازلترين و زمينيترين مرتبه گرفته تا متعاليترين و معنويترين آن.
در حقيقت اگر مهمترين ركن منافع ملي را وحدت قرار دهيم آنگاه حق يعني هماهنگي با وحدت ملي و به تبع آن هركس در مسير آسيب به وفاق حركت كند راه باطل را در پيش گرفته است. پس آنان كه نگرانند تا اعمالشان موجب شود در جبهه باطل قرار گيرند، بدانند محك و ترازويي بين و آشكار در ميان است و آن تقويت وحدت ملي است.