• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4056 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۵ فروردين

رونمايي از يك ايده عجيب

لباس رياست‌جمهوري 1400 بر تن يك نظامي؟

آرزو فرشيد

 

 

جريان‌هاي سياسي از همين حالا خواب 1400 را مي‌بينند، چنانچه اصولگرايان از تشكيل زودهنگام ستادهاي انتخاباتي و وصل كردن سفرهاي استاني 96 به 1400 فراتر رفته و مشغول تئوريزه كردن انتخابات آتي شده‌اند. آنچه محمد پورمختار، نماينده اصولگراي مجلس در مورد ضرورت سپردن زمام امور به دست يك رييس‌جمهور نظامي گفت تقريبا در هياهو و شلوغي روزهاي آخر سال گم شد اما اصولگرايان و رسانه‌هاي‌شان اين رشته را رها نكرده و بر همان طبل مي‌كوبند. اينكه به دنبال پوشاندن رداي رياست‌جمهوري بر تن سردار سليماني هستند يا قصد رونمايي از فرمانده ديگري را دارند؛ بحث ديگري است اما در مرحله فعلي اصرار به اثبات مهيا بودن فضاي جامعه براي استقبال از يك رييس‌جمهور نظامي دارند.

خشت اول همان بود كه پورمختار، عضو كميسيون حقوقي مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگويي با خبرآنلاين گفت: «اگر يك نظامي رييس‌جمهور شود حتما مي‌تواند كشور را از مشكلات نجات بدهد». شناسايي چهره‌هاي نظامي با پتانسيل تكيه زدن بر كرسي رياست‌جمهوري گام بعدي است و جريان اصولگرا فعلا توان خود را صرف قبولاندن سناريوي نياز به رييس‌جمهور نظامي مي‌كند. از همين رو «نامه‌نيوز» اين خط را در گفت‌وگو با ابراهيم فياض جامعه‌شناس سياسي اصولگرا ادامه مي‌دهد. فياض در اين گفت‌وگو تلاش مي‌كند تا ثابت كند كه در انتخابات آتي، نظامي‌ها با اقبال مردمي مواجه شده و كشور را نجات مي‌دهند. او مي‌گويد «اقتداري ديگر در حوزه سياسي وجود ندارد و ادامه يافتن اين وضعيت كشور را به فروپاشي و تجزيه مي‌كشاند براي همين جامعه به سمت ديكتاتوري با ادبيات نظامي مي‌رود تا او ظرف دوره‌اي 8 ساله با از بين بردن طبقه اشرافيت و مافيا افق جديدي را پيش روي كشور بگشايد». تحليلگران و فعالان سياسي اصلاح‌طلب اما دست رقباي خود را خوانده‌اند. به همين خاطر هم مصطفي تاجزاده قبل از آنكه فياض اين حرف‌ها بزند، توييت كرده بود «عضو كميسيون حقوقي و قضايي مجلس كه سابقا نظامي بوده گفته اگر يك نظامي رييس‌جمهور شود حتما مي‌تواند كشور را از مشكلات نجات بدهد. گويا دولت پنهان تاب مستوري از دست داده و قصد قبضه ظاهر و باطن قدرت را دارد.»

او در توييت ديگري نوشته بود: «مبارزه با اشرافيت فقط بهانه‌اي بود براي حذف هاشمي. هدف دولت پنهان جمهوري‌ستيزي و دشمن‌تراشي و تك‌صدا كردن نظام است». ابراهيم فياض اما از خودآگاهي اجتماعي و مخالفت با اشرافي‌گري آغاز كرده و به اين نتيجه مي‌رسد كه كشور به يك نگاه اقتداري نياز دارد. او با اين توضيح كه جامعه فعلي به چهار طبقه اشرافي، مافيا، متوسط و فقير تقسيم شده است، اين سوال را طرح مي‌كند كه چه كسي و چه ساختار تئوريكي قادر به اجراي عدالت است و خود پاسخ مي‌دهد: «مشابه تاريخي‌اش دقيقا بعد از مشروطه و زمان دولت قاجار است كه ايران اشغال مي‌شود، خارجي‌هايي مي‌خواهند ايران را بين خود تقسيم كنند، بُعد داخلي هم به‌شدت دچار بحران و ناامني به‌شدت در حال افزايش است... خب اين دو با هم متحد شود، كسي عين رضاخان را مي‌خواهند... آن چيزي كه الان است، يك فرمولي دارد؛ ما موقعي كه در بُعد سياسي شكست مي‌خوريم، ديگر اقتدار از بين مي‌رود و تبديل به قدرت مي‌شود، يعني شاخص قدرت، نظامي‌گري است. حاتمي كيا در اختتاميه فيلم فجر چه گفت؟ اينها همه نشان مي‌دهد كه آن نظامي‌گري دارد مي‌آيد. يعني گفت كه من يك فيلمساز وابسته‌ام. اينها همه‌اش همين است، يعني ديگر اقتدار از بين رفته، ما اقتدار نداريم، سياست با تمام تعبيرهايش از بين رفته، سياسيون همه محافظه‌كار شده‌اند و دنبال يك نوكري مي‌گردند... جامعه پذيراي رييس‌جمهور شدن يك فرد نظامي است. يعني با اين بي‌نظمي داخلي و تحميل‌ها و تحقير خارجي، حتما اين كار مي‌شود.»

محمد صادق جوادي حصار، فعال سياسي اصلاح‌طلب اما پيش از آنكه جامعه شناس اصولگرا تجربه روي كار آمدن رضاخان را ملاك قرار داده و بخواهد ثابت كند كه وقت بازگشت به دوران اقتدار نظاميون است، در گفت‌وگو با آفتاب يزد گفته بود: «در دوران تاريخ معاصر ما يك تجربه كاملا متفاوت نظامي داشتيم. در دوره‌اي كشور در هرج و مرج و ملوك‌الطوايفي و ناامني حضور داشت وهر كسي براي خودش حكومتي تشكيل مي‌داد در آن زمان يك شخص در سال 1300 با اتكا بر قدرت نظامي روي كار آمد و كشور را يكپارچه كرد. ولي هم‌اكنون نه وضعيت كشور، ملوك‌الطوايفي است و نه در يكصد سال پيش زندگي مي‌كنيم. اينكه شخصي به عنوان نظامي بخواهد سركار بيايد بيشتر معناي ديكتاتوري مي‌دهد. رييس‌جمهور بايد از مسائل نظامي سر دربياورد نه اينكه خودش نظامي باشد. كسي مثل حسن روحاني كه دوره جنگ را تجربه كرده، نيروهاي امنيتي و نظامي را ديده و عضو شوراي عالي امنيت ملي بوده، به مسائل نظامي آگاه است. از سويي كشور كه با فرد اداره نمي‌شود كه بخواهيم بگوييم بايد يك نظامي آن را اداره كند. از نظر من سخن اخير، سخن ناپخته‌اي است.»

جوادي حصار در پاسخ به اينكه آيا گفته پورمختار به معناي زمينه‌سازي افرادي با سابقه نظامي به عنوان كانديداي رياست‌جمهوري است، گفته بود: «حقيقت اين است كه اگر كسي از سوي اصولگرايان با پيش‌فرض نظامي بودن و تبليغ روي آن ويژگي كانديدا شود، مي‌سوزد و راي نمي‌آورد. پس بهتر است اصولگرايان با اين شيوه پيش نروند.»

 

نظاميون ناكام

چالش جدي اصولگرايان در سناريوي معرفي كانديداي رياست‌جمهوري نظامي اين است كه قبلا هم گزينه‌هايي همچون محسن رضايي و محمدباقر قاليباف را به ميدان فرستاده و شكست خورده‌اند. اگرچه هر دو گزينه مورد اشاره زماني كانديداي رياست‌جمهوري شدند كه لباس نظامي به تن نداشتند اما هنوز هم با همان پيشينه نظامي شناخته مي‌شوند. هواداران رييس‌جمهور نظامي خوب مي‌دانند كه عدم اقبال مردم از قاليباف و رضايي چشم اسفنديار اين سناريو است و به همين خاطر از همين ابتداي كار به شيوه‌هاي مختلف قصد توجيه و عبور از اين ضعف را دارند. پورمختار در مصاحبه خود گفته بود: «من به لحاظ شناختي كه از محسن رضايي داشتم ايشان را يك آدم استراتژيست و داراي تفكر مي‌دانم و بر همان مبنا اعتقاد دارم كه اگر ايشان رييس‌جمهور مي‌شد نه به لحاظ تعصب نظامي‌گري و پاسداري، بلكه به خاطر شخصيت خودش با همين نگاه به ايشان راي دادم و روي همين اساس ولي خب ديدگاهي وجود دارد و بعضا هم رسانه‌ها اين را تشديد مي‌كنند و گسترش مي‌دهند كه نظامي‌ها نبايد رييس‌جمهور شوند، من اعتقاد دارم كه اگر يك نظامي، رييس‌جمهور شود حتما مي‌تواند كشور را از مشكلات نجات بدهد.»

روزنامه آفتاب يزد نيز بر مبناي شكست‌هاي انتخاباتي رضايي و قاليباف، اظهارنظر اخير پورمختار را بسترسازي براي ورود سردار سليماني به عرصه انتخابات تلقي كرده و با اشاره به شايعات مبني بر كانديداتوري او در سال 92 نوشت: «اسطوره‌سازي از وي به قدري موفق بوده كه جناح چپ يا راست از او تعريف مي‌كنند و احساسات خوبي در دل مردم نيز ايجاد كرده است. سليماني ظرفيتي به مراتب قوي‌تر از قاليباف و محسن رضايي براي جلب آراي مردم و پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري است. هر چند بسياري معتقدند كه امروز نياز كشور حضور او در فرماندهي سپاه قدس است نه رياست‌جمهوري.»

ابراهيم فياض اما در توجيه علت عدم استقبال مردم از رضايي و قاليباف گفته است: «آنها از اول نظامي نبودند، وقتي هم دوباره سياسي شدند، آنها را ادا و قر روشنفكري گرفته بود. چه قاليباف و چه محسن رضايي را. شما نگاه كنيد، اداي روشنفكري در آنها بود... اگر كسي الان بيايد، مثلا فرض كنيد سعيد جليلي را مي‌خواهم بگويم كه هنوز روحيه بسيجي و نظامي‌گري دارد و قدرت و نظامي‌گري را مطرح كند، پيروز مي‌شود... اشتباه ما اين است كه دنبال شخص مي‌گرديم. من مي‌گويم كه اتفاقا مثل ناپلئون يك‌باره پيدايش مي‌شود، مثل هيتلر يك‌باره پيدايش مي‌شود و انتخابات را مي‌برد. چون الان مردم ديگر خسته‌اند از اين نظم اجتماعي كه گفتم كه هيچ اقتدار سياسي در اين مملكت وجود ندارد و همه از بين رفته است.»

او در پاسخ به سوالي در مورد احتمال راي‌آوري سردار سليماني نيز گفته است: «معلوم نيست، اصلا شايد راي نياورد... مردم در 1400 دنبال يك شخصيتي مي‌گردند كه ادبيات قدرتي، نه اقتداري و ادبيات نظامي‌گري، نه سياسي داشته باشد.»

 

تفكر نظامي به جاي رييس‌جمهور نظامي

راهكار جامعه‌شناس اصولگرا براي به فراموشي سپردن شكست‌هاي قبلي و موفقيت در اقناع جامعه به ضرورت حكمراني نظاميان آن است كه به جاي رييس‌جمهور نظامي از رييس‌جمهوري با تفكر نظامي استقبال شود. او به روي كار آمدن بوش بعد از كلينتون اشاره كرده و تاكيد كرده كه «جريان جهاني دارد به طرف اين مي‌رود، چين ديگر همه جنگش با امپراتوري‌اي بود كه مادام‌العمر نباشد و رهبرش عوض شود، بعد معلوم شد كه خود حكومت كمونيستي مي‌خواهد بشود امپراتوري؛ مثل پوتين. پوتين هم گفته 2024 قانون اساسي را عوض مي‌كنم. الان كره جنوبي با همه دموكراسي‌اش كه يك نفر فقط پنج سال مي‌توانست رييس‌جمهور باشد، قانونش را عوض كرد و رياست جمهور دو دوره چهارساله شد. ترامپ هم همينطور، يعني ادبيات حكومت‌ها دارد به‌شدت متمركز و قدرت‌محور مي‌شود.»

در حقيقت فياض از پورمختار هم فراتر رفته به جاي آنكه بگويد نظامي‌گري كشور را نجات مي‌دهد، مدعي است كه قدرت‌محوري و حكومت‌هاي متمركز در جهان قدرت گرفته و راه ديگري وجود ندارد. او از پورمختار يك گام جلوتر گذاشته زيرا تاكيد مي‌كند كه رييس‌جمهور بعدي مي‌توان نظامي نباشد اما بايد تفكر نظامي‌گري داشته باشد. مشخصا از جليلي نام مي‌برد و گريزي هم به صحبت‌هاي رهبري در مورد آتش به اختياري مي‌زند. فياض گفته است: «آتش به اختيار همان است، يعني اتفاقا بايد يك كساني بيايند سر كار كه حزبي نيستند». پيش‌بيني اين جامعه‌شناس اصولگرا اين است كه مردم در 1400 يك ديكتاتوري نوساز را انتخاب مي‌كنند تا كشور اداره شود، فقر نباشد، شغل ايجاد شود و... او با اشاره به اينكه قاليباف هم گفته بود من رضاخان حزب‌اللهي هستم، تاكيد مي‌كند كه بعيد است جامعه فعلي ايران به سمت محافظه‌كاري برود و نوسازي آمرانه را ترجيج خواهد داد.

بدون شك اين مردم هستند كه در انتخابات 1400 حرف آخر را زده و نشان مي‌دهند كه به رييس‌جمهور نظامي يا رييس‌جمهوري با تفكر نظامي مايل هستند يا نه؟ اما آنچه مسلم است اصولگرايان از همين حالا تلاش خود را شروع كرده و سعي دارند كه نظامي‌گري و اقتدارگرايي را بر جامعه حاكم كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون