حسن روحاني امروز درحالي از ضرورت شنيدن صداي مردم و حق اعتراض آنها سخن ميگويد كه هم در ناآراميهاي اخير به بهترين شكل ممكن با مساله برخورد كرد و هم در چهار سال و اندي گذشته براي تدوين و اجرايي شدن منشور حقوق شهروندي كوشيده است؛ منشوري كه قطعا ميتواند مدافع حق و حقوق معترضان باشد و بستر بيان اعتراضات مدني بدون خشونت را فراهم آورد. با همه اين اوصاف هنوز هم كساني هستند كه حرفهاي او را شعار پنداشته و باورشان نميشود كه عزمي جدي در پي آن است. محمد علي ابطحي، فعال سياسي اصلاحطلب از جمله اين افراد است و اگرچه برخورد مسوولان با ناآراميهاي اخير را قابل قبول ميداند اما به دولت روحاني در زمينه شنيدن صداي مردم نمره خوبي نميدهد. او تاكيد ميكند تحقق وعدههاي انتخاباتي اصليترين و بارزترين مصداق توجه به خواست و مطالبات مردم است و روحاني در اين امر كوتاهي كرده است.
آقاي روحاني ديروز از ضرورت شنيده شدن صداي مردم صحبت كردند. قبل از اين نيز بارها از محفوظ بودن حق اعتراض مردم گفته بودند. به نظر شما دولت يازدهم و دوازدهم در عرصه عمل چقدر به اين امر توجه داشته است؟
يك رسم ديريني از ابتداي انقلاب اسلامي بوده كه هر وقت مديري مورد انتقاد قرار ميگيرد به جاي پاسخگويي به انتقادات؛ خودش همان انتقادات را با صداي بلندتر اعلام و عملا منتقدان را خلع سلاح ميكند. اين صحبتهاي آقاي روحاني صحبتهاي خوبي است اما همين حوادث اخير نشان داد كه جامعه احساس ميكند با انتخابات تغييري ايجاد نميشود. بروز چنين احساسي در جامعه سبب ميشود كه نقدها و اعتراضات از مسير خود خارج شده و كار به خشونت برسد.
مسوول رفع اين احساس در جامعه كيست؟ دولت چگونه ميتواند مانع تشديد اين احساس نشنيده شدن شود؟
به هرحال روحاني مهمترين كسي است كه ميتواند اين احساس را در جامعه تغيير دهد. او با همت سراسر اصلاحطلبان و با نگاه به اصلاح و تغيير انتخاب شد اما شاهد بوديم كه در جهت تحقق و اجراي شعارهاي انتخاباتي خود تلاش نكرد. اجرا نشدن وعدههاي رييسجمهور مصداق نشنيدن صداي مردم است.
يعني روحاني با عملي كردن وعدههاي انتخاباتي خود نشان ميدهد كه صدا، خواست و مطالبات مردم را ميشنود؟
بله، اعتقاد داريم كه خود رييسجمهور بهترين كسي است كه ميتواند كاري كند تا مردم احساس شنيدهشدن داشته باشند. توجه داشته باشيد كه احساس شنيده شدن در جامعه خيلي مهمتر از خود شنيده شدن، است. جامعه بايد احساس كند كه نهتنها صدايش شنيده ميشود بلكه محتواي حرفهايش نيز مهم است.
اصليترين آزمون و بزنگاهي كه حكومتها ميتوانند ثابت كنند براي خواست و مطالبات مردم ارزش قائل هستند، چيست؟ حتما بايد كار به اعتراضاتي شبيه آنچه اخيرا شاهد بوديم، برسد؟
من معتقد هستم كه عملياتي شدن وعدههاي انتخاباتي اصليترين مصداق شنيدن صداي مردم است. زيرا مردم در انتخابات بلندترين صدا را دارند و به كانديدايي راي ميدهند كه تصور ميكنند، صداي آنها را شنيده و در راستاي تحقق خواستههايشان ميكوشد.
دولت به تنهايي قادر است كه بستر بيان نقدها و اعتراضات را فراهم كند؟
بخش اجرايي به تنهايي مسوول شنيدن صداي مردم نيست. در حقيقت مردم حاكميت را به صورت يك بدنه به هم پيوسته ميبينند. زماني كه بخشهاي مختلف حاكميت به جاي شنيدن صداي مردم و توجه به مطالبات آنها درگير تقابل با يكديگر باشند؛ صداي مردم شنيده نميشود. مردم ميان قوه مجريه، قوه قضاييه و مقننه تفكيك قائل نميشوند. به عنوان مثال، از نظر مردم رشوه، رشوه است و فرقي ندارد كه مدير در يك سازمان اجرايي رشوه بگيرد يا يك قاضي. بخشهاي مختلف حاكميت بايد در كنار يكديگر قرار گرفته و بطور كلي به خواست مردم توجه كنند.
ميفرماييد كه روحاني در تحقق وعدههاي انتخاباتي خود چندان موفق نبوده است. اما آيا مواجهه مسوولان با اعتراضات اخير را نميتوان نمونه موفق شنيدن صداي مردم و توجه به مطالبات آنان به حساب آورد؟ نهادهاي مسوول موفق شدند بدون سركوب شديد مساله را كنترل كرده و در كوتاهترين زمان زمينه آزادي اكثر بازداشتشدگان را فراهم كنند.
اينكه من بيش از حوادث اخير روي انتخابات تاكيد ميكنم به اين خاطر است كه بعد از بروز شرايط و فضاهاي احساسي، محتواي خواستههاي مردم خيلي مشخص نيست. در بحرانهايي همچون آنچه اخيرا اتفاق افتاد صداي احساسات بسيار بلند است و در پس آن يك نياز اجتماعي خوابيده است اما در انتخاباتها مطالبات مردم خيلي شفافتر است. نكته قابل توجه و مهم در حوادث اخير اين بود كه تظاهرات با سركوب همراه شده و به لايه رويي پرداخته شده و به عمق خواستهها نگاه نميشود اما شاهد بوديم كه اتفاق متفاوتي افتاد و از رهبري گرفته تا ديگر مسوولان همه گروههاي سياسي تاكيد داشتند نبايد با اين اعتراضات همانند يك شورش اجتماعي برخورد شود.
در مجموع به آقاي روحاني و دولت او در مواجهه با اعتراضات و شنيدن صداي مردم چه نمرهاي ميدهيد؟
اگر به حوادث اخير نمره دهم متفاوت است اما در مجموع نميتوانم نمره خوبي بدهم.
يعني در حوادث اخير نمره خوبي ميدهيد؟
البته اين حوادث را نيز جدا از عقبه آن نميبينيم. به هر حال اگر روحاني به شعارهاي خود توجه كرده و وعدههايش را عملي ميكرد احتمالا شاهد چنين اعتراضاتي نبوديم.