شادترين انسان روي زمين كيست؟
بهار سرلك
شادترين انسان روي زمين كيست؟ شايد آلهاندرو زيونيگا باشد؛ او پدري تندرست و ميانسال است كه حداقل شش ساعت از روز خود را به معاشرت با ديگران ميگذراند و چند دوست نزديك دارد كه در شرايط سخت ميتواند روي آنها حساب كند. آلهاندرو اغلب شبها هفت ساعت ميخوابد، پياده به محل كارش ميرود و بيشتر روزها شش وعده ميوه و سبزيجات ميخورد. بيش از 40 ساعت در هفته كار ميكند، عاشق شغلش است و از ديدن همكارانش لذت ميبرد. او هر هفته چند ساعتي را به كارهاي داوطلبانه اختصاص ميدهد؛ آخرهفتهها در مراسم مذهبي شركت ميكند و در علاقه شديدش به فوتبال افراط ميكند. خلاصه اينكه فعاليتهايي را انتخاب ميكند كه شادي اولويت اول آنها هستند، انتخاب اين فعاليتها براي او آسان است چرا كه در كنار مردمي همسطح و همفكر در «سنترال ولي» كاستاريكا زندگي ميكند. سيسه كلمنسن كانديداي ديگر شادترين انسان روي زمين است. او همسري دوستداشتني و سه فرزند دارد. آنها در شهركي زندگي ميكنند كه در آنجا كارهاي روزانه و وظايف مراقبت از بچهها ميان خانوادهها تقسيم شده و اهالي در آشپزخانهاي اشتراكي وعدههاي غذايي خود را ميخورند. سيسه جامعهشناس است؛ شغلي كه هر روز او را به چالش ميكشد و فكرش را درگير ميكند. او و خانوادهاش با دوچرخه به محل كار، فروشگاه و مدرسه ميروند كه همين فعاليت باعث ميشود اندام مناسبي داشته باشند. او با درآمد نسبتا كمي كه دارد ماليات سنگيني به دولت ميپردازد اما خود و خانوادهاش را بيمه سلامت و تحصيل كرده است، همچنين با اين كار حقوق بازنشستگي خود را تضمين كرده است. در آلبورگ دانمارك، جايي كه سيسه زندگي ميكند، دلگرمي مردم به دولت است كه اجازه نميدهد اتفاقي ناگوار براي آنها بيفتد. كانديداي بعدي شادترين انسان، داگلاس فو است. او كارآفرين موفقي است. مالك يك بيامدبليوي 750 هزار دلاري است و در خانهاي 10 ميليون دلاري زندگي ميكند. متاهل است و چهار فرزند مودب دارد كه شاگردان ممتاز مدرسهاند و شركتي راه انداخته كه در نهايت به كمپاني چندمليتي 59 ميليون دلاري تبديل شده. او در هفته حدود 60 ساعت كار ميكند كه اين ساعات ميان كسبوكار خودش و فعاليتهاي بشردوستانهاش تقسيم ميشوند. كارمندان، همكاران و جامعهاش او را مردي محترم ميدانند. او براي رسيدن به موفقيت سخت كار كرده است اما فو بيدرنگ تاييد ميكند كه اگر در نقطهاي ديگر از جهان زندگي ميكرد، نميتوانست اين زندگي را براي خود و خانوادهاش بسازد. زيونيگا، كلمنسن و فو مثال سه جنبه متفاوت از شادي هستند؛ اين جنبهها در يكديگر تنيده ميشوند تا مكمل همديگر باشند و خوشي پايداري را خلق كنند. من اين مكملها را لذت، هدف و افتخار مينامم. از طرفي بايد اضافه كرد كه كشورهايي كه اين افراد ساكن آن هستند، از اين جنبههاي زندگي استقبال ميكنند. با ملاقات هر كدام از اين افراد و بازديد از خانههايي كه در حومه شهر دارند، به رازهاي شادي اين افراد در اين مناطق پي ميبريم. زيونيگا را در نظر بگيريد؛ او مانند شهروندان كاستاريكا از خوشيهاي زندگي روزمره تا آخرين درجه خود در كشوري كه تسكيندهنده اضطراب است و خوشحالي را به حد اعلا ميرساند، لذت ميبرد. دانشمندان اينگونه شادي را «شادي تجربي» يا «عاطفه مثبت» مينامند. نظرسنجيها ميزان آن را با مطرح كردن اينكه در 24 ساعت گذشته چند بار لبخند زدهاند، خنديدهاند يا احساس خوشي داشتهاند، تعيين كردهاند. كشور زيوگنيا نهتنها شادترين كشور امريكاي لاتين است بلكه جايي است كه گزارش شده افرادش نسبت به نقاط ديگر دنيا، هر روز احساسات مثبت داشتهاند. كلمنسن نماينده گونهاي از شادي است كه مثالي از زندگي هدفمحور دانماركيها است. همانند همه اشكال شادي، در اين نوع شادي قرار بر اين است كه نيازهاي اساسي طوري پوشش داده شوند تا مردم علاقهمنديهاي خود را در كار و اوقات فراغت دنبال كنند. پژوهشگران اين نوع شادي را «شادي خوشرواني» (eudaimonic) مينامند. eudaimonic عبارتي است كه از واژهاي در يونان باستان به مفهوم «شاد» گرفته شده است. اين مفهوم را ارسطو سر زبانها انداخت. او كسي بود كه باور داشت شادي حقيقي فقط از طريق زندگي بامعنا به دست ميآيد آن هم با انجام كاري كه ارزش انجامش را دارد. نظرسنجيهاي موسسه گالوپ با مطرح كردن پرسش «آيا ديروز فعاليتي سرگرمكننده را ياد گرفتيد يا انجام داديد؟» ميزان اين شادي را اندازهگيري كردند. در دانمارك، كشوري كه طي 40 سال گذشته جايگاه نخست جدول شادترين كشورهاي اروپا را پيدرپي از آن خود كرده، جامعه طوري پيشرفت كرده تا داشتن زندگي جذاب و سرگرمكننده آسان باشد. اين موضوع در مورد شهرت سنگاپور كه مردمش ميل نيمهمتعصبانهاي براي رسيدن به موفقيت دارند، درست است؛ فو- با تمامي بلندهمتيها و دستاوردهايش- نماينده جنبه شادي «رضايت از زندگي» است. جامعهشناسان اغلب با درخواست از شركتكنندگان در نظرسنجي ميخواهند با دادن امتياز 1 تا10 درجه زندگي خود را مشخص كنند؛ بدين وسيله آنها اين نوع شادي را در ميان مردم اندازهگيري ميكنند. همچنين متخصصان اين نوع شادي را شادي ارزشگذارانه مينامند. در سطح بينالمللي اين نوع اندازهگيري را سنگ محك طلايي «آسايش» ميدانند. بدون شك سنگاپور رتبه نخست آسيا براي رضايتمندي از زندگي را به خود اختصاص داده است. محققاني كه گزارشهاي سالانه شادي جهان را منتشر ميكنند، معتقدند سهچهارم شادي انسان با شش عامل تقويت ميشود؛ رشد اقتصادي مقتدرانه، اميد به زندگي سالم، روابط اجتماعي ارزشمند، بخشندگي، اعتماد و آزادي براي زيستن زندگياي كه متناسب شخصيت فرد است. اين عوامل شانسي و تصادفي شكل نميگيرند؛ اينها بهشدت به حكومتداري كشور و ارزشهاي فرهنگياش وابسته است. به عبارت ديگر، شادترين دولتهاي دنيا شادي را براي مردمشان به ارمغان ميآورند. جان هليول يكي از دبيران اين گزارش، براي توضيح قدرت يك منطقه، 500هزار نظرسنجي را كه افراد شركتكننده در آن طي 40 سال گذشته از 100 كشور به كانادا مهاجرت كردهاند، بررسي كرده است. بسياري از اين مهاجران اهالي كشورهاي «كمتر شاد» بودند. نكته قابل توجه اين است كه هليول و همكارانش متوجه شدند مهاجران طي چند سال بعد از ورودشان كه از كشورهاي غمگين آمده بودند به تدريج سطح شادي فزايندهاي را در خانه جديدشان ملاحظه كردهاند. ظاهرا فضاي زندگي آنها به تنهايي عاملي براي شادي فزايندهشان محسوب ميشود.
زيونيگا، كلمنسن و فو با جديت تمام اهداف خود را تعقيب ميكنند اما نه به بهاي از دست دادن خوشي و خندهشان؛ و آنها با افتخار به فعاليت و دستاوردهايشان نگاه ميكنند. از جهاتي آنها توانايي اين افتخار را دارند چراكه مكانهايي كه در آنها ساكن هستند- مليت آنها، جامعه، محله و محيط خانوادگيشان- به آنها ترفيعي نامريي ميدهد و پيوسته آنها را به سمت رفتارهايي سوق ميدهد كه طرفدار رفاه و آسايش بلندمدت است.
National Geographic