خونبارترين جامجهاني فوتبال در قطر
لاله عنبري/ در حالي كه حرف و حديثهاي زيادي بر سر انتخاب ميزبان جام جهاني فوتبال سال 2022 وجود داشت، امروز هزاران نفر در قطر ميزبان پر حاشيه اين جامجهاني، در شرايط كاري ناگوار گرفتار شدهاند و كارفرمايان حتي امكان فرار كردن را از آنها گرفتهاند. اين كارگران را كه مجبور به كار زير آفتاب سوزان قطر هستند و غذا و آب آشاميدني (كافي) از آنها دريغ ميشود، بايد بردههاي مدرن به شمار آورد.
گزارش روزنامه گاردين بيان ميكند كه روزانه يك كارگر در حال ساخت ابر پروژههاي ميليارد دلاري براي جام جهاني 2022 قطر، جان ميسپارد. دولت براي بخش بزرگي از اين پروژه يك شركت امريكايي را استخدام كرده است؛ پرسش اين است كه آيا امكان دارد مدير اجرايي شركت امريكايي كه هر روز از خانه آرامش در كلورادو به محل كار ميرود از وضعيت كاري اين كارگران كه مسووليتشان را بر عهده دارد، بيخبر باشد؟
اين مشكلات ريشه در برنامه «كارگران مهمان» قطري دارد. در حال حاضر، بيش از يك ميليون كارگر مهاجر در قطر حضور دارند، اين رقم بيش از هر كشور ديگري در جهان است. كارگراني از نپال و سريلانكا با وعده شغلهاي خوب به اين منطقه جذب شدهاند، اما هنگامي كه به آنجا رسيدند، كارفرمايان پاسپورتهاي آنها را مصادره و وادارشان كردند كه ساعات طولاني، در گرماي 50 درجه بدون هيچ شانسي براي فرار كار كنند.
تصاوير واقعي يا ساختگي ما در مورد ساخت اهرام مصر، امروزه به صورت واقعي در قطر در حال اتفاق افتادن است. سالها بعد كه آيندگان ابر استاديومهاي شگفتانگيز در منطقه بيآب و علف و غيرقابل سكونت قطر را ببينند يا به عنوان جاذبه توريستي در كنارشان عكس بگيرند، كارگراني كه امروز براي ساخت اين سازههاي غول پيكر به بيگاري گرفته شدهاند را به عنوان مظلومان مورد استثمار تاريخ به ياد خواهند آورد و راهنماي تور به آنها خواهد گفت كه براي ساخت اين بناهاي اعجابانگيز، هزاران كارگر در شرايطي جانفرسا به كارگرفته شدهاند و حتي جان دادهاند و لابد كارفرمايان قرن 21 در نقش فرعونهاي زمانه شناخته خواهند شد و آنها را به قضاوت خواهند نشست.
با چهره خود روبهرو شويم: اين ما هستيم، مردمان قرن بيست و يكم، كه شادمانه براي برنده شدن بليت جام جهاني در قرعهكشيها شركت ميكنيم و براي تماشاي نمايش جهاني فوتبال، به ابر استاديومها ميرويم و به خاطر زندگي در زمانهاي كه انسان قدرت ساخت چنين شگفتيهايي را پيدا كرده است، به خود ميباليم و هياهويي همانند روميان باستان، هنگام تماشاي جنگهاي خونين گلادياتورها به راه مياندازيم، در حالي كه به تماشاي شگفتيهايي كه بر درياي خون و رنج انسان قرن بيست و يكم بنا شده است، خود را متمدن ميپنداريم.
بايد از خود بپرسيم انسان قرن بيست و يكم كيست؟ اين كارگران بخت برگشته كه از اقصينقاط فقير دنيا به اميد دستيابي به لقمهاي نان و فرستادن پولي براي اعضاي فلاكتزده خانواده، ترك وطن كردهاند و در تار عنكبوت چسبناك نئوليبراليسم كور و پرنخوت گير افتادهاند و هر روز در سختترين شرايط كاري با جان خود معامله ميكنند، يا ما كه پشت كامپيوترهاي پيشرفتهمان دسترسي به اينترنت و آخرين حوادث و وقايع داريم يا با تلويزيونهايي مجهز به آخرين تكنولوژيهاي روز دنيا تصاوير خوشرنگ و لعاب بزرگترين رقابتهاي جهاني فوتبال را نگاه ميكنيم و غافل هستيم كه معناي حقيقي انسانيت چيست و كجاست.