طنزنويسي و نگاه خاص به رخدادها
اسماعيل اميني
طنزنويس، با رخدادهاي مختلف سروكار دارد و براي طنزهايش از آنها الهام ميگيرد. هم رخدادهاي تاريخي، اساطيري و افسانهاي و هم وقايع روز. طنزنويس شتابزده، اغلب به اولين چيزي كه درباره وقايع به ذهنش ميرسد، رضايت ميدهد و آن را مضمون طنزنويسي ميكند.
مثلا ميشنود كه: «تخممرغ گران شده است»؛ اولين چيزهايي كه به ذهن ميرسد گزارههايي است از اين دست:
- خوش به حال مرغها!
- الان فقط آقازادهها ميتوانند نيمرو بخورند.
- آه روياي نيمرو خوردن!
- برويد از چين تخممرغ وارد كنيد.
بعد از اين گزارهها، كه انديشه و درونمايه طنز شتابزده را تامين ميكند، نوبت افزودن نمك و چاشني است. با چه چيزهايي ميتوان متن بانمك نوشت؟ شوخيهاي دمدستي با دوگانههايي از اين دست: «مرغ/ خروس»، «زن/ مرد»، «فقير/ پولدار»، «گراني/ ارزاني»، «مردم/ مسوولان.»
بعد هم كمي مزهپراكني با استفاده از تبادرهاي كلمات «تخم- خوردن» و... تمام شد؛ طنز شتابزده آماده است؛ گاهي به نثر و گاهي به نظم. پس منتشر ميشود و خوانده ميشود و موجي از لبخندها و قهقههها و خنكشدن دلها و بازنشرها و... طنز شتابزده به همان سرعتي كه توليد و منتشر شده، فراموش ميشود.
براي طنزنويس، هر رخدادي بهانه و دستاويزي است براي فضاسازي و آفرينش ساختار و نمادها و شخصيتها و تيپها و گفتوگوهاي خلاقانه كه حاصل انديشه و نگاه خاص اوست.
بنابراين، متن طنز، بازنويسي رخدادها و افزودن واكنشها، حرفها و نگاههاي تكراري و عوامانه به آن نيست.
هر حادثهاي، هرچند ساده، تلنگري است براي بيان آشكار شدن ذهنيات انسانها. واكنش افراد نسبت به آنچه در دنياي بيرون اتفاق ميافتد، نشان ميدهد كه در دنياي درونشان چه ميگذرد.
براي طنزنويس، تمام رخدادها و حادثهها و خبرها، تنها از همين جنبه است كه اهميت دارد. بنابراين، ممكن است كه خبر ورود يك كلاغ به يك جلسه سخنراني، زمينهساز آفرينش طنزي خواندني و بهيادماندني باشد و مثلا خبر رسوايي يك اختلاس بزرگ، اصلا به كارش نيايد.
طنزنويس، تحليلگر سياسي و اجتماعي نيست كه خود را مكلف بداند در برابر هر خبري واكنش نشان بدهد و موضعگيري كند؛ يعني شگردهاي طنزنويسي را به خدمت تحليل خبرها دربياورد.
طنزنويس، روايتگر است و از هر رخدادي، چه واقعي باشد و چه ساخته تخيل، روايت خود را دارد با تصرفهايي خلاق. كسي كه متن طنز را ميخواند، طبعا ميداند كه در چنين متني، نه با گزارههاي خبري و علمي مواجه است و نه با نگاه تحليلگر و منطقي و مستدل.
اغراق و مبالغه و جابهجايي و حتي تحريف كلمات و جملات، از تكنيكهاي طنز است. اين است كه برخي طنزنويسان حرفهاي، گاهي كه به نقل خبر نياز دارند آن را جدا از متن مينويسند تا خوانندگان بدانند كه خبر واقعي و معمولي و منطقي، يكچيز است و جملات خبري در متن طنز، چيزي ديگر است.
اگر طنزنويس آنقدر خلاقيت و نگاه متمايز نداشته باشد كه بتواند فراتر از روال معمول و شناختهشده و تكراري و عوامپسند، به رخدادها و خبرها نگاه كند، بيش از آنكه طنزنويس باشد، كارمند خدماتي مخاطبان پرشمار و كمحوصله و شتابزده است كه تنها وقتي مطابق پسند مشتريانش مينويسد، از آثارش استقبال ميشود.