عذر بخواهيد و به محاكمه
تن در دهيد
محمد كاظمي
انقلاب اسلامي نزديك به چهار دهه با انواع افت و خيزها و حوادث بزرگ و كوچك عيار و تعهد و خدمت و خيانت بسياري را ظاهر كرده است و خوبيها و بديهاي بيشماري را به منصه ظهور رسانده است. ميتوان اعلام كرد كه جامعه ما در كوران رويدادهاي عجيب و بعضا غيرقابل باور از شناختي عميق برخوردار شده و توان تشخيص بالايي به دست آورده است. اگر حب و بغضها بگذارند سياسيون هم اين توان را دارند و آسانتر از ديگران به تشخيص درست ميرسند و اسباب زحمت را از پيش پاي مردم و كشور برميدارند. به عبارت ديگر اگر منفعتها و ضد منفعت نباشند در بسياري از مواقع رسيدن به حقايق امور چندان دشوار نيست. دانستن و دريافتن تفاوت ميان شهيد رجايي و بني صدر چندان سخت نبود كما اينكه يك دانش سياسي جامع و كامل لازم نبود تا بفهميم كه رجوي افكار خطرناكي دارد و حتي به شعارهاي فريبنده خود پايبند نيست. وقتي وزارت كشور دولت اصلاحات در تاييد اعتبارنامه آقاي احمدينژاد تامل روا داشت فشارهاي بسياري را دريافت كرد كه از دقت و آينده انديشي استنكاف كند و برخي از مدعيان كنوني كه سوابق زيادي در مجلس شوراي اسلامي داشتند محور اين فشارها شدند. آنان كه در بصيرت كسي را همطراز خود نميبينند، به چنان حبي دچار شدند كه حقايق را نديدند يا نخواستند ببينند. همين نديدنها بود كه كسي با حداقل صلاحيتها و در هالهاي از ابهام و ناشناختگي با سرعت تا مقام دوم كشور پيش رفت و با حمايتهاي بيسابقه هرچه به ذهنش رسيد به اجرا گذاشت و كشور را به لب پرتگاه رسانيد. آيا واقعا 12 سال وقت لازم بود تا ماهيت يك فرد روشن شود؟ آيا مردم حق ندارند سوال كنند كه چگونه عده زيادي از سياسيون حاضر در يك جناح نتوانستند يك فرد را بشناسند و حداقل از حمايتهاي بيدريغ و محيرالعقول شانه خالي كنند؟ آيا هشدارهاي دلسوزانه و آيندهنگرانه شخصيتهاي فرهيخته و محجوب و امتحان پس داده در اين زمينه براي كم كردن سرعت و حجم حمايتها كافي نبود؟ ما معتقديم كه آقاي احمدينژاد از زمان شهرداري تا بهحال به جز اينكه متوهمتر شده باشد هيچ تغييري نكرده است. همان زمان هم ميشد از نوع حاتمبخشيهاي او در شهرداري تهران كه در نهايت به گم شدن 300 ميليارد تومان انجاميد اين فهم را به دست آورد كه وي در نگهداري اموال مردم امانتدار خوبي نيست. حمله بيمحابا و اهانتآميز به رييسجمهور وقت كه با تشويق جناح اصولگرا همراه شد همان زمان بايد همه را متقاعد ميكرد كه وي در تهاجم به مخالفان خود ملاحظه هيچ شخص و مقام و شخصيت و موقعيت و شرايطي را نميكند. در واقع نطفه اعمالي كه معجزه هزاره سوم! هماكنون انجام ميدهد و حتي حاميان پيشين خود را به خشم آورده است، در شهرداري تهران بسته شد. اين يك مغلطه بزرگ است كه طرفداران دوآتشه سابق او به خرج ميدهند و تغيير اورا پيش ميكشند. اما رفتار و گفتاري كه اين روزها از رييس دولتهاي نهم و دهم مشاهده ميكنيم به غايت ناجوانمردانه است. وي و يارانش نه تنها ملاحظه شرايط خاص كنوني را نميكنند بلكه درست هنگام زلزله در غرب كشور بست مينشينند و درست در زماني كه مردم در سوگ دريانوردان و مسافران هواپيماي سانحه ديده نشستهاند، نامهپراكني ميكنند و از غائلهآفريني ابايي نشان نميدهند. بدتر از همه اعمال اين گروه آن است كه تصور ميكنند با نارضايتيهايي كه از مردم مشاهده شده است هنگام موج سواري و فرصتطلبي است! نارضايتيهايي كه بخش بزرگي از آن حاصل مديريت 8ساله آقايان است. چه كسي 800 ميليارد دلار درآمد افسانهاي كشور را به باد داد و كسري از اشتغال را نيافريد؟ چه كسي با سرنوشت يك ملت بازي كرد و 6 قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران را با ماجراجويي و ندانمكاري اجازه تصويب داد؟ چه كسي زمينهساز فاجعه كهريزك شد و متهم آن را به مديريت بالاتر مفتخر ساخت؟ چه زماني دولت بايد از بروز نشانههاي متعدد بلاي بزرگ ريزگردها به هوش ميآمد و قبل از ظهور فاجعه جلوي آن را ميگرفت؟ كدام فرصت طلايي براي مقاومسازي در برابر زلزله از دست رفت؟ كي نشانههاي خشكساليهاي وحشتناك پديد آمد و انبوه مجوز دادن براي چاههاي عميق اين مصيبت بزرگ را حاد و بعضا غيرقابل علاج كرد؟ ليست خسارتها و بحران آفرينيها و بسته كردن فضاي سياسي كشور چنان بلند و عبرت آموز است كه در اين مختصر نميگنجد. بهترين و منطقيترين و مردميترين راه براي او آن است كه در محضر ملت حاضر شود و ضمن توبه و اعتذار، آمادگي خويش براي تن دادن به محاكمه را اعلام كند و حاميانش هم از مردم پوزش بخواهند و تا جايي كه از دستشان برميآيد در جبران خسارتها به ملك و ملت كوشش كنند .
نماينده مجلس