چند و چون جايگاه امريكا در منطقه
در سايه دونالد ترامپ
به خاورميانه ايران و روسيه خوش آمديد
سارا معصومي
خاورميانه در 2017 چه روزهايي را تجربه كرد و اين سرگذشت چه تاثيري بر فرداي اين منطقه در 2018 دارد؟ تا 5 روز ديگر 2017 و البته نخستين سال حضور دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده در كاخ سفيد به تاريخ ميپيوندد و اين در حالي است كه حداقل در منطقه خاورميانه اين روزها هيچ چيز ديگر شبيه به 360 روز قبل نيست. رسانههاي امريكايي و بينالمللي همزمان با نزديك شدن به پايان سال 2015 ميلادي اين سوال را مطرح كردهاند كه سياستهاي چهل و پنجمين رييسجمهور ايالات متحده چه تاثيري بر معادلههاي منطقه پرخطر خاورميانه گذاشته است؟ سيانان در گزارشي تحليلي در اين باره بيشتر بر افزايش نفوذ ايران در منطقه در يك سال گذشته تاكيد كرده و اين افزايش نفوذ را يكي از نتايج اشتباههاي امريكا در خاورميانه دانسته و نوشته است: مردهايي يونيفورمپوش در مرز سوريه و عراق در حالي كه پرچمهايي را در هوا ميچرخانند ايستاده و جشن پيروزي گرفتهاند. ايران سالهاست كه در اين دو كشور حضور نظامي (مستشاري) دارد و اكنون در حال درو كردن ثمره اين حضور است. براي دشمنان ايران اين تصاوير به معناي محقق شدن كابوسهايشان است. ايران اين روزها در منطقه خاورميانه از شمال جهان عرب تا مرزهاي درياهاي مديترانه نفوذ دارد. از هر زاويه كه نگاه كنيم بايد بگوييم كه اين جشن پيروزي مردان مورد حمايت ايران و حزبالله لبنان در مرز سوريه و عراق يك پيروزي تمامعيار براي تهران است. اين پيروزي نشاندهنده شكست سياست خارجي ايالات متحده در منطقه است. (واشنگتن از چهار دهه قبل تاكنون هرگونه پيروزي تهران در سطح منطقهاي و بينالمللي را حتي اگر پيروزي در جدال با داعش باشد به شكست خود تعبير كرده است.) دونالد ترامپ مردي بود كه سياستهاي سلف خود يعني باراك اوباما براي نزديكي به تهران را تقبيح كرد و تاكيد داشت كه آمده تا مقابل تهران در منطقه بايستد اما آن سياست اكنون جاي خود را به افزايش نفوذ ايران در منطقه در ابتداي سال 2018 ميلادي در مقايسه با يك سال قبل داده است. ترامپ در دوره رقابتهاي انتخاباتي وعده داده بود كه مبارزه با داعش نخستين اولويت وي در منطقه خواهد بود و نيروهاي امريكايي براي رسيدن به اين هدف از هيچ تلاشي فروگذار نخواهند كرد. با اين وجود زماني كه به عملكرد ترامپ در منطقه فراتر از شعارهايش نگاه ميكنيد، ميبينيد كه سياستهاي امريكا در منطقه ملغمهاي از سردرگمي و تضاد بوده كه هم متحدان امريكا را شگفتزده كرده و هم منجر به اين شده كه اختيار امور منطقه در دست دشمنان امريكا قرار بگيرد.
جايگاه امريكا قرباني مردان تازهكار
سيانان در ادامه اين گزارش تحليلي به بيان موردي اشتباهات ترامپ در منطقه ميپردازد و مينويسد: تازهترين نمونه از اشتباهات ترامپ به همين ماه دسامبر باز ميگردد كه رييسجمهور ايالات متحده، قدس را به عنوان پايتخت (رژيم) اسراييل به رسميت شناخت. اين اقدام در حالي صورت گرفت كه نزديكترين متحدان واشنگتن در منطقه يعني اردن و عربستان سعودي درباره تبعات اين اقدام به ترامپ هشدار داده بودند. شايد اعتراضهاي خياباني به اين اقدام بهزودي فروكش كند اما تبعات سياسي وسيعتر آن از همان روزهاي نخست آغاز شد و همچنان هم ادامه دارد. تنها يك هفته پس از آنكه ترامپ تصميم خود را اعلام كرد، رهبران كشورهاي مسلمان در استانبول دور هم جمع شدند و اعلام كردند كه تصميم احمقانه ترامپ نشان از بيكفايتي امريكا در جايگاه ميانجي منصف ميان اسراييل و فلسطين دارد. محمود عباس، رهبر تشكيلات خودگردان فلسطين نيز اعلام كرد كه ترامپ با اين تصميم انتخاب كرد كه ديگر ميانجي در پرونده مذاكرات صلح خاورميانه نباشد و عملا خود را از مسير پروسه صلح خارج كرد. عباس در بخشهايي از موضعگيريهاي تند و تيزش تاكيد كرد كه ما ديگر هيچ نقشي براي واشنگتن در پروسه صلح قائل نيستيم و آنها هم به ما نشان دادهاند كه در اين پرونده به سمت اسراييل گرايش و تعصب ويژهاي دارند. اين همان محمود عباسي است كه در ماه مه گذشته در كاخ سفيد دوشادوش دونالد ترامپ ايستاد و به وي گفت كه ما به تو اميدوار هستيم. در حالي كه هرگونه نقشآفريني براي امريكا از اين پس در اين پرونده غيرممكن خواهد بود چهرههاي منطقهاي مانند رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه، حسن روحاني، رييسجمهور ايران و ملك عبدالله دوم پادشاه اردن و البته تميم آل ثاني امير قطر آماده نقشآفريني در اين مسير هستند. وظيفه تعيين و تدوين سياستهاي امريكا در خاورميانه برعهده داماد 36 ساله دونالد ترامپ جرد كوشنر است؛ مردي كه به هيچوجه در مناقشه فلسطين و اسراييل نميتواند نقش منصفانهاي داشته باشد و يكي از چهرههاي بنيانگذار ساختوسازها در كرانه باختري است. همزمان با اين گاف ترامپ در پرونده قدس بايد به كرسيهاي خالي پستهاي ديپلماتيك در منطقه نگاه كرد. هشت سفارتخانه امريكا در خاورميانه از جمله مصر، تركيه، اردن و عربستان سعودي بدون سفير به كار ادامه ميدهند. اين پستها در روزهايي خالي ماندهاند كه وزارت خارجه تحت رياست ركس تيلرسون از استعداد ديپلماتيك بسيار بالايي برخوردار است اما ترامپ نصيحتهاي چهرههايي كه در اين حوزه متبحر و باتجربه هستند را رد ميكند. در حال حاضر ميتوان گفت كه اين مبتديها هستند كه در كاخ سفيد پشت فرمان نشستهاند.
مرد ترامپ در خاورميانه
نزديكترين متحد دونالد ترامپ در اين زمان حساس محمد بن سلمان 32 ساله از عربستان سعودي است. مردي كه موجي از ژستهاي ليبرالي را در داخل در چندماه اخير آمده كه يكي از آنها صدور مجوز براي رانندگي زنان و باز كردن سينماها و تئاترخانهها بوده است. مردي كه در حوزه سياست خارجي مرتكب اشتباهات بسيار زياد شده است. گفته ميشود كه وليعهد عربستان سعودي اصليترين چهره در به راه افتادن مصيبت در يمن، حصر بيفايده قطر، استعفاي مسخره سعد حريري، نخستوزير لبنان و همچنين بازداشت ميليونر اردني – فلسطيني كه از حاميان مالي اصلي دولت اردن است بازي ميكند. محمد بن سلمان به همه اين اقدامها دست زد تا شايد بتواند بازيگران اصلي در جهان عرب را در برابر رياض به زانو در آورد اما همه آنچه كه نصيب رياض شد تقويت بيشتر احساسات ضدسعودي در منطقه بود. در اين ميان تنها كاري كه ايالات متحده انجام داد اين بود كه عربستان سعودي و اسراييل را در كنار هم قرار دهد تا اتحادي عليه ايران شكل دهند. حقيقت اين است كه چند دهه تحريم و انزوا نتوانسته مانع از رشد نفوذ ايران در منطقه شود و به نظر هم نميرسد كه در سايه دولت فعلي در امريكا، واشنگتن بتواند با دوستان اندكي كه در كنار اين كشور باقي ماندهاند به هدف خود كه پايان دادن به نفوذ ايران است برسد. از سوي ديگر حتي نميتوان انتظار داشت كه امريكا در چارچوب مذاكرات صلح اسراييل و فلسطين هم بتواند كاري از پيش ببرد.
قويتر شدن روسيه
افزايش قدرت و نفوذ ايران در منطقه با پررنگتر شدن حضور روسيه در همين منطقه همراه شده است. در ماه سپتامبر سال 2015 بود كه ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه براي كمك به بشار اسد، رييسجمهور سوريه وارد ميدان شد. همزمان نيروهايي از ايران، حزبالله لبنان و عراق نيز وارد ميدان شدند و فضاي نزاع داخلي در سوريه را تغيير دادند. دسامبر سال جاري بود كه ولاديمير پوتين توانست در بازديد از پايگاه هوايي حميم در خاك سوريه اعلام كند كه عمليات عليه داعش در اين كشور به پايان رسيده است و نيروهاي روس اندك اندك خارج شدن از سوريه را آغاز ميكنند. همزمان روسيه تلاش ميكند رابطه با تركيه را كه از اعضاي ناتو است، گسترش دهد. مسكو و آنكارا دو ضلع از مثلث رايزنيهاي آستانه براي برقراري صلح در سوريه هستند. همان مذاكراتي كه امريكاييها ماههاست در آن غايب هستند. همين اواخر نيز دو كشور قراردادي را براي خريد و فروش سيستم موشكي زمين به هوا سوخو- 400 امضا كردهاند. در اين پرونده نيز افزايش نفوذ روسيه به دليل ضعف ديپلماتيك ايالات متحده بوده است. حمايت امريكا از نيروهاي كرد در شمال سوريه منجر به افزايش تنش ميان تركيه و ايالات متحده شده است. تركيه ادعا ميكند كه بدنه اصلي كردهايي كه امريكا از آنها حمايت ميكند ادامه گروه جدايي طلب پكك هستند كه از سال 1984 تاكنون با دولتهاي مستقر مركزي متفاوت در انكارا در جدال بودهاند.
امريكا و عربستان؛ تنها در منطقه
در قضاوت سياستهاي امريكا در منطقه بايد گفت كه سردرگمي در خاورميانه حادثه جديدي نيست. باراك اوباما، رييسجمهور پيشين ايالات متحده نيز به نوعي گرفتار همين سردرگمي بود. وي يك بار اعلام كرده بود كه سلاحهاي شيمياي خط قرمز امريكا در سوريه هستند اما پس از آنكه در آگوست سال 2013 سلاحهاي شيميايي توسط دولت در سوريه استفاده شد، بشار اسد خط قرمز خود را فراموش كرد. (ادعاي استفاده دولت سوريه از سلاح شيميايي همواره از سوي غربيها مطرح شده اما هيچگاه نمونهگيري درستي از محل حادثه مورد ادعا صورت نگرفته و دولت بشار اسد نيز در جريان يك مكانيسم تعريف شده توسط روسيه سلاحهاي شيميايي خود را تحويل داده بود) دولت باراك اوباما دقيقا نميدانست كه آيا ميخواهد از جريان معارضه در سوريه دفاع كند يا خير و به همين دليل سلاح براي مبارزه با دولت مركزي در اختيار آنها قرار ميداد اما معارضه ادعا ميكردند كه اين ميزان كمك نظامي براي شكست دادن كامل بشار اسد كفايت نميكرده است. در حال حاضر نيز شكاف و ضعف در جريان معارضه به اندازهاي است كه در آستانه شكست قرار دارند. دولت ترامپ تمام آن شكستها را به ارث برد و البته تلاش كرد كه از كلاه اين اشتباهها نمدي براي خود ببافد. وي براي آنكه از اين ارثيه فاصله بگيرد تهديد كرد كه از توافق هستهاي با ايران كه يك توافق بينالمللي است، خارج ميشود و همچنين از رويكرد نيم قرني امريكا براي مسكوت گذاشتن به رسميت شناختن قدس به عنوان پايتخت اسراييل نيز فاصله گرفت. ترامپ اكنون نيز ميگويد كه ميخواهد موضع سرسختانهتري نسبت به تهران اتخاذ كند. هفته گذشته بود كه نيكي هيلي، نماينده امريكا در سازمان ملل لاشههاي موشكي كه از سوي يمن به رياض شليك شده بود را در پايگاهي نظامي در واشنگتن به نمايش گذاشت و ادعا كرد كه اين موشكها را ايران در اختيار حوثيهاي يمن قرار ميدهد. اظهارات وي خاطره سخنراني كالين پاول، وزير خارجه ايالات متحده در سايه دولت جورج بوش در سال 2003 در شوراي امنيت را زنده كرد كه ادعا كرده بود عراق تسليحات كشتار جمعي در اختيار دارد و شورا بايد مجوز حمله به اين كشور را صادر كند. به نظر ميرسد كه نيكي هيلي تلاش كرد با اين نمايش اجماعي بينالمللي عليه ايران شكل دهد هرچند كه اجماع قبلي در سال 2003 براي حمله به عراق نيز چندان خوب پيش نرفت.