«اولافور آرنالدز» در ايران است
نيوشا مزيدآبادي
در سالهاي اخير صحنههاي كنسرت در ايران شاهد اجراي موسيقيدانان و هنرمندان بينالمللي از اقصي نقاط دنيا بوده كه تصور حضور بعضي از آنها تا پيش از اين در كشور بعيد و دور از دسترس به نظر ميآمد. يكي از هنرمنداني كه اين روزها با موسيقياش شبهاي سرد پايتخت را گرم كرده و به جريان خبري موزيكبازهاي ايراني حال و هوايي ديگر داده اولافور آرنالدز، نوازنده پيانو و آهنگساز موسيقي الكترونيك است.
اولافور با تركيب موسيقي كلاسيك و پاپ و تا حد زيادي موسيقي آمبيانت و مينيمال تا امروز توانسته خيل عظيمي از طرفداران را در همه جاي دنيا دست و پا كند و در اين حجم گسترده از مخاطب، ايرانيان كه هميشه در همه صحنهها حاضر بوده و از هيچ كارزاري عقب نماندهاند بخش عمدهاي از طرفداران اين هنرمند ايسلندي را تشكيل ميدهند. بخشي كه پس از مدتي كوتاه و پيگيريهاي بيوقفه در نهايت آرنالدز را وادار كردند تا در ايران حضور پيدا كند و به اجراي موسيقي براي مخاطبانش بپردازد. اين خبر كه در ابتدا به شايعه ميمانست با توييت آرنالدز در صفحه مجازياش شكلي رسمي يافت و در جهان موسيقي امروز ايران همچون بمبي منفجر شد. بمبي كه در كمتر از 7 دقيقه تمامي بليتهاي او را براي سه سئانس به فروش رساند.
جمعه شب اولافور آرنالدز در تالار انديشه حوزه هنري روي صحنه رفت. هر چند در خبرهاي ابتدايي اين تلقي پيش ميآمد كه اجرا در اين سالن، خود ميتواند نقض غرض باشد و لابد اولافور با چيزي شبيه به روسري روي صحنه خواهد آمد اما بايد گفت انتخاب تالار انديشه انتخاب هوشمندانهاي بود تا صداي خوبي از اجراي موسيقي او براي حاضران ميسر شود. اولافور در اين كنسرت با اجراي يك نت (نت سي) براي حاضران از آنها خواست تا با صدايشان او را همراهي كنند و پس از آن مثل ديگر آثارش ضمن ضبط اين صدا و تبديل آن به يك افكت موسيقايي، پرفورمنس خود را آغاز كرد.
موسيقياي كه در اين برنامه اولافور آرنالدز اجرا كرد موسيقي نئوكلاسيك با رگههايي از آمبيانت الكترونيك و موسيقي مينيمال بود. علاوه بر اين، اين نوازنده و آهنگساز در برخي قسمتها با استفاده از تبلت ريتمهايي را پخش و روي آن فضاسازي كرد كه نشان از هماهنگي ويژه بين او و ديگر نوازندگان داشت.
به هر روي حالا اولافور آرنالدز در ايران است و اجرايش تا دو روز ديگر نيز تمديد شده اما نكته مهم آن است كه هر چند موسيقي آرنالدز از پيچيدگي خاصي پيروي نميكند اما آنقدر اين سليقه آهنگسازي و نگاه موسيقايي در ايران كمياب يا شايد بتوان گفت ناياب شده است كه مردم با دانشي كم نسبت به موسيقي، از نمونه غربي آن استقبال ويژه ميكنند. البته در اين ميان نبايد رواج مدهاي زودگذر را نيز ناديده گرفت. مدهايي كه تبديل به شكلي از جريان روشنفكري در سليقه شنيداري مردم شده و تا جايي پيش رفته كه در ليست موسيقي اكثر اين عده مخاطبان در كنار پاپهاي لسآنجلسي و وطني چند قطعهاي هم از اولافور آرنالدز و نيلز فرام ديده ميشود. حالا تو خود حديث ناگفته بخوان از انواع و اقسام ميكسهاي وطني كه با عنوان آرنالدز شرقي و چه و چه در فضاي مجازي منتشر شده و چه بسا بعد از اين، بيشتر نيز منتشر شود.
خوشبينانهتر اگر بر چنين جريانهايي بنگريم درخواهيم يافت كه صحنههاي اجراي موسيقي در ايران امروز تبديل به كارزاري براي به رخ كشيدن گفتمان سياسي- بينالمللي مديران فرهنگي دولت تدبير و اميد شده است. مجالي كه اگر با انديشهاي حساب شده و دقيق از آن استفاده كنيم ميتواند در شكلگيري سليقه شنيداري مردم نقش ويژهاي داشته باشد؛ نقشي روشنگر و مسيري درست كه ميتواند رويدادهاي بهتر ديگري را در پي داشته باشد.