• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4059 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۹ فروردين

در رثاي بهرام زند

دريغ از آن صداي جادويي

گروه هنر و ادبيات

 پسر نوجوان همين كه صحبت مي‌كرد و پاسخ معلم‌ها را مي‌داد، كلاس ساكت مي‌شد. همين ويژگي او را به اين فكر انداخت تا دنبال كار دوبله برود و از هديه‌اي كه خداوند نصيبش كرده، استفاده كند. ورود بهرام زند به دوبلاژ ايران چنين سرآغازي داشت.

در سال ۱۳۲۸ در تهران به دنيا آمد كه بعدها بسياري از آثار بزرگ سينمايي و مجموعه‌هاي تلويزيوني را با صداي جادويي او شنيديم. سر كلاس وقتي سخن مي‌گفت، بچه‌ها ساكت مي‌شدند. مدتي هم معلم شد و اين‌بار هم دانش‌آموزان موقع حرف زدن او، سكوت مي‌كردند و ديروز در هجدهمين روز بهار اين صداي خاطره‌ساز براي هميشه خاموش شد.

مردي كه از دوره نوجواني و از 16سالگي يعني سال 1344 كار دوبله را آغاز كرده بود و 14 سال بعد مديريت دوبلاژ هم به او سپرده شده بود، صبح ديروز بعد از تحمل يك دوره بيماري، به دليل ايست قلبي درگذشت و پيكرش امروز از مقابل مسجد بلال صدا و سيما به سمت آرامگاهي در شهريار (صباشهر قاسم‌آباد قندي‌شاد) آرام گرفت.

عاشق كارش بود و همين عشق بود كه با وجود همه سختي‌ها، او را در دوبلاژ نگه داشته بود تا در طول بيش از نيم قرن فعاليتش، سرپرستي گويندگان را در مجموعه‌هايي مانند «جنگجويان كوهستان»، «شرلوك هلمز»، «از سرزمين‌هاي شمالي» و «ناوارو» در كنار سريال‌هاي ايراني «امام علي(ع)»، «مدار صفر درجه»، «روشن‌تر از خاموشي»، شيخ بهايي، «پهلوانان نمي‌ميرند»، «مسافر»، «مسافر ري» و... بر عهده بگيرد. كودكان هم از صداي او بي‌نصيب نماندند و براي آنان سريال انيميشن «مدرسه والت» را به ارمغان آورد و علاقه‌مندان سينماي مستند هم فصل‌هايي از مستند ايران را با صداي او ديدند و شنيدند.

سال گذشته مهمان برنامه دورهمي شد و فيلم سينمايي گلادياتور را يكي از كارهاي دوست‌داشتني خود ناميده بود كه در آن به جاي راسل كرو صحبت كرده بود.

او در اين برنامه گفته بود كه هميشه فكر مي‌كردم حرفي براي گفتن دارم، اينكه من حرف بزنم شما باور كنيد و روي شنونده تاثير بگذارد، بخش مهم قضيه است.

در ميان كارگردان‌هاي ايراني حسن فتحي و داود ميرباقري بيشترين همكاري را با او داشتند. با ميرباقري به عنوان سرپرست گويندگان سريال‌هاي «امام علي(ع)» و «مسافر ري» همكاري كرده بود و با حسن فتحي هم سه مجموعه «پهلوانان نمي‌ميرند»، «روشن‌تر از خاموشي» و البته «مدار صفر درجه» را كار كرده بود و مديريت دوبلاژ را در اين سه مجموعه بر عهده داشت.

 

آزادانديش بود با روحيه‌اي لطيف

همين همكاري‌ بود كه سبب شد ديروز صداي حسن فتحي، رنگي از غم داشته باشد: «يكي از درخشان‌ترين و تابناك‌ترين چهره‌هاي دنياي دوبلاژ را در ايران از دست داديم. بزرگي بهرام زند فقط به اين دليل نبود كه دوبلوري خوب و مدير دوبلاژ فوق‌العاده‌اي بود بلكه به خاطر شخصيت خودش هم بود. به اين معنا كه صرف‌نظر از اينكه دوبلور و مدير دوبلاژ فوق‌العاده‌اي بود، انسان بسيار فوق‌العاده‌اي نيز بود. اگر بخواهم در طول زندگي هنري‌ام از 10 نفر به عنوان چهره‌هاي هنري بسيار شريف و اخلاق‌مدار ياد كنم، مسلما يكي از آنان بهرام زند است. اخلاق مداري او را به‌شدت ستايش مي‌كردم و كاملا تحت تاثير شخصيت فوق‌العاده‌ او بودم.»

فتحي كه با خانواده زند ابراز همدردي دارد، از اين خانواده نيز به نيكي ياد كرد: «قدر مسلم خانواده بسيار خوبي هم دارد، فرزندان بسيار والا و همسر بسيار مهربان، نجيب و فرهيخته‌اي دارد. يكي دو باري كه اين امكان فراهم شد كه به خانه ايشان رفت و آمد كنم، از مناسبات خانوادگي ايشان لذت بردم و شبي كه در خانه‌شان مهمان بودم، برايم شب بسيار دل‌انگيزي بود.»

مردي اينگونه عاشق حتما هم دلي نازك داشت و طبعي حساس كه توصيفش از زبان فتحي شنيدني است: «شخصيت بسيار محجوبي داشت. فراموش نمي‌كنم يكي از روزهايي كه مشغول كار در مجموعه «مدار صفر درجه» بوديم، بهرام زند حال خوشي نداشت و مانند هر روز نبود. در فرصتي كه براي استراحت داشتيم، او را كناري كشيدم و جوياي حالش شدم و توضيح داد كه «امروز با ماشين به سمت دفتر مي‌آمدم براي كار سر يك چهارراه، ماشيني با سرعت مي‌خواست سبقت بگيرد در خياباني 12 متري و من فقط قانون را رعايت كردم ولي او به من ناسزا گفت ولي من كه گناهي نداشتم!» و بسيار غمگين بود كه چرا اين جوان به او كه تنها تلاشش براي رعايت قانون بوده، ناسزا گفته است. همين يك اتفاق كوچك نشان مي‌دهد كه دلي بسيار نازك و روح بسيار حساسي داشت، روح بسيار لطيفي داشت و بسيار اخلاق محور بود و آن روز از بابت اين ماجرا بسيار ناراحت شده بود؛ اتفاقي كه ممكن است بسياري از افراد خيلي به آساني از كنارش گذر كنند و اگر ناسزايي مي‌شنوند، دو چندان پاسخ آن ناسزا را بگويند اما بهرام زند فقط او را نگاه كرده بود و با غم و غصه به محل كار آمده بود.»

ادامه در صفحه 14

 

جورج كلوني

جورج‌كلوني يكي از بازيگران محبوب جهاني است كه در ايران هم طرفداران زيادي داد. يكي از برگ‌هاي برنده كلوني در ايران، صداي بهرام زند به عنوان دوبلور بازي‌هاي اوست. زند در چندين فيلم به جاي كلوني حرف زده است كه از آن ميان مي‌توان به فيلم‌هايي چون «سيزده يار اوشن، دوازده يار اوشن، يازده يار اوشن، بخوان و بسوزان، بالاتر از آسمان، مايكل كلايتون، كلاه‌چرمي‌ها و جاذبه» نام برد.

 

راسل كرو

هنر صداپيشه‌اي چون بهرام زند در اين است كه مي‌تواند خيلي زود اعتماد بيننده را در ميكس صدا و چهره ايجاد كند. يكي ديگر از بازيگراني كه به مدد صداي رساي زند در ميان ايرانيان محبوب‌تر شد «راسل كرو» است. تلفيق صداي زند و بازي‌هاي درخشان كرو در فيلم‌هايي چون «گلادياتور، رابين‌هود و مردان‌خوب» باعث جذب هزاران ايراني در استقبال از اين فيلم‌ها و اين چهره شد.

 

دنزل واشنگتن

دنزل واشنگتن يكي از بازيگران محبوب در ايران است. اين بازيگر سياه‌پوست را ايراني‌ها با صداي ماندگار زند در فيلم «گرفتن پلهام 123» بيشتر شناختند. باور‌پذيري نوع صداي انتخابي اين دوبلور با چهره و نوع بازي واشنگتن، تلفيقي از هنرنمايي دو هنرمند بزرگ است كه هميشه در يادها خواهد ماند. بازي متفاوت هنرپيشه امريكايي در اين فيلم، انتخاب لحني متفاوت را طلب مي‌كند و زند به خوبي از پس‌اين كار برآمده است.

 

دنيل كريگ

يكي ديگر از چهره‌هاي بزرگ‌بازيگري جهان كه به مدد صداي زند در ايران بيشتر شناخته شده، «دنيل كريگ» است. كريگ كه به عنوان بازيگري صاحب‌سبك درجهان مشهور‌است، دركشورما با فيلم‌هايي چون «ذره‌اي آرامش، كازينو رويال و اسپكتر» و با صداي دوبلور فقيد ايراني هرچه بيشتر به علاقه‌مندان هنر بازيگري و هنر سينما معرفي شد. وجه باور‌پذيري چهره كريگ و صداي زند، يكي از نكات درخشان فيلم‌هاي فوق است.

 

نيكلاس كيج

نيكلاس كيج ازآن جمله بـازيگراني اسـت كـه بـه گزيده كاري معروف است و حضورش در هر فيلم را بايد به عنوان يكي از شانس‌هاي اقبال خوب گروه سازنده به‌حساب آورد. البته خوش‌اقبالي نيكلاس كيج در ايران بيشتر به دليل حضور زند به عنوان دوبلور بازي او در فيلم درخشاني چون «روح‌سوار» است. زند با درك نقش متفاوت و سمبليك اين بازيگر در اين فيلم، روحي ديگر به اثر بخشيده است.

سلمان‌خان

فيلم‌هاي باليوودي هميـشه در ايـران طرفداران خاص خود را داشته‌اند و زماني در زمره پر تماشاگرترين فيلم‌هـابـه‌حساب مي‌آمدند. بسياري از هنرپيشه‌هاي سينماي كشور هندوستان هنوز هم در زمره بازيگران محبوب ايراني‌ها هستند اما وضعيت بازيگري چون «سلمان‌خان» در فيلم «آنچه دل بخواهد»، حكايت ديگري است چون دوبلوري صداي او را بهرام زند انجام داده است؛ موردي كه خودبه‌خود باعث محبوبيت هرچه‌بيشتراين بازيگر در ايران شد.

 

جان تراولتا

جان تراولتا، يكي ديگر از بازيگراني است كه بازي‌اش با دوبلوري بهرام زند بيشتر در ايران ديده‌ شده است. بازيگر توانمندي كه با حضور در فيلم «تغيير چهره» با صداي زند بيشتر به ايراني‌ها معرفي شد. نقش حساس تراولتا در اين فيلم كه يكي از بازي‌هاي منحصربه‌فرد او به‌حساب مي‌آيد، با تيزبيني و درايت زند به‌خوبي از آب درآمده و پرطرفدار
شده است.

 

ناوارو

سريال پليسي «ناوارو» و دوبله صداي اين شخصيت بي‌باك و كارآگاه زبده، يكي ديگر از هنرنمايي‌هاي زنده‌ياد زند است. سريالي كه زماني در زمره پرطرفدارترين برنامه‌هاي تلويزيوني ما بود. زند سال‌ها پيش به روزنامه اعتماد گفته است: درگير دوبله سريال «روشن‌تر از خاموشي» بودم، دوبله اين سري از «ناوارو» را نپذيرفتم. مدير شبكه اول به من گفت: به انتخاب خودت اين مسووليت را به فرد ديگري بسپار اما به‌جاي شخصيت ناوارو حتما خودت صحبت كن.

 

شرلوك هلمز

دوبله صداي شرلوك هلمز به عنوان يكي از سريال‌هاي پرطرفدار جهاني در ايران شايد نقطه عطفي در هنرنمايي زند باشد. اين شخصيت مرموز ساخته ذهن آگاتا‌كريستي با صداي بهرام زند آن‌چنان در ذهن ايراني‌ها ماندگار شده كه حالا ديگر به ضرب‌المثل تبديل‌شده است. ظاهرا خود زند هم علاقه وافري به اين كار دارد چون در گفت‌وگوهاي متعددي كه در مطبوعات داشته، همواره از حضور در اين اثر به نيكي يادكرده است.

 

دنيل دي لوييس

فيلم‌هايي چون «خون به پا خواهد شد» و «دارو دسته نيويوركي» از آثار قابل‌توجه در تاريخ سينما هستند. فيلم‌هايي كه اغلب سال‌ها در كشورهاي مختلف روي پرده سينما جا خوش كردند. يكي از ويژگي‌هاي اين دو فيلم، حضور بازيگري چون «دنيل دي‌لوئيس» به عنوان آفريننده نقش نخست اين آثار است. نقش‌هايي كه در ايران با صداي ماندگار بهرام زند ماندگارتر شدند و اين صداي جادويي تصوير جادويي از اين بازيگر براي مخاطب رقم‌زده است.

 

 

غايبِ جاودانه

فردين خلعتبري

بايد خاموش ماند. بايد باز گوش كرد. باد دارد صدايي را با خود مي‌برد و جهان باز براي خود خاطره مي‌سازد. بم، آهنگين، آشنا. آنقدر آشنا كه هر غريبه‌اي را دوست كرد. سهم‌مان از آن آشنايي هر‌چه بود، در سايه بودنش، گاهي از يادمان بردش و گاه كه به چهره او را يافتيم، نبود جز وقار، سنگيني. هديه كميابِ گوش‌نواز هميشه جاويدان. گاهي آدم‌ها جهاني را شرمنده مي‌كنند، با حضور و با غياب‌شان. بهرام زند از امروز غايبِ جاودانه‌اي‌ است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون