تلويزيون تبرئه ميكند
سيداكبر ميرجعفري
روابط زن و مرد در تمام فيلمها و سريالهايي كه تلويزيون ما پخش ميكند، شرعي و عرفي است. فرقي هم نميكند كه آن فيلم ساخته ايران باشد يا كشورهاي اسكانديناوي. همين كه زن و مردي زير يك سقف تنها باشند، بيترديد آن دو به يكديگر محرمند؛ آن هم نه بر مبناي عرف و شرعي كه ماجراي فيلم در آنجا اتفاق ميافتد، بلكه بر مبناي شريعت اسلام و عرف ايران.
همين جا نكته ديگري را اضافه كنم: در اين سي و نه سال پس از انقلاب، تاكنون در جريان هيچ فيلم وسريالي كه ساخته صدا و سيما باشد، طلاق اتفاق نيفتاده است. اشتباه نكنيد. زن مطلقه و مردي كه زنش را طلاق داده را در اين فيلمها ميبينم؛ اما طلاق آنها در جريان فيلم صورت نميگيرد (قبلا كارشان به طلاق كشيده شده است). اگر هم طلاق و طلاقكشياي رخ دهد، دوباره به يكديگر رجوع ميكنند! مردان و زناني كه در سريالهاي ايراني ازدواج ميكنند، مجبور به ادامه زندگياند؛ حتي اگر هر كدامشان بعد از مدتي به خون يكديگر تشنه شوند. نكته جالب اين است كه گاه در حين ساختن بعضي از همين سريالها كارگردان يا هنرپيشههاي آن در عالم واقع كارشان به طلاق كشيده شده و اخبارش هم به بيرون درز كرده است. بنابر آنچه نوشتم: تلويزيون تمام زنان و مردان فيلمهايش را از هرگونه رابطه غيرشرعي تبرئه ميكند. گرچه اغلب ما ميدانيم كه دست كم در فيلمهاي خارجي ماجرا به اين شكل نيست و سيماييها به مدد دوبله ميتوانند روابط قهرمانان فيلمها را شرعي و عرفي جلوه دهند. اصلا ميپذيريم كه اين كار بسيار هم پسنديده است و جلوي انحراف بينندگان را ميگيرد. ميگويم: اي كاش نگاه تمام مسوولان ما از- كميته دهه شصت بگير تا گشت ارشاد اكنون و قوه قضاييه- نسبت به كل جامعه اعم از دختران و پسران و... از همين جنس بود و تبرئه كردن را از سيماي جمهوري اسلامي ميآموختند؛ سيمايي كه خود بخش مهمي از فرهنگ نظام را شكل ميدهد. اگر چنين نگاهي از همان روزهاي پس از انقلاب رواج مييافت، ديگر هيچ نيازي به اين همه بگير و ببند و دستگاههايي چون كميته و گشت ارشاد و... نبود.