شرايط فلسطين از زمان اعلام تصميم دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده مبنيبر به رسميت شناختن بيت المقدس به عنوان پايتخت رژيم صهيونيستي بسيار پيچيدهتر از گذشته شده است. هيچ آيندهاي براي مذاكرات صلح نميتوان متصور بود. هرچند دونالد ترامپ كماكان مدعي است كه قصد دارد توافق قرن را رقم بزند اما واقعيت اين است كه اميد چنداني در به نتيجه رسيدن آن وجود ندارد. از سويي ديگر دو گروه فتح و حماس در طول ماههاي گذشته بار ديگر با ميانجيگري مصر به پاي ميز مذاكره بازگشتند و به يك توافق رسيدند كه بسياري اميد زيادي براي تحقق آن بسته بودند. اما شرايط نشان ميدهد كه به اين توافق نيز به مانند ديگر توافقها نميتوان اميد زيادي بست. از همين رو گفتوگويي داشتيم با خالد قدومي، نماينده حماس در تهران تا آخرين تحولات فلسطين را مورد بررسي قرار دهيم.
شما در مصاحبه پيشين خود با «اعتماد» روي واقعنگري حماس تاكيد داشتيد، بر مبناي اين رويكرد، فكر ميكنيد جريان مقاومت چه رويكردي را نسبت به سياست ترامپ در قبال فلسطين اتخاذ كند؟
از زماني كه مذاكرات صلح در دهه 90 آغاز شد براي ما با توجه به اطلاعات دقيقي كه در دست داشتيم و شرايط را دنبال ميكرديم به اين نتيجه رسيديم كه امريكا يك كشور بيطرف در اين مناقشه نيست. مسالهاي كه اكنون به آن اشاره شد موضوع احساس و عواطف نيست بلكه واقعيتهايي است كه نشان ميدهد دولتهاي پيدرپي امريكا و نه فقط ترامپ آشكارا از رژيم صهيونيستي جانبداري كردند. مساله تعيين قدس به عنوان پايتخت رژيم صهيونيستي موضوعي است كه از سال 1995 مطرح بوده و در كنگره امريكا به تصويب رسيده است و هم جمهوريخواهان و هم دموكراتها به آن راي مثبت دادند. در سال 2000 بيل كلينتون كه بسيار علاقهمند بود مردم حرف او را بشنوند، يك اقدام بيسابقه را در مناسبات بينالمللي انجام داد. در ژوئيه سال 2000 آقاي كلينتون، مرحوم عرفات و ايهود باراك، نخستوزير وقت رژيم صهيونيستي را به امريكا دعوت كرد و در آنجا كمپديويد2 را برگزار و اعلام كرد كه ما تصميمهاي جامعه بينالملل را قبول داريم اما اگر طرفين بر سر يك مساله به توافق برسند آنگاه تكليف چيست؟ اين تلاشي بود از جانب كلينتون كه تابوي جامعه بينالملل را در هم بشكنند و مساله در دست امريكا قرار گيرد. به تعبيري ديگر يك گام آشكار از جانبداري امريكا بود. اوباما هم همينطور بود. وي هرچند اختلافات شخصي با رهبران رژيم صهيونيستي داشت اما خدمتي كه او به رژيم صهيونيستي كرد ديگران نكردند. حتي فكر نميكنم كه روساي جمهوري كه بعدا هم در امريكا سر كار بيايند چنين خدمتي به رژيم صهيونيستي انجام دهند. اوباما با سخنرانيهاي مختلف خود كه سر ما را هم به درد آورد اما در عمل اتفاقي رخ نداد. بلكه شهركسازي و شهركنشيني گسترش پيدا كرد، حمايتهاي مالي و نظامي را نيز به مراتب گسترش داد، اما در طرف مقابل براي حقوق فلسطينيها هيچ كاري انجام نداد. اكنون شاهد حضور ترامپ در امريكا هستيم. مشكلات با آقاي ترامپ تنها به شخصيت گستاخانه وي محدود نميشود و مشكل تنها اين نيست كه سياستهاي جانبدارانه را ادامه ميدهد، اما در عين حال ايشان از مشكلات داخلي رنج ميبرد و منافع شخصي را بر منافع ديگران ترجيح ميدهد. از همين رو جانبداري از رژيم صهيونيستي جانبدارانه است. اما حالابحث اينجاست كه واكنش ما بايد چگونه باشد. از آنجايي كه شخصي مثل ترامپ كه تمام تعهدهاي بينالمللي و سياسي را ناديده انگاشت، نبايد پاسخ ما به ايشان با نزاكت و ديپلماتيك باشد. پاسخ ما در سه محور است. بخش اول مربوط به بعد داخلي است. مهمترين پيامي كه از داخل فلسطين به صهيونيستها و ترامپ مخابره شود وحدت داخلي است. اما اينبار وحدت ملي بايد به شكل ديگري باشد كه مبتني بر رويارويي با رژيم صهيونيستي و همچنين سياستهايي باشد كه جز ويراني براي ما چيزي نداشته است. خواسته ما از رهبريت فلسطين كه وارد فرآيند بيحاصل مذاكرات صلح شد اين است كه سريعتر از آن خارج شوند. ما بايد در گام دوم، مبارزه در چارچوب انتفاضه را شدت ببخشيم و به سرتاسر فلسطين آن را گسترش دهيم. در عين حال ما بايد خود را آماده هرگونه مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي كنيم كه اين موضوع ميتواند مقاومت مسلحانه باشد كه تمام قوانين بينالمللي اين حق را براي ما تضمين كردهاند. گام سوم فعاليتهاي ديپلماتيك و سياسي است. با وجود اينكه ما اعتمادمان را به جامعه بينالملل در راستاي فشار به رژيم صهيونيستي از دست داديم، اما وظيفه ما حكم ميكند كه همواره جنايتهاي رژيم صهيونيستي را نمايان كنيم.
در شرايط كنوني هرگونه مذاكرات صلحي به پايان رسيده است؟
بله اين امري بديهي است. جنبش حماس توجهي به اين فرآيند ندارد. يك ضرب المثلي هست كه آزموده را آزمودن خطاست. از همين رو مذاكرات صلح از عقل و منطق به دور است. روند صلحي كه برادران ما در فتح با چپگراهاي رژيم صهيونيستي آغاز كردند تا به امروز هيچ عايدي براي ما جز ويراني و بدتر شدن اوضاع نداشته است.
در فلسطين دو جبهه كلي وجود دارد؛ عدهاي كه طرفدار مذاكره بودند كه نزديك به جنبش فتح بودند و گروه ديگر مخالف هرگونه مذاكره بودند كه نزديكي بيشتري به حماس داشتند. آيا در شرايط كنوني با توجه به سياست جديد امريكا موضع حماس در فلسطين تقويت شده است يا خير؟
اولا مذاكرات تنها به فتح و حماس خلاصه نميشود. طبق آخرين نظرسنجيهايي كه نه تنها در غزه بلكه در كرانه باختري و از ميان كل فلسطينيان در سراسر جهان انجام شده است، الان مساله مذاكرات صلح در آحاد ملت فلسطين هيچ جايگاهي ندارد و اين تنها مختص به حماس نيست. مردم ما اكنون يك سوال عمده دارند كه ما از سازش چه چيزي عايدمان شد. اكنون هيچ فلسطينياي را پيدا نميكنيد كه طرفدار مذاكراتي باشد كه ناظر آن امريكا باشد. محمود عباس نيز در شوراي مركزي ساف اعلام كرد كه ما وارد هيچگونه مذاكراتي كه طرف سوم آن تنها امريكا باشد نخواهيم شد. اگرچه ما به اين مسائل اميد نميبنديم اما از آقاي محمود عباس اين انتظار ميرفت كه اقدامي قوي و آشكارا نسبت به موضوع داشته باشد و به امريكا بگويد كه دچار اشتباه شدهايد.
پس موضع خود را تقويت شده ميدانيد؟
بله دقيقا، برخيها تلاش ميكردند بگويند كه تنها حماس مخالف مذاكرات است، واقعيت اين است كه همه مردم مخالف و همگي دچار يك نوع سرافكندگي شدهاند.
موضوع مهم ديگري كه اكنون در فلسطين جريان دارد بحث آشتي ملي ميان فتح و حماس است؛ مذاكراتي كه از چند ماه گذشته در مصر به نتيجه رسيد. آيا تاكنون توافق طبق برنامه پيش رفته است يا خير و جلساتي كه بنا بود براي بررسي پيشرفت مذاكرات شكل بگيرد برگزار شد؟
تحولاتي كه در خصوص قدس به وجود آمد، نه كل برنامه اما برخي از برنامهها را تغيير داد و جدول زماني تعيين شده را برهم زد. اما يك مساله وجود دارد كه همگان امروز بيش از هر وقت ديگر روي وحدت ملي به عنوان يك ابزار و اهرم قدرت خود اعتقاد دارند.
طبق برنامه دو طرف در حال پيشبرد روند آشتي ملي بودند، چرا بايد تصميم آقاي ترامپ برنامهريزيها را تغيير دهد؟ مگر بنا نبود جلسات ماه دسامبر ميزان پيشرفت در روند آشتي ملي را بررسي كند؟
مساله آشتي ملي در حال پيشرفت است اما به دليل مساله جديدي كه رخ داد و مجامع بينالمللي را نيز درگير خود كرد جدول زماني دچار تغييرات شد. قرار است در ماه فوريه جلسات مجددي برگزار شود. البته در خصوص توافقهايي كه صورت گرفته پيگيريهايي در حال انجام است. اكنون مسائلي از قبيل برق، آب و مسائل معيشتي مردم در حال پيگيري است. حتي به صورت روزانه مذاكراتي بين حماس و تشكيلات خودگردان وجود دارد. همچنين به جاي اينكه همگي در يكجا جمع شوند مسائل به صورت تلفني دنبال ميشود. هرچند موانعي وجود دارد و امور طبق چيزي كه ما ميخواهيم پيش نميرود. حماس ملاحظاتي را دارد و نكات منفي در خصوص عملكرد برادران ما در رامالله وجود دارد. در حال حاضر يكسري مشكلات مدني در ميان دو گروه وجود داشت از جمله مساله ديه افراد كه در درگيريهاي داخلي ميان دو گروه جان خود را از دست دادند. اين موضوع از جمله موضوعاتي است كه ميان خانوادهها به مصالحه رسيده است و 90 درصد اين مشكلات حل شده است. موضوع ديگري همچون تحويل دولت، در اين خصوص بايد بگويم كه برادران ما در تشكيلات خودگردان اصرار دارند كه هنوز اداره غزه را تحويل نگرفتهايم. آنچه در خصوص ما و هرگونه تعهدي به تشكيلات خودگردان داشتيم آن را انجام داديم و ما خواستار تشكيل يك كميته ملي براي بررسي اين موضوع شديم كه همه افراد و گروهها در آن حضور داشته باشند. آنها در واقع ناظراني بر اجراي امور باشند تا مشخص كنند چه كسي كار خود را درست انجام داده است.
سوالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه آيا شما چنين كميتهاي را در توافق آشتي ملي پيشبيني كرديد؟ آيا طبق توافق بنا نبود مصر به عنوان ميانجي تعيينكننده پيشرفت توافق باشد و تا اكنون بحث كميتهاي كه شما مطرح ميكنيد اتفاقي جديد در روند آشتي ملي است.
در اين آشتي ملي حماس يك طرف و فتح طرف ديگر است. نميتوان يك طرفه به قاضي رفت و ما نياز به يك طرف ثالث ملي داريم و حتي مصريها از ايده تشكيل كميته ملي استقبال كردند. اكنون دو مشكل وجود دارد. اغلب گروههاي فلسطيني معتقدند كه حماس به كليه تعهدات خود در چارچوب آشتي ملي عمل كرده است. اين كميته نظر خود را نيز هم به طرف مصري و هم به رسانهها اعلام كرده است. مشكل دوم اين است كه برادران ما در فتح كار اين كميته را با مشكل مواجه كردهاند و نميخواهند روند به خوبي پيش برود و در اين زمينه طرف مقابل مقصر است. اگر بخواهم به صورت خلاصه بگويم همچنان موانع وجود دارد و نميتوانم آمار به شما ارايه بدهم كه چه ميزان پيشرفت داشته است. اما ميتوانم عنوان كنم كه پيشرفت پايينتر از حد انتظار و آن چيزي است كه ما را راضي ميكند. در تمام موضوعات مشكلات وجود دارد و نتايج حاصل شده قانعكننده نيست. اما با تمام اين اوصاف ما همچنان اصرار بر تداوم گفتوگو به سمت آشتي ملي داريم.
موضوع مبهمي كه در اين بين وجود دارد اين است كه در توافق آشتي ملي طرف ميانجيگر و داور موضوع مصر است يا كميته آشتي ملي كه شما ميفرماييد در سند نهايي در نظر گرفته شده است؟
كميته نميتواند جايگزين داور تعيين شده در توافق باشد. اما اين كميته پس از مشورت با طرف مصري تشكيل شده است و مورد استقبال واقع شد. اين كميته كار ميداني انجام ميدهد. اكنون مساله داوري نيست و بايد بر سر موضوعات توافق حاصل شود. اما اگر بخواهيم بگوييم ميانجي كيست؟ در اين آشتي ميانجي كماكان مصر است.
بحث من اين است كه تاريخهاي تعيينشده براي بررسي پيشرفتها هيچ كدام انجام نشده، اما عدم برگزاري اين نشستها به صورت دقيق مشخص نيست به دليل تصميم ترامپ بوده يا اختلافات داخلي، آنگونه كه از حرف شما برداشت ميكنم بسياري از توافقاتي كه بنا بوده پس از اجراي آشتي ملي انجام شود هنوز اجرايي نشده است.
من نميگويم دليل عدم برگزاري اين نشستها تصميم ترامپ بوده است. ولي يكي از عواملي بوده كه در جدول كاري تغيير ايجاد كرد. اما علت اصلي عدم موفقيت آشتي ملي را بيان كردم، طرف مقابل ما جديت كافي را براي اجراي آن نشان نداده است. ما براي اينكه اتهامات رسانهاي كه مطرح ميشود آن را كنار بزنيم، اقدام به تشكيل كميته ملي كرديم.
كميته پس با پيشنهاد حماس تشكيل شد؟
كميته متشكل از تمام گروهها است و حتي طرف مصري نيز درآن حضور دارد. مصريها هم معتقدند حماس آنچه را برعهده داشته انجام داده است. من نميخواهم حكمي صادر كرده باشم، اما مصريها به عنوان يك ميانجي دنبال آن هستند كه آشتي صورت گيرد چرا كه يك هدف متعالي است و همه فلسطينيان بايد بيش از ديگران احساس مسووليت كنند.
آيا طبق توافق گذرگاههاي غزه و اداره دولت به شكل كامل در اختيار تشكيلات خودگردان قرار گرفته است يا خير؟
در اين گذرگاهها هيچ نيروي حماسي حضور ندارد. اما با تمام اين اوصاف طرف مقابل ما همچنان اعلام ميكند كه صددرصد اين گذرگاهها در اختيار ما نيست. حال بايد كدام گروه تشخيص دهد اين اتفاق به طور كامل رخ داده است. به همين دليل عنوان كرديم كه مردم ناظر باشند و ما هم ميگوييم كه گذرگاهها را تحويل داديم. اكنون نه نخست وزير ما دولت را در اختيار دارد، نه وزراي ما در دولت حضور دارند و نه مرزها در اختيار ما است و همه آنها در اختيار تشكيلات خودگردان است.
پس با وجود همه اين اختلافات چرا مصر ورود پيدا نميكند؟
اين موضوع پيچيدگيهاي خاص خودش را دارد. من از طرف مصري سخني نميگويم، خطاب من به برادرانمان در جنبش فتح است كه آنها بايد رويه خود را تغيير دهند و تعهدات خود را انجام بدهند. هر اقدامي را ميخواهيم انجام دهيم و گامي به پيش ببريم ميگويند كه هنوز كار انجام نشده است. چه كسي ميخواهد در اين خصوص نظر بدهد. از نظر ما حماس هر آنچه در طرح آشتي ملي مندرج شده را انجام داده است. اما در طرف مقابل با تمام تعهداتي كه حماس انجام داده هنوز هيچ نتيجه ملموسي براي مردم نداشته است. دليل آن هم عدم جديت طرف مقابل ما است.
يعني اكنون نه حقوق كارمندان دولت در غزه پرداخت شده و مشكل آب و برق مردم غزه نيز حل نشده است و اين مشكل كماكان پابرجاست؟
تا حدود اندكي اين مساله حل شده است و اقداماتي به صورت موقت انجام شده است. به كارمندان نصف حقوق پرداخت شده است. گاهي اوقات نيز برق وصل است و گاهي نيست، راهحل دايمي در حال حاضر وجود ندارد.
شرايط گذرگاه رفح اكنون چگونه است، آيا مذاكرات بر سر بازگشايي ادامه دارد؟ ما شاهد رفتوآمدهاي آقاي هنيه به مصر نيز هستيم آيا اين اقدام تاثيري بر بازگشايي گذرگاه رفح گذاشته است؟
گذرگاه رفح دو سمت دارد. يكي در اختيار فلسطينيها است و ديگري در اختيار مصر است. بنابراين دلايل متعددي در خصوص بسته بودن معبر وجود دارد. گاهي اوقات پيش ميآيد كه به دليل مسائل امنيتي در داخل مصر به ما اطلاع داده ميشود براي ما مقدور نيست كه اين گذرگاه را باز كنيم. مسائل ديگري هم در اين زمينه مطرح است. از جمله آن بازسازي معابر از سمت مصر مطرح است. هرچند موضوع بازسازي از سمت مصر بهانه درستي است اما روند آن از نظر ما بسيار كند است. از طرف فلسطينيان چه تشكيلات خودگردان يا حماس آمادگي كامل را براي بازگشايي گذرگاه دارند. گذرگاه اكنون در اختيار تشكيلات خودگردان است و بخشي از مذاكرات ما با مصر بر سر موضوع گذرگاه است ولي اكنون بسته است و تحول خاصي رخ نداده است.
به نظر ميرسد با توجه به سياست امريكا در قبال فلسطين، چارهاي جز برگزاري انتخابات و تشكيل يك دولت يكپارچه باقي نمانده است، با توجه به شرايط موجود آيا امكان برگزاري يك انتخابات آزاد طبق توافق ملي وجود دارد؟
ما براي هرپاسخي بايد دليلي ارايه كنيم. اگر بخواهيم در خصوص شرايط برگزاري انتخابات صحبت كنيم، به تازگي نشست شوراي مركزي ساف را داشتيم. طبق چارچوبي كه در آشتي ملي نيز تعريف شده بود، قرار بود يك ساختار و چارچوب جديد براي رهبري ساف تعريف شود كه اولينبار نيز در سال 2005 در خصوص آن توافق صورت گرفت و بنا بود در اين نشست اخير نيز مطرح شود. اما بدون اينكه ساختار تشكيل شود و در خصوص آن بحثي صورت گيرد، به ناگاه نشست شوراي مركزي ساف برگزار شد كه نشان داد تمام برنامهريزيهاي پيشين عملا از بين رفت. آنها بدون حماس و ديگر گروههاي فلسطيني اين نشست را برگزار كردند و شاهد بازسازي ساختار ساف نبوديم. در سال 2005 تصميم گرفته شد كه يك ساختار رهبري جديد براي فلسطينيها به صورت موقت تشكيل شود كه وظيفه آن بازسازي ساختار ساف است. اين موضوع حتي پيش از دورهاي است كه حماس در انتخابات پيروز شود. قرار بود ساختار و چارچوب جديد از دبيركل همه گروههاي فلسطيني تشكيل شود و مديريت آن را نيز محمود عباس برعهده داشت. به جاي اينكه طبق توافق دبيركلهاي گروههاي فلسطيني و شخص محمود عباس حضور داشته باشد و چارچوب جديد طراحي شود، همان روال سابق را به اجرا گذاشت. بنابراين ميتوانيم بگوييم كه فضاي مناسبي براي برگزاري انتخابات سراسري در فلسطين وجود ندارد.
يعني ميتوانيم نتيجهگيري كنيم كه آشتي ملي اخير نيز به سرنوشت ساير آشتي مليهاي ديگر دچار شده است؟
اين نتيجهگيري شما با درصد بالايي درست است. من بايد بگويم كه ما چارهاي جز وحدت نداريم و بنابراين گزينهاي براي وحدت نيست در غير اين صورت درگيري و نزاع و اختلافات ادامه پيدا ميكند.
در سال 2012 اميد زيادي در خصوص به نتيجه رسيدن اين توافق كه در قطر رخ داد وجود داشت، اما دوباره در سال 2017 هم توافق ديگري در مصر صورت گرفت باز هم اميدواري به وجود آمد، حالا شرايط نسبت به گذشته تغييري نكرده كه بتوانيم اميدوار باشيم كه اتفاق جديدي در راستاي وحدت گروههاي فلسطيني رخ دهد؟
اگر بخواهيم يك مقايسهاي در خصوص توافق 2012 و 2017 داشته باشيم، دو طرف توانستند كارهاي جديدي را صورت دهند كه بسيار مهم بود كه مهمترين آن آشتيهاي مدني بود. تفاوت ديگري كه نسبت به گذشته نيز وجود دارد. شايد حماس در گذشته اصرار داشت تا در قدرت حضور داشته و جزيي از ساختار آن باشد، اما اكنون اينگونه نيست. شخصي مانند آقاي هنيه كه محبوب همگان است و بالاترين محبوبيت در ميان مردم فلسطين را دارد، در سال 2014 دولت را رها كرد تا حسننيت خود را نشان دهد با اين وجود سعي ميشود همواره حماس به عنوان بخشي از مشكل معرفي شود. توافق اخير نيز هرچند مشكلات ميان مردم را حل كرده اما مشكلات ميان گروههاي فلسطيني را حل نكرده است.
در خصوص آقاي خالد مشعل آيا حماس ايشان را به عنوان گزينهاي براي رياستجمهوري فلسطين يا به عنوان رييس ساف در نظر دارد كه ايشان به ناگاه از تشكيلات كنارهگيري كردند؟
اكنون دو مساله وجود دارد كه ابتدا بايد تاكيد كنم ايشان كنار رفته است و به هر حال شخصيت با اين همه تجربيات غني و ارثي كه از خود برجا گذاشته، به دور از عقل و منطق است كه بخواهيم از اين همه تجارب گرانبهاي وي استفاده نشود. ايشان اخيرا نيز از چند كشور افريقايي ديدن كردند. ايشان يك سرباز فداكار است كه حاضر به انجام خدمت براي مردم فلسطين است. مساله دوم اينكه آقاي مشعل يكي از نمادهاي مقاومت فلسطين در بعد بينالمللي شناخته ميشود. بنابراين رياست اين گروه يا آن گروه چيزي از ارزشهاي ايشان كم يا زياد نميكند. با اين اوصاف نام ايشان براي حضور در رياست ساف يا تشكيلات خودگردان مطرح شده است اما اينها شايعاتي بيش نيست.
سوال آخر من اين است كه چرا آقاي هنيه مدتهاست به تهران نيامدند؟
ايشان اگر از غزه بتوانند خارج شوند قطعا به تهران خواهند آمد.
اما ايشان بارها به مصر سفر كردند و از نوار غزه خارج شدند؟
ايشان تنها در چارچوب مذاكرات آشتي ملي فلسطين دعوت شده بودند به قاهره و بازگشتند و دليل خروج تنها حضور در جلسات بود. از نظر ما اگر آقاي هنيه از غزه خارج شود، تهران در راس كشورهايي قرار خواهد داشت كه از آن بازديد ميكنند. در حال حاضر يكسري موضوعات واقعگرايانهاي وجود دارد كه باعث ميشود ايشان فعلا از غزه خارج نشوند.
هيچ فلسطينياي را پيدا نميكنيد كه طرفدار مذاكراتي باشد كه ناظر آن امريكا باشد.
برخيها تلاش ميكردند بگويند كه تنها حماس مخالف مذاكرات است، واقعيت اين است كه همه مردم مخالف و همگي دچار يك نوع سرافكندگي شدهاند.
همگان امروز بيش از هر وقت ديگر روي وحدت ملي به عنوان يك ابزار و اهرم قدرت خود اعتقاد دارند.
برادران ما در تشكيلات خودگردان اصرار دارند كه هنوز اداره غزه را تحويل نگرفتهايم.
فضاي مناسبي براي برگزاري انتخابات سراسري در فلسطين وجود ندارد.
علت اصلي عدم موفقيت آشتي ملي را بيان كردم، طرف مقابل ما جديت كافي را براي اجراي آن نشان نداده است.
ما چارهاي جز وحدت نداريم و بنابراين گزينهاي براي وحدت نيست در غير اين صورت درگيري و نزاع و اختلافات ادامه پيدا ميكند.
اگر آقاي هنيه از غزه خارج شود، تهران در راس كشورهايي قرار خواهد داشت كه از آن بازديد ميكنند.