عرض خود، زحمت خلق
كاوه فولادينسب
رييس مركز رسانههاي ديجيتال ميگويد «در آمار رسمي اين سازمان ۱۹هزار كانال شامددار به ثبت رسيده كه از اين تعداد ۹هزار كانال مرتبط با فروش كالا يا خدمات بودهاند.» اين آمار رسمي است: با فيلتر شدن تلگرام 9 هزار كسبوكار اينترنتي با مشكل جدي مواجه شدهاند. در كنار اين آمار، بد نيست بدانيم تا تاريخ 22 آبان 1396، تنها 40٪ كانالهاي تلگرامي شامد (شناسنامه الكترونيكي محتواي ديجيتال) گرفته بودند و آمار رسمي مبتني بر همين ثبت رسمي است. ممكن است در اين دو ماه، كانالهاي بيشتري ثبت رسمي شده و شامد گرفته باشند، اما بعيد است نسبت كانالهاي ثبتشده به 100٪ رسيده باشد. بنابراين تعداد واقعي آسيبديدگان اقتصادي فيلترينگ تلگرام ممكن است حتي تا دوبرابر رقم اعلامشده هم برسد. در كشوري كه نرخ بيكاري در آن 6/12 درصد است-يعني از هر صد نفر جمعيت فعال اقتصادي حدود دوازدهونيم نفر بيكارند- عجيب است كه تحميل چنين حجمي از بيكاري به شغلهاي اينترنتي و استارتآپها به اين سادگي توسط مديران دولتي و نمايندگان مجلس و ساير نهادهاي ذيربط ناديده گرفته ميشود. هزينه ايجاد هر شغل جديد، به طور متوسط، بين 100ميليون تا 300ميليون تومان است و البته در حوزههاي خاصي مثل نفت و پتروشيمي اين رقم ميتواند تا دوميليارد تومان هم برسد. حالا يك اپليكشين ساده مجازي، كه رايگان در هر گوشي هوشمند يا دستگاه ديگري قابلنصب است، به مدد قابليتها و امكانات مناسبي كه در اختيار كاربرانش قرار ميدهد، توانسته اين همه شغل و گردش اقتصادي واقعي ايجاد كند و اينها جدا از قول آقاي رييسجمهور در ايام انتخابات است كه «ما جلوِ فيلترينگ را ميگيريم.» اين روزها بعضي از مسوولان صحبت از افزايش توجه كاربران به پيامرسانهاي داخلي ميكنند، نميدانم چرا صحبتي از افزايش بيسابقه توجه كاربران به نرمافزارها و اپليكيشنهاي فيلترشكن نميكنند! و تازه همين مسوولان هم نميتوانند اين را كتمان كنند كه «بيشتر كاربران مراجعهكننده به پيامرسانهاي داخلي از جنس گروههاي خانوادگي يا آموزشي هستند و كسبوكارها و فروشگاههاي آنلاين هنوز براي استفاده از پيامرسانهاي داخلي مرددند.» بد نيست آنهايي كه براي مردم و زندگيشان تصميم ميگيرند، به ياد بياورند كه يك زماني در اين مملكت، مدرسههاي حسن رشديه به آتش كشيده ميشد، بعدترها تلويزيون مذموم دانسته ميشد، تا همين چند سال پيش داشتنِ ويديو جرمي نابخشودني بود و الي آخر... اين رشته سر دراز دارد. نتيجه اما - به گواهي تاريخ- معلوم است: اقتضائات زندگي و زمانه معاصر را نميشود ناديده گرفت يا به شكلي دستوري حذف كرد.