گفتوگو با منصوره اتحاديه به بهانه صدوشصتوهفتمين سالگرد انتشار «وقايع اتفاقيه»
درها روي يك پاشنه نميچرخند
نازنين متيننيا
صدوشصتوهفت سال پيش در چنين روزي روزنامه «وقايعاتفاقيه» به دستور اميركبير منتشر شد. سه سال از پادشاهي ناصرالدين شاه ميگذشت و اميركبير آنطور كه در تاريخ روايت ميكنند «وقايع اتفاقيه» را براي «تربيت خلق» و «اطلاع از امور ديواني و اخبار و مناسبات دول و منافع خاص و عام و مقتضيات عصر عالِم» منتشر كرد. اميركبير ميخواست كه مردم در جريان امور باشند و عهد كرد تا روزي كه هست اجازه نميدهد اين اطلاعات به مردم نرسد. به بهانه سالگرد اين اتفاق با منصوره اتحاديه، چهره صاحبنام تاريخ ايران درباره سيرمطبوعات در تاريخ ايران صحبت كرده و اينكه چرا همچنان بعد از 167 سال رسانه در ايران، مشكلات ابتدايي دارند.
اميركبير چه رويكردي براي تاسيس روزنامه داشت؟
كاري كه اميركبير انجام داد، صد در صد درست بود. در آن زمان دسترسي حاكمان به مردم و بالعكس به راحتي امكانپذير نبود. حرفها و احكام بالاخره بايد از يك منبع به مردم منتقل ميشد و «وقايع اتفاقيه» اين پل ارتباطي بود. اما آنچه كه باعث ميشود تا اين روزنامه لقب دولتي بگيرد يا بعدتر و در دورههاي مختلف شرايط ديگري بر رسانهها و مطبوعات حاكم شود، اتفاق ديگري است؛ اتفاقي كه به همه اركان اجتماعي جامعه ايران مرتبط است و تنها دلايل سياسي ندارد و حتي ميشود گفت كه مطبوعات در دورههاي مختلف آزادي كاملي داشتند كه نتوانستند به خوبي از آن استفاده كنند. مثلا در دوره مصدق يا مجلس چهارم آزادي مطبوعات بسيار زياد بود، اما در همان دوران نشريات پر است از فحاشي و بدگويي.
در اين 150 سال مطبوعات وضعيت مستمري داشته است؟
بايد تاكيد كنم كه از منظر تاريخشناسي نميتوانيم يك تاريخ 150 ساله به مطبوعات را از يك زاويه نگاه كنيم و بگوييم شرايط هميشه همين بوده. شرايط مطبوعات در دورههاي مختلف متفاوت است و رابطه دولتهاي مختلف هم با مطبوعات متفاوت است و نميشود به همه دورهها با يك چشم نگاه كرد. ارتباط ميان مطبوعات و دولت و مطبوعات و مردم، هميشه ارتباط دوطرفهاي بوده. دولتها به مطبوعات نياز دارند تا اطلاعات را به مردم برسانند و مردم هم نيازمند رسانه هستند تا حرف خود را به دولت بزنند. حال اگر در اين ميان اين پل ارتباطي به درستي برقرار نشود، نميشود با يك تحليل سياسي صرف، اين اتفاق را بررسي كرد و بايد تمام جوانب را درنظر گرفت. اما ميشود در نگاهي كلي گفت كه شرايط مطبوعات و رسانه در ايران، به دليل تغييرات مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي در معرض ناامني بوده و در دورههايي هم محدود شده است.
راه حل براي رسيدن به نتيجه مناسب چيست؟
ما قبل از آزادي رسانه بايد جنبههاي ديگر ساختار اجتماعي و سياسي خود را تقويت كنيم. ما نميتوانيم در جامعهاي كه حزب ندارد، نهادهاي دموكراتيك ندارد و اقشار مختلف آن از منظر اجتماعي به بلوغ و آگاهي كافي نرسيدهاند، خواستار مطبوعاتي آزاد باشيم. زماني كه رشد سياسي و اجتماعي اتفاق بيفتد، وقتي مردم حقيقتا باسواد و آگاه شوند، مطبوعات هم شرايط واقعي و آرماني خود را پيدا ميكند و سرنوشتش از بحران خارج ميشود و فكر ميكنم كه تا آن زمان و براي تلاش به رسيدن به بلوغ و آگاهي كامل، بهتر است كه مطبوعات و رسانهها نقش تعليمدهنده داشته باشند. چون آموزش از طريق خواندن موثرتر از شنيدن است و اين نقشي است كه صدا و سيما هم نميتواند ايفا كند و تنها به عهده مطبوعات است تا جامعه را در مسير رشد هدايت كند.