خطر برخورد مستقيم دولتها
در سوريه
كوروش احمدي
يكي از موضوعات مهمي كه در جريان كنفرانس امنيتي مونيخ مد نظر قرار داشت، لزوم پيشگيري از برخورد مستقيم كشورها در سوريه بود. برخوردهايي كه در 18 بهمن بين امريكا و يك نيروي سوري و در 21 بهمن ظاهرا بين اسراييل و ايران در سوريه رخ داد، از اين نوعند.
اگر چه ايران روايت اسراييل از اين واقعه، يعني ورود يك پهباد ايراني به داخل اسراييل و حمله جنگندههاي اسراييل به 4 پايگاه ايراني را تكذيب كرده، اما صرف طرح چنين ادعاهايي ميتواند نقطه عطفي در تحولات سوريه و موقعيت ايران در اين تحولات به شمار آيد. آنچه كه بر اهميت اين رويداد دوم افزود، سرنگوني يك جنگنده اف16 اسراييلي با موشكهاي ضدهوايي سوريه بود كه افسانه شكستناپذيري نيروي هوايي رژيم اسراييل را بياعتبار كرد و به تعبير مندرج در بيانيه حزبالله لبنان، آغازگر «مرحله استراتژيك جديدي» شد، به اين معني كه از اين پس اسراييل نميتواند مانند سالهاي گذشته بدون محدوديت به آسمان سوريه تجاوز كند. اگرچه لاشه اين اف16 مشهود بود، اما ادعاي اسراييل مبني بر نابود كردن نيمي از توان ضدهوايي سوريه قابل راستيآزمايي نيست.
در حالي كه طي 45 سال گذشته تنشي در مرز سوريه و اسراييل وجود نداشته، مهمترين نگراني اسراييل و برخي از كشورهاي غربي كه در نشست مونيخ انعكاس داشت، اين بود كه ايران در پي ناآرام كردن اين مرزها باشد. اما سوال اين است كه در حالي كه شرايط به سود دولت اسد و متحدان او در جريان است، چه دليلي دارد كه آنها بخواهند اسراييل را وارد اين معادله كنند. لذا اگر پهبادي نيز وارد اسراييل شده باشد، قاعدتا اشتباه يا نقص فني بايد دليل آن بوده باشد.
بيشك، موقعيت مهمي كه روسيه در سوريه كسب كرده است، هم ميتواند موجب اطمينان خاطر باشد و هم از جهتي موجب نگراني. اگر چه نشست صلح سوچي كه ماه گذشته برگزار شد موفقيت آميز نبود، اما روسيه در صحنه سوريه به نوعي نقش يك حِكم را يافته است: حمله تركيه به عفرين بدون چراغ سبز روسيه ممكن نبود و در جريان حمله امريكا به يك واحد سوري در 18 بهمن نيز رابطين امريكايي و روسي دايم با هم در تماس بودهاند و روسها متهمند كه از برنامه طرف سوري خبر داشته و وزارت خارجه روسيه تاييد كرده شماري از نظاميان غيررسمي روسي در اين برخورد كشته شدهاند.
گفته ميشود كه يك خط ويژه ارتباطي بين پوتين و نتانياهو و نيز بين سرويسهاي اطلاعاتي و نظاميان دو طرف در منطقه براي اجتناب از برخورد وجود دارد.
در جريان برخوردهاي 21 بهمن تاييد شد پوتين با نتانياهو تماس گرفته و موجب كاهش مخاصمه شده است. كنترل كامل فضاي سوريه در غرب فرات توسط روسها را نيز ميتوان از ديگر دلايل اصلي موقعيت برتر روسيه در سوريه دانست. لذا تماس روسها با همه طرفها به آنها امكان ميدهد تا متناسب با منافع خود برخوردها را مديريت كنند.
از طرفي، روسيه تاكنون به خواست اسراييل مبني بر تضمين خروج ايران از سوريه بياعتنا بوده است. اگرچه تمايل روسها به حضوري قوي در خاورميانه رابطه خوب با ايران را ايجاب ميكند، اما روسيه نميتواند براي هميشه در تقابل بين ايران و اسراييل بيطرف بماند. آنها تاكنون به ايران و دولت اسد در برابر تروريستها كمك كردهاند، اما با اسراييل هم همآهنگ بوده و اجازه دادهاند در فضاي سوريه عليه ايران و دولت اسد دست به عمليات بزند. ولي در صورت تشديد بحران ممكن است نتوانند براي هميشه به اين رويه ادامه دهند. احتمالا اكنون روسها دنبال نوعي از صلح هستند كه دستاوردهاي آنها را تثبيت كند و ممكن است در مقطعي حضور ايران و حزبالله در سوريه را با اين هدف هماهنگ ندانند.
در مقابل، اهرمهاي امريكا و اسراييل براي پيشبرد اهدافشان در سوريه بسيار محدودتر است. اكنون اسراييل خود را از ناحيه راكتهايي از داخل سوريه و توپخانه در مرز جولان اشغالي در تهديد ميبيند.
اين احتمال نيز كه اسراييل در پي ايجاد تنش بين ايران و دمشق از طريق اعمال فشار بر دولت سوريه باشد، نيز وجود دارد. واقعيت اين است كه بعد از جنگ 1973 دمشق تمايلي به تنش در مرزهايش با اسراييل نداشته و طرفين به آتشبس كامل پايبند بودهاند. اسراييل همچنين اميدوار است كه از فشارهاي امريكا و مساله برجام نيز براي پيشبرد اهدافش در سوريه بهرهمند شود.
در اين رابطه، عملكرد امريكا در سوريه نيز مهم است.
واقعيت اين است كه اگرچه برخورد 18 و 21 بهمن فروكش كرد، اما همه عناصر لازم براي وقوع چنين برخوردهايي همچنان پابرجاست. خاتمه نسبي جنگ داخلي اصطكاك بيشتر بين كشورهاي خارجي در سوريه را كه اتفاقا همه غيرعرب هستند، موجب شده است. هر يك از اين طرفها خط قرمزهايي براي خود دارند و تنها ديپلماسي ميتواند موجب اجتناب از موقعيتهاي خطرناك ناشي از اشتباه محاسبه يا تصادف شود.
ديپلمات سابق