• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3111 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۸ آبان

ادامه از صفحه اول

دو پيشنهاد به مديريت جديد صداوسيما

 بسياري از برنامه‌هاي عادي تلويزيون در عمل به فروش گذاشته شد، مثلا از پزشكان درخواست مي‌كردند براي شركت در برنامه آموزش بهداشت و درمان پول دهند، گويي كه اين برنامه‌ها يك بازاريابي تلويزيوني و تبليغاتي و نه آموزشي بود، در حالي كه رسانه بايد براي حضور اين افراد دستمزد هم پرداخت كند. آنتن‌فروشي، موجب مي‌شود كه همه برنامه‌ها تبديل به آگهي شود و اينجاست كه ماهيت رسانه دگرگون مي‌شود.

با توجه به اين ملاحظات اميدواريم كه مديريت جديد مسير گذشته را ادامه ندهد و حداقل دو نكته را مورد توجه قرار دهد.
1- نخستين مساله شفاف‌سازي و پاسخگويي است. رسانه‌ها در جامعه‌يي موفق مي‌شوند كه اصل پاسخگويي و شفافيت در آن جامعه حاكم باشد. اصولا كار رسانه پرداختن و تحقق اين ويژگي است. پس نه تنها بايد مديريت جامعه را به پرسش بطلبد بلكه به طريق اولي خود رسانه بايد از شفافيت و پاسخگويي لازم برخوردار باشد. لذا به عنوان نخستين اقدام پيشنهاد مي‌شود كه تصويري دقيق از بودجه‌هاي سه‌گانه فوق شامل بودجه عمومي، درآمدهاي ناشي از آگهي و درآمدهاي ناشي از فروش آنتن را در اختيار افكار عمومي قرار دهد، تا معلوم شود كدام برنامه‌هاي تلويزيوني ماهيتي آگهي‌گونه دارند و آيا صرف كردن اين هزينه‌هاي كلان ،  تطابقي با دستاوردهاي آن رسانه دارد؟
2- پيشنهاد دوم ايجاد يك كميته فرااداري است كه مطالعه‌يي جامع را درباره سياست‌ها و خط مشي كلي اين رسانه به اجرا بگذارد. تجربه اتفاقات سال‌هاي اخير و حتي در روزهاي گذشته از جمله واكنش مردم نسبت به فوت خواننده جوان پاپ، بيش از گذشته بازنگري در سياست‌هاي اين رسانه را ضروري كرده است. همچنين اين كميته ‌بايد درباره عملكرد صداوسيما در كليت خود و نيز اعتبار آن نزد مردم و نخبگان و حتي نزد كاركنانش بررسي و مطالعه كند و نتايج اين ارزيابي‌ها نيز در اختيار افكار عمومي قرار گيرد و براساس يافته‌هاي آن، سياست‌هاي جديدي را اتخاذ كنند. گرچه اظهارنظر قطعي سخت است ولي مي‌توان پيش‌بيني كرد كه وضعيت صداوسيما نه تنها در ميان مردم و نخبگان بلكه ميان كاركنان تخصصي اين رسانه نيز نمره  خوبي نخواهد گرفت. رسانه‌يي كه نزد كارگزارانش چنين باشد، چگونه مي‌تواند در سطح عمومي اثرگذار و مفيد باشد؟

 

اراده ملي براي گسترش كتابخواني

ارايه آثار و كتاب‌هاي جديد دست به كار شوند، لازم است نحوه نگرش جامعه، به ويژه مسوولان فرهنگي كشور نسبت به اين مقوله ‏متكامل شود. بي گمان، حقوق مولفان و ‏پديدآورندگان كتاب از مسائلي است كه بايد به آن توجه شود، زيرا امروزه هيچ صاحب انديشه و قلمي نيست كه بتواند از طريق تدوين كتاب زندگي خود را اداره كند.
‏كتاب حاصل عمر و عصاره سال‌ها تحقيق يا خلاقيت و هنر نويسنده‌يي است كه از موهبت الهي تفكر و توان نويسندگي برخوردار است. ‏هنگامي كه كتابي تدوين و ارايه مي‌شود، جهان انديشه وسعت بيشتري مي‌يابد و گامي در راه تعالي فرهنگي جامعه برداشته مي‌شود. با توجه به اين نكته، آيا نبايد مولف ‏يك كتاب بتواند از طريق درآمد تاليف، مخارج درخور زندگي خود را تامين كند؟ اين سوالي است كه سال‌هاست براي مولفان، نويسندگان و مترجمان جامعه ما مطرح بوده است. آيا در شرايط كنوني، كه بسياري از فعاليت‌هاي فرهنگي مانند سينما و تئاتر با ‏استفاده ازكمك و حمايت مالي دولت به حيات خود ادامه مي‌دهند، نمي‌توان يارانه درخور توجهي را به تقويت و حمايت از پديدآورندگان كتاب و اهل هنر و ادب و انديشه اختصاص داد؟ اين هم پرسشي است كه به نظر مي‌رسد لازم است براي تصميم گيران فرهنگي كشور مطرح شود و در دستوركارشان قرار گيرد. زيرا تنها هنگامي كه صاحبان قلم و انديشه، جز به كار گرانقدر تهيه كتاب نينديشند و از مشكلات طاقت‌فرساي روزمره رهايي نيابند، امكان گسترش امر توليد كتاب فراهم نخواهد شد.
‏بديهي است كه در صورت وجود حمايت دولت، امكان هدايت نيز فراهم مي‌شود و راه براي پويايي در عرصه‌هاي موثر انديشه فراهم مي‌شود. همين امر در عرصه فراهم‌سازي امكانات فني و مواد خام توليد كتاب، توزيع كتاب در سطح ملي و گسترش كتابخانه‌هاي عمومي نيز به چشم مي‌خورد.
در حال حاضر، به نظر مي‌رسد كه عزم ملي براي گسترش امكانات پيشرفته سخت‌افزاري و نرم‌افزاري توسعه صنعت نشر و مطالعه و كتابخواني در سرتاسر كشور بايد جزم شود. همچنين ضروري است با اراده ملي حركتي گسترده براي ساخت و تجهيز كتابخانه‌ها و نظام‌هاي نوين اطلاع‌رساني تدارك ديده شود. جامعه اسلامي ايران در شرايط كنوني، بيش از هر زمان، تشنه دانايي و آماده انديشه‌آفريني است و اين جز با چند برابر كردن امكانات و لوازم توليدي و بهره‌برداري از كتاب فراهم نمي‌شود. در ايران امروز همگان خواهان اعتلاي فرهنگ اسلامي و زمينه‌سازي براي تشكيل مدنيت پيشرفته اسلامي هستند. ترديدي نيست كه در اين مسير بايد حركتي عمومي و گسترده صورت گيرد، حركتي كه جايگاه كتاب را كه تبلور علم و انديشه و محور و پايه توسعه فرهنگي كشور است، بيش از هر زمان، در جامعه مستحكم‌تر خواهد ساخت.

 

نظم متكثر بين‌المللي

235 هيات اعزامي و كاركنان همراه شان در اين دو شهر كوچك كه اصلا براي يك اتفاق بزرگ مناسب نبود چه برسد به آنكه كنگره‌يي از تمام قدرت‌هاي اروپايي را در خود جاي بدهد، هر اتاقي را كه توانستند پيدا كنند اقامت گزيدند. هيات اعزامي سوييس «در يك اتاقي در كارگاه پشم بافي كه پر از روغن ماهي و سوسيس بود» اقامت كرد و اين در حالي بود كه هيات باوريايي براي اعضاي 29 نفره‌اش توانست آنها را در 18 تختخواب جاي دهد. نمايندگان بدون آنكه اين كنفرانس سرپرستي يا هماهنگ‌كننده‌يي و جلسات جامعي داشته باشد بر‌اي يك موضوع ملاقات و براي هماهنگ كردن موقعيت‌ها در يك منطقه بيطرف در ميان دو شهر با يكديگر ديدار مي‌كردند و گاهي اوقات هم در شهرهاي مياني به طور غيررسمي همديگر را مي‌ديدند. برخي قدرت‌هاي اصلي هم نمايندگان‌شان را در دو شهر جاي داده بودند. در طول گفت‌وگو، نبردها در بخش‌هاي مختلف اروپا در جريان بود كه انتقال برتري نيروهاي نظامي هم بر مراحل اين مذاكره تاثير مي‌گذاشت.
اكثر نمايندگان با دستورالعمل‌هاي عملي برجسته‌يي كه بر مبناي منافع استراتژيك بود آمده بودند. در حالي كه آنها تقريبا جملات مشابه پرنخوتي درباره دستيابي به «صلح در قلمرو مسيحي» آمده بودند، اما با اين حال براي رسيدن به اين هدف والا از طريق وحدت سياسي يا دكترين خون‌هاي زيادي ريخته شده بود. حالا موقع آن بود كه اين صلح ساخته بشود و اگر امكان‌پذير نيست حداقل از طريق توازن رقبا صورت گيرد.
صلح وستفاليايي كه از اين بحث‌هاي بهم پيچيده بيرون آمد با آنكه در حقيقت هيچ معاهده‌يي براي دربرگرفتن مفاد آن وجود ندارد اما به احتمال بيشترين گفته‌هاي مستند ديپلماتيك را در تاريخ اروپا در بردارد. همچنين هيچ هيات اعزامي هم در نشست جامعي براي اتخاذ مفاد آن شركت نكرد. در واقع صلح حاصل سه توافقنامه مكمل جداگانه است كه در زمان‌هاي مختلف و در شهرهاي متفاوت امضا شده است. در ژانويه سال 1648 و براساس صلح مانستر، اسپانيا استقلال جمهوري هلند را به رسميت شناخت و به هشت سال شورش هلند كه با جنگ 30 ساله ادغام شده بود، پايان داد. در اكتبر سال 1648، گروه‌هاي مختلف قدرت، معاهده مانستر و معاهده اوزنابروك را امضا كردند كه شامل همكاري‌هاي مشروط و ارجاع مفاد به يكديگر بود.
هر دو معاهده مهم ادعا مي‌كرد كه نيت آنها «به عنوان يك مسيحي [برقراري] صلح و دوستي دايمي، حقيقي، جهاني و محترمانه» براي «عظمت خداوند و امنيت قلمرو مسيحي» بود. مفاد عملياتي آنها اساسا با ديگر اسناد آن دوره تفاوتي نداشت. با اين حال مكانيزمي كه تعريف شده بود تا به آن دست يابند بي‌سابقه بود. جنگ، ادعاها را عموميت داده بود يا آنكه آنها را معترف به همبستگي كرده بود. جنگ كه در ابتدا به عنوان نبرد كاتوليك‌ها عليه پروتستان‌ها به ويژه بعد از ورود فرانسه عليه امپراتور مقدس كاتوليك روم شروع شده بود به جنجال و نبرد متحدان تبديل شد كه خيلي شبيه آتش خاورميانه‌يي دوران ما است، فرقه‌هاي هم‌تراز خواهان همبستگي و حركت در جنگ شدند اما همان طور كه در اغلب اوقات روي مي‌داد، مغلوب نبردهاي منفعتي جغرافياي سياسي مي‌شدند يا به راحتي [در دام] جاه‌طلبي‌هاي بيش از اندازه شخصيت‌ها گرفتار مي‌آمدند. هر گروهي در نقطه‌يي از جنگ از سوي متحد «طبيعي»‌اش ترك مي‌شد؛ هيچ سندي امضا نمي‌شد چون اين توهم وجود داشت كه [طرف مقابل] هر كاري را انجام مي‌دهد جز آنچه به نفع و اعتبار طرف ديگر است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون