تبادل ادبي ارمنستان و ايران
و نقش موثر واههآرمن
امير مهنا|روابط فرهنگي دو كشور ايران و ارمنستان سابقهاي دور و دراز دارد و طبق شواهد تاريخي موجود، تمايل اين دو كشور در شناخت فرهنگ يكديگر در هيچ دوره تاريخي دچار افول نشده و همچنان دراوج ادامه داشته و دارد. ريشههاي مستحكم و مشترك فرهنگي باعث شده كه چهرههاي شناخته شده ادبيات دو كشور به شكلي خودجوش به معرفي آثار ادبي در قالب ترجمه مبادرت كنند كه در اين ميان حتي نام چهرههايي بزرگ مانند احمد شاملو، نادرنادرپور و هوشنگ ابتهاج از ايران و هراند قوكاسيان، هوسپ ميرزاييان، گارون سركيسيان و... از ارمنستان هم به چشم ميخورد كه توضيح بيشتردر اين باره را به فرصتي ديگرموكول ميكنيم زيرا بحث امروز ما حول محور آثار تاليف و ترجمه نسلنو در زمينه فعاليتهاي فوق است. گرچه اخلاق حكم ميكند در همين فرصت كوتاه از فعالاني مانند احمد نوريزاده، آندرانيك خچوميان و چند چهره ديگر در اين رابطه يادي بكنيم اما ازآنجايي كه تمركز امروزمان بر حوزه فعاليتهاي ادبي واههآرمن است، ازاو ميگوييم و از كارهايش. در اغلب يادداشتها و مقالاتي كه تاكنون درباره تبادلات ادبي ايران و ارمنستان نوشته شده، نام واهه به عنوان يك فعال جدي هرگز از قلم نيفتاده است. روبرت ماكاريان در مقالهاي به نام «تبادلات ادبي ارامنه و ايرانيان» با كنكاشي عميق در اين باره، از او به عنوان يك فعال موثر نام برده؛ شاعر و مترجمي كه سهم بسزايي در تبادل فرهنگي بين دو كشور را به نام خود ثبت كرده است.
خوبي كارهاي مترجم مورد بحث اين است كه در ادامه كارهاي نسلهاي پيشين و بنا به ضرورت زماني عرضه شدهاند. خواننده امروز ايراني شايد در وضعيت كنوني نتواند پيگير آثار كلاسيك ارمنستان باشد اما كارهاي معاصر را بدون شك و بنا بر همان حس همجواري فرهنگي- تاريخي قطعا دنبال خواهد كرد و اين همان چيزي است كه واهه ضرورتش را به خوبي و درستي حس كرده و آستين همت را براي به نتيجه رساندنش بالا زده.
واهه با ترجمه كتاب «كليد درم نورخورشيد است» نشان داد علاوه بر شناخت وضعيت روز شعر ايران و ضرورتهاي شعر ارمنستان، هر دو طرف را به خوبي ميشناسد و بر همين اساس به دنبال تكميل كردن شناخت شعري فيمابين است. همين موقعيتشناسي و تسلط بر موضوع باعث شد كه كتاب ياد شده خيلي زود به كتابي مطرح در ميان اهالي شعر تبديل شود و مورد استقبال قرار گيرد. واهه در اين كتاب با معرفي چهرههايي مدرن از ادبيات ارمنستان مانند« ادوراد حقورديان، هاسميك سارگيسيان، خاچيك مانوكيان و واچاگان پاپوريان» يكبار ديگر توانست پلي ارتباطي و ماندگار بين فرهنگ دو كشور ايجاد كند. فضاهاي ملموس شعرهاي شاعران در اين مجموعه و نزديك بودن حسهاي نهفته در كارها براي خواننده ايراني و همچنين تازگي فضاهاي شعري، خبر از سياليت شعر و رشد همزمان آن در دو كشور دارد. واهه آرمن خود از شاعران نوپرداز و مدرن در شعر ايران است و دور از انتظار نيست كه توجه ويژهاش را در عالم ترجمه هم معطوف به همين رويكرد كند و به سراغ آثاري برود كه خواننده ايراني تشنه آنهاست. درهم تنيدگي شعر ايران و ارمنستان به همت مترجماني مانند واهه آرمن حالا ديگر نتيجه خاص خودش را برجا گذاشته تا جايي كه ديگر علاقهمندان ايراني در موقعيتهاي مختلف مانند اعياد و روزهاي عادي ديگر، شعرهاي شاعران ارمنستان را درفضاي مجازي براي هم ارسال ميكنند. از ديگر چهرههاي مدرن شعر ارمنستان كه توسط واهه به خوانندگان ايراني معرفي شدهاند ميتوان از هانس گريگوريان با كتاب «پاييزي كاملا متفاوت» و فروزيك گيراگوسيان، مارينه پطروسيان، شانت مگرديچيان، آشوك گابرليان، گهولد تومانيان، پارئوس تولويان، گورگن بارنتس، نونابغسيان، نايرا هامبورليان و... دركتاب «سطر اول را نمينويسم» نام برد كه همگي در زمره شاعران مطرح عصرحاضر به حساب ميآيند. بسياري از علاقهمندان حوزه ادبيات، خصوصا دوستداران ادبيات ارمني و همچنين بسياري از پژوهشگران اين حوزه معتقدند با توجه به كششهاي مثبت فرهنگي كه در ميان دو كشور وجود دارد، دامنه فعاليت پيوندهاي فرهنگي بايد داراي سرعتي بيش از اين باشد. ادبيات كشور ارمنستان بنا به دلايل تاريخي كه پيشتر دربارهاش گفتيم مانند ترجمه آثار ديگر كشورها، نيازي به كند و كاو خارج از توان خواننده ندارد. در مناسبات فرهنگي دو كشورآنقدر اشتراك وجود دارد كه پذيرش دو سويه و همزيستي مسالمتآميز را باعث شده و بر همين اساس نميتوان ميان فرهنگ دو ملت شاهد گسستي از جنس گسست ديگر فرهنگها بود. آنچه در زمينه پيوندهاي فرهنگي دو كشور تاكنون اتفاق افتاده، نوعي فعاليتهاي فردي و خودجوش بنا بر احساس مسووليت فردي است. حركتهايي كه به هر شكل تا حدودي مشخص ميتوانند دوام داشته باشند.