مسووليت نمايندگان دربرابر جريان اصلاحات
جلال جلاليزاده
هريك از نمايندگاني كه تحت حمايت يك جريان سياسي به مجلس شوراي اسلامي يا شوراهاي شهر و روستا راه پيدا ميكنند، تعهداتي نسبت به آن جريان خواهند داشت. در تمام دنيا احزاب افراد را براي كانديداتوري در انتخابات، گزينش كرده و مردم را براي راي دادن به آنها بسيج ميكنند. از همين رو يك مسووليت متقابل بين كانديداي پيروز و حزب به وجود ميآيد. در كشور ما اگرچه احزاب چنين كاركردي ندارند اما اصلاحطلبان در انتخاباتهاي پيشين نوعي حركت جبههاي را آغاز كردند كه چنين تعهداتي نيز از ملزومات اين حركت جبههاي خواهد بود. كارنامه كساني كه به عنوان نمايندگان مجلس يا شوراي شهر انتخاب شدهاند، به حساب پشتيبانان و حاميانشان نوشته ميشود. مردم بر اساس عملكرد آنها درباره جريان اصلاحات قضاوت ميكنند و در انتخابات بعدي به ديگر كانديداهاي اين جريان راي ميدهند. در ايران چون حزب به صورتي كه بايد، پا نگرفته است و احزاب نيستند كه كانديدا معرفي ميكنند، مسووليت به گردن جبهه اصلاحطلب و اصولگرا گذاشته ميشود. اين درست نيست كه كسي از برگ اصلاحطلبي استفاده كند و وارد مجلس شود اما در مجلس بر خلاف اهداف اصلاحطلبي عمل كند. مردم در اين صورت تصور ميكنند كه جريان اصلاحات از راي مردم سوءاستفاده كرده است. به هر حال اين جريان سياسي در معرض پرسش مردم قرار ميگيرد. بنابراين عملكرد نمايندگان در مجلس نبايد به گونهاي باشد كه مردم از اصلاحطلبان سلب اعتماد كنند. اصلاحطلبان هم وظيفه دارند كه افرادي را به مردم معرفي كنند كه نسبت به وظيفه خود احساس مسووليت داشته باشند و كارنامه موفقي از خود در جايگاهي كه هستند، ارايه كننند. آنها بايد با تحليلي دقيق و ارزيابي مشخص از افراد ليستهاي انتخابات را ببندند.
نماينده مجلس ششم