ما مردم سكوت و سكونيم. شايد اين خاصيت اينترنت و شبكههاي اجتماعي است كه عادت كردهايم با بروز هر اتفاقي پشت موبايلها و لپتاپهايمان بنشينيم و در شبكههاي اجتماعي نطقهاي آنچناني كنيم، زور ميزنيم چيزي بنويسيم كه بيشترين «ريتوييت» را داشته باشد. ساعتها وقت ميگذاريم كه نوشته يا عكسمان آنقدر خاص باشد كه «لايك»هايش به چند كي (K) برسد. بعد هم با ژستي عجيب پشت فرمان ماشينمان مينشينيم و در اين روزهاي خاكستري به كافه ميرويم و از پشت ميزهاي كافه شعارهاي مسوولان مربوط را «كوت» ميكنيم و بالايش چيزي مينويسيم كه انگار ما بزرگترين مبارزان جهانيم و حالا قرار است چهگوارا در گور به وجودمان افتخار كند. به عمل كه ميرسد اما ما تابع هر آن چيزي هستيم كه به سرمان ميآيد. انگار ناي تكان خوردن و اعتراض به معناي واقعي آن را نداريم. در ماجراي آلودگي هوا ماجرا دقيقا همين است.
چهارمين روزي كه ته خيابان ناپيداست
امروز چهارمين روزي است كه مدرسههاي پايتخت به دليل آلودگي هوا تعطيل هستند و آسمان تهران آنقدر خاكستري است كه از سر خيابان نميتواني ته آن را ببيني.
مجتبي خالدي، سخنگوي اورژانس كشور به «اعتماد» گفت: «مراجعات شهروندان تهران به اورژانس مراكز درماني و پايگاههاي مستقر شهري بابت آلودگي هوا، روز سهشنبه 28 آذر ماه نسبت به روز دوشنبه 10 درصد اما نسبت به مدت مشابه هفته گذشته كه هواي تهران در شرايط سالم قرار داشت، 20 درصد افزايش يافته است. بنا بر وظايفي كه در حوزه اورژانس پيش بيمارستاني برعهده داريم، در صورتي كه شاخص آلودگي هواي تهران از 150 ppm عبور كند، شرايط ناسالم براي تمام گروههاي سني خواهد بود و اورژانس 115 موظف است در 90 نقطه شهر تهران براي پاسخ به مراجعات شهروندان مستقر شود كه اين نقاط، عموما ميدانهاي پرتردد شهري و بهخصوص، در مركز شهر است كه تردد و انباشت آلايندهها بيشتر است اما در عين حال، دسترسي شهروندان به پايگاههاي سيار اورژانس هم تسهيل ميشود.»
وقتي مسوول از دعا كردن ميگويد
نفسمان تنگ آمده و حالمان بد است اما تنها كاري كه ميكنيم گرفتن عكس است و نوشتن توييت. آنقدر كرخت شدهايم كه حتي دلمان به حال خودمان نميسوزد كه ماسك بزنيم. در شبكههاي اجتماعي بزرگترين منتقدان و معترضان دنياييم. در دنياي واقع ما مطيعترين شهروندان كشورهاي دنياييم.
البته ما تنها نيستيم. مسوولانمان هم درست مثل خودمان هستند. به هر حال هموطنيم. همه ما زير يك آسمان نفس ميكشيم. مسوولان هم اما راه انفعال را پيش گرفتهاند. شرايط آنها اما يك تفاوت دارد، آنها به جز شبكههاي اجتماعي، تريبونهاي ديگري براي حرف زدن دارند. ما ملتي هستيم با دهاني باز و دستهايي بسته و پاهايي كه ناي حركت و عمل ندارد و آنقدر بيتفاوت شدهايم كه حتي رييس سازمان حفاظت از محيطزيستمان هم راهحل مشكل آلودگي هواي اين روزها را وزش باد ميداند. عيسي كلانتري روز گذشته گفت: «گازوييل و ماشينها دو عامل آلودگي هوا هستند؛ نه ميتوانيم جلوي رفت و آمد ماشينها را بگيريم و نه بدون گازوييل ميتوانيم زندگي كنيم. بايد دعا كنيم باد بيايد تا آلودگيها را جابهجا كند وگرنه ميتوانيم بدون خودرو و بدون سوخت زندگي كنيم؟»
قاتلان غيرعمد
همه ما قاتلان بالفطرهايم. انگار هركدام دستمان را روي دهن ديگري گذاشتهايم و نميگذاريم نفس بكشد. راستش را بخواهيد نفس نكشيدن بهتر از تنفس اين هوايي است كه مثل گاز خردل ريه و دماغ را ميسوزاند. بر اساس ماده ۲۹۷ قانون مجازات اسلامي؛ «اگر مرتكب با يك ضربه عمدي، موجب جنايتي بر عضو شود كه منجر به قتل مجنيعليه گردد، چنانچه جنايت واقع شده مشمول تعريف جنايات عمدي باشد، قتل عمدي محسوب ميشود و به علت نقص عضو يا جراحتي كه سبب قتل شده است به قصاص يا ديه محكوم نميگردد.»
اين وصف قانون درباره وقتي است كه مستقيم قتل مرتكب نميشويم ولي سبب وقوع آن ميشويم. همچنين در ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامي آمده است؛ «هرگاه كسي فعلي كه انجام آن را برعهده گرفته يا وظيفه خاصي را كه قانون بر عهده او گذاشته است، ترك كند و به سبب آن، جنايتي واقع شود، چنانچه توانايي انجام آن فعل را داشته است جنايت حاصل به او مستند ميشود و حسب مورد عمدي، شبهعمدي، يا خطاي محض است، مانند اينكه مادر يا دايهاي كه شير دادن را برعهده گرفته است، كودك را شير ندهد يا پزشك يا پرستار وظيفه قانوني خود را ترك كند.»
با توجه به اين دو ماده ميتوان گفت هر شخصي، نهادي كه مسوول جلوگيري از آلوده كردن هوا يا متوقف كردن فعاليت آسيبزا باشد ولي اين كار را نكند، مصداق همين دو ماده است. به زبان ديگر اگر كسي كاري انجام دهد كه باعث آلودگي هوا شود يا از انجام كاري كه ميتواند آلودگي هوا را رفع كند يا كاهش دهد، كوتاهي كند، مسووليت دارد و بايد پاسخگو باشد.
دكتر بهشيد ارفعنيا، استاد پيشكسوت حقوق بينالملل خصوصي در ايران درباره جرمانگاري در حوزه آلودگي هوا به «اعتماد» گفت: «گفته ميشود كه در تهران سالانه حداقل پنج هزار نفر در اثر آلودگي هوا جان خود را از دست ميدهند. كساني كه بيماريهاي ريوي و قلبي دارند، افراد باردار و تاثيري كه آلودگي بر جنين آنها ميگذارد و مواردي نظير آن بايد مورد توجه قرار بگيرند. بايد در اين زمينه جرمانگاري صورت بگيرد. زمانيكه جرمانگاري نشود، همين اتفاق ميافتد كه به راحتي ميگويند سالانه هزاران نفر بر اثر آلودگي هوا ميميرند و آب هم از آب تكان نميخورد. در حالي كه اگر كسي با ماشين شخص ديگري را بكشد، بايد به دليل آن يك نفر به زندان برود و ديه پرداخت كند. درحالي كه شايد موجب مستقيم هم نبوده و شخص فوت شده مقصر بوده است. اما در بحث آلودگي هوا كسي كه مريض ميشود يا فوت ميكند، هيچ تقصيري ندارد. اما به دليل اينكه جرمانگاري نشده، توجهي به اين موضوع نميشود. بايد آسيبها و مرگهاي ناشي از آلودگي هوا به عنوان يك جرم شناخته شوند و مردم بتوانند از دولت و هر مسوولي كه دخالتي در اين موضوع دارد، شكايت كنند.»
دادستان كل چه گفت؟
روز گذشته حجتالاسلام والمسلمين منتظري، دادستان كل كشور بر ضرورت همگرايي و عزم ملي براي خروج از وضعيت آلودگي هوا در تهران و برخي شهرهاي ديگر تاكيد كرد و گفت: «دادستان به عنوان مدعيالعموم به اين موضوع ورود كرده، مكاتبات زيادي صورت گرفته و جلساتي هم برگزار شده ولي متاسفانه خروجي مناسبي نداشته است. علت هم اين است كه دستاندركاران امر مقابله با آلودگي هوا و بهبود آن يكي، دو دستگاه نيستند، بلكه مجموعهاي هستند كه بايد به طور كلي با همديگر تعامل و همكاري داشته باشند تا زندگي مردم از اين معضل مهم و اثرگذار نجات پيدا كند.»
ارفعنيا با اشاره به اين سخنان دادستان و در پاسخ به اينكه نقش دادستان در موضوع آلودگي چه ميتواند باشد، گفت: «از آنجايي كه قانوني در اين زمينه وجود ندارد، دادستان هم نميتواند اقدامي جدي صورت دهد. دادستان ميتواند با اين استدلال كه برخي از مسوولان سهلانگاري كردهاند، اقداماتي صورت دهد اما اگر جرمانگاري شده باشد و نتيجه آن پيشبيني شده باشد، ميتوان خيلي محكمتر و دقيقتر با موضوع برخورد كرد. نتيجه جرمانگاري در اين موضوع اين است كه مسوولان بيشتر رعايت ميكنند و اينقدر هردمبيل نيست كه هركسي هركاري دلش ميخواهد بكند و فكر كند كسي با او كاري ندارد.»