جعفر حقپناه، استاد مطالعات منطقهاي در گفتوگو با «اعتماد» مطرح كرد
تهران و آنكارا؛ آميزه رقابت و همكاري
شهاب شهسواري
سفرهاي متعدد مقامات تهران و آنكارا به پايتختهاي دو كشور، طي هفته جاري با سفر روز سهشنبه حسن روحاني، رييسجمهور اسلامي ايران به استانبول ادامه پيدا ميكند. هر چند هدف سفر روحاني، شركت در اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان همكاري اسلامي است، اما تعدد سفر هياتهاي بلندپايه دو كشور، نشان از گسترش و توسعه روابط دارد. ابتداي هفته جاري، سليمان سويلو، وزير كشور تركيه به تهران آمد تا در مورد همكاريهاي امنيتي ميان دو كشور در حوزه امنيت مرزها و مبارزه با قاچاق، با همتاي ايراني خود گفتوگو كند. به گفته عبدالرضا رحماني فضلي، وزير كشور، در ديدار وزراي كشور ايران و تركيه در حوزه مبارزه با تروريسم، امنيت مرزها و مقابله با قاچاق كالا، موادمخدر و انسان مذاكراتي انجام شد. رحمانيفضلي همچنين از پيشرفت گفتوگوها در زمينه اجرايي شدن موافقتنامه امنيتي دوجانبه ايران و تركيه هم خبر داد. اين سفر دو ماه بعد از سفر رييسجمهور تركيه، رجب طيب اردوغان به تهران صورت ميگيرد. در آن سفر خلوصي آكار، رييس ستاد مشترك ارتش تركيه هم اردوغان را همراهي ميكرد. ديدارهاي مقامهاي امنيتي و نظامي ايران و تركيه طي ماههاي جاري به صورت مستمر ادامه داشت و اخيرا سرلشكر باقري، رييس ستاد مشترك نيروهاي مسلح ايران نيز به آنكارا سفر كرد و يك ديدار سهجانبه با حضور رييس ستاد مشترك ارتش روسيه نيز براي هماهنگي مواضع سه كشور در سوريه انجام شد. جعفر حقپناه، كارشناس مسائل تركيه معتقد است كه روابط امنيتي ميان تهران و آنكارا آميزهاي از رقابتها و همكاريهاست. به گفته اين استاد مطالعات منطقهاي هر چند روابط امنيتي و نظامي دو كشور سابقه طولاني دارد، اما بعد از يك دوره افول در دهه 1360، امروز در شرايطي به نسبت مناسب قرار گرفته. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با جعفر حقپناه، استاد مطالعات منطقهاي دانشگاه تهران مطالعه ميكنيد.
آيا روابط نزديك و همكاريهاي نظامي و امنيتي ميان تهران و آنكارا سابقه زيادي دارد؟
روابط گرم امنيتي ميان ايران و تركيه، بدون پيشينه نيست؛ هر چند كه در دورهاي شاهد سرد شدن اين روابط بوديم. سياستهاي امنيتي دو كشور در پيش از انقلاب اسلامي در سطح مناسبي قرار داشت. به هر حال در آن دوران سياست خارجي مشترك و اهداف و منافعي كه هر دو كشور به عنوان متحدين بلوك غرب داشتند، باعث ميشد كه ايران و تركيه همكاريهاي خوبي در اين زمينه داشتهباشند. توافق سعدآباد و همچنين پيمان سنتو، باعث افزايش همكاريهاي نظامي و امنيتي ميان دو كشور شدهبود. هر چند در دهه 1360 شاهد دوره سردي ميان دو كشور بوديم و حتي تنشهايي هم ميان دو كشور اتفاق افتاد. در اين دوره همكاريهاي دوجانبه به حداقل رسيد و در موضوعهايي مانند موضوع كردها، امنيت مرزي، قاچاق كالا و قاچاق انسان، مشكلاتي ميان دو كشور ايجاد شد. اين اختلافها تحت تاثير رقابت ايدئولوژيك و اختلافهاي سياسي دو كشور تشديد ميشد. بعد از اينكه يك دورهاي از تنش و كاهش همكاريهاي امنيتي ميان دو كشور به وجود آمد، از ميانههاي دهه 1370 به اين سو، روابط سياسي دو كشور رو به بهبود رفت. پروتكلهاي امنيتي ميان دو كشور امضا شد و بر اساس آن هياتهاي بسيار بلندپايه به صورت مستمر ميان دو كشور رفت و آمد داشتند. در اين دوره با وجود اينكه برخي اقدامات منفي امنيتي بهويژه از جانب تركيه اتفاق ميافتاد، اما اين هيچگاه باعث نميشد كه تنشها حاد شود. هر چند در طول سالهاي گذشته برخي اقدامات تند و افزايش تنشها در ميان دو كشور از جمله برخي اقدامات مانند بمباران مناطق مرزي را شاهد بوديم، اما در مجموع دو كشور اراده مشتركي براي حل اين مشكلات داشتند و با وجود همه اختلافنظرهايي كه ميان دو كشور وجود داشت، طي دو دهه اخير تا حدود زيادي توانستهاند مديريت موفقي در مورد مسائل امنيتي و مرزي دوجانبه و همكاري براي حل مشكلات و موانع داشتهباشند.
همكاريهاي دو كشور در حوزه منطقه و پروندههاي فرامرزي، مانند عراق و سوريه نيز افزايش پيدا كرده است. آيا چنين همكاريهايي در گذشته وجود داشت؟
اين موضوع بيشتر محصول تغيير مبنايي در سياستهاي تركيه است. تركيه تا مدتي پيش خود را به عنوان يك قدرت خاورميانهاي ارزيابي نميكرد. در نتيجه چالشها و همكاريهاي عمدهاي ميان ايران و تركيه در موضوع خاورميانه وجود نداشت. اما در سالهاي نيمه دوم دوره حكومت رجب طيب اردوغان، رييسجمهور كنوني و نخستوزير وقت تركيه، اين كشور ديدگاه جديدي به نقش خود در خاورميانه تعريف كرد. اين تحول در نقش خاورميانهاي تركيه باعث شد تا چالشها و رقابتها ميان دو كشور در مسائل مختلف منطقهاي افزايش پيدا بكند. در اين زمينه هم ميتوان دو دوره مشخص را تعريف كرد؛ ابتدا دورهاي كه دو كشور وارد يك رقابت با يكديگر در مسائل مربوط به خاورميانه شدند و بعد دوره جديد كه به تازگي شروع شده است و تهران و آنكارا در حال همكاري در برخي از پروندههايي هستند كه براي طرفين ارزشمند محسوب ميشود. اميدوارم اين همكاريها در آينده نيز ادامه پيدا كند.
نقش چالشها و اختلاف نظرهايي كه ميان تركيه با غرب و به خصوص واشنگتن طي ماههاي گذشته پيش آمده در اين افزايش همكاريها چيست؟
به واقع در مورد نقش امريكا و غرب در اين همكاريها ميتوان دو انگيزه كاملا متفاوت را مطرح كرد. نخستين موضوع اين است كه در سالهاي اخير سياست خارجي امريكا و كاهش حضور نظامي اين كشور در خاورميانه باعث شده است كه نوعي خلأ قدرت در منطقه ايجاد شود كه در نتيجه آن نوع نگاه آنكارا به پيرامون خود تغيير كرده است. در عين حال همانگونه كه شما گفتيد چالشها و اختلافنظرهايي ميان رجب طيب اردوغان و امريكا پيش آمده است كه در نگاه تركيه به مسائل منطقه تاثير ميگذارد. در مجموع اين دو عامل ميتواند هم باعث افزايش رقابتها ميان ايران و تركيه بشود و هم به همكاريها كمك كند و در واقع آميزهاي از همكاري و رقابت منطقهاي ايجاد كند. البته نبايد فراموش كنيم كه هيچ يك از اين مسائل باعث نميشود كه اتحاد استراتژيك ميان آنكارا و واشنگتن مخدوش بشود و اين اتحاد استراتژيك با وجود فراز و نشيبهايي كه با آن مواجه شده است، در جاي خود باقي خواهد ماند.
ضلع قدرتمند سومي هم در روابط ميان تهران و آنكارا اضافه شده است، آيا حضور مسكو در كنار ايران و تركيه ميتواند باعث ايجاد نوعي اتحاد امنيتي يا استراتژيك سهجانبه ميان قدرتهاي منطقهاي شود؟
در ميانمدت بسيار زود و عجولانه است كه از يك نوع اتحاد استراتژيك سهجانبه حرف بزنيم. بايد به ياد داشته باشيم كه سياست خارجي سه كشور به مرزي از بلوغ و تكامل رسيده است كه وارد مرزهاي تازهاي از همكاري بشوند. اما در حال حاضر اين همكاريها بيشتر از آنكه همكاري بر مبناي منافع مشترك باشد، همكاري براي دفع تهديد مشترك است. مادامي كه اين همكاريها به جايي نرسد كه براي رسيدن به اهداف و منافع مشترك شكل بگيرد، نميتوان از روابط استراتژيك صحبت كرد. ضمن اينكه همكاريهاي سه كشور بيشتر مختص به حوزه سوريه بود، البته اين همكاريها موفقيتهاي قابلتوجهي هم داشت و ميتواند به عنوان بنياني براي همكاريهاي آتي از آن استفاده كرد. به اعتقاد من، معادلات امنيت منطقهاي فراتر از عزم و اراده سه كشور، بر شكل و كيفيت مناسبات ميان ايران، تركيه و روسيه تاثير ميگذارد.
آيا عزم و اراده كافي براي همكاريهاي گستردهتر و وسيعتر در حوزه امنيت دوجانبه به خصوص مساله مرزهاي مشترك دو كشور وجود دارد؟
برخي از سياستهاي نادرست همچنان از سوي تركيه انجام ميشود، مسالهاي مانند ايجاد ديوار در مرز مشترك ميان دو كشور از جمله اين سياستها است. معلوم نيست چنين اقدامات نادرستي تا چه اندازه به اعتمادسازي و گسترش روابط دوسوي مرز كمك ميكند. به نظر ميرسد كه تركيه در حال حاضر مشغوليتهاي ذهني متعدد ديگري دارد كه باعث ميشود سياستهاي متفاوتي را در مورد مرزهاي شرقي نسبت به گذشته دنبال كند. البته نبايد فراموش كرد كه تركيه، در مورد مرزهاي جنوب شرقي اين كشور و مساله كردها، نبايد جنبه انصاف را كنار گذاشت و بايد اشاره كرد كه تركيه سياستهاي جديدي را براي حل و فصل مشكلات دنبال كرد، حتي در برخي موارد اين سياستها موفقيتآميز بود، از جمله پروژه صلح و گشايش در مساله كردها تا حد زيادي جواب داد. به لحاظ امنيتي، امروز پكك در داخل خاك تركيه دچار مشكلات بسيار جدي شده است و قدرت گذشتهاش را كاملا از دست داده. از شدت ناامنيهاي دهه 80 و 90 امنيت جنوب شرقي تركيه تا حد زيادي نسبت به گذشته كاسته شده است. به اضافه اتفاقاتي كه در خاك سوريه اتفاق افتاده نيز باعث شد تا حد زيادي انرژي پكك به اين سمت متمايل شود و تا حد زيادي از تنشها در جنوب شرقي تركيه كاسته شود.