كشاورزي زير بارگران دوشغليها
البته براي آن غيركشاورزي كه درآمد ثابتش از جايي ديگر تامين ميشود از بين رفتن منابع آب و ارزان شدن محصولات و... اگرچه ضرر است اما نابودكننده نيست چرا كه اون درآمدش از جايي ديگر تامين ميشود اما براي كشاورز اين تصرف به ظاهر قانوني چيزي جز نابودي به دنبال نخواهد داشت. سوال اصلي اين است كه مرز دوشغلهاي محسوب شدن كجاست؟ آيا فقط مشاغل دولتي شامل دوشغله بودن ميشوند؟ آيا كشاورزي كه امروزه يكي از مهمترين چالشهاي پيش روي اين كشور است همچنان بايد محل تاخت و تاز افراد غيركشاورز باشد؟ هركسي كه دستي بر آتش رانت، فساد و ثروت بادآورده داشته باشد حق دارد هكتارها زمين را صرف كاشت محصولاتي كند كه از يك طرف موجب ورشكستگي آب شود و از يك طرف موجب ورشكستگي كشاورز؟اساسا آيا كشاورزي مانند ساير مشاغل نياز به ارزيابي و مجوز صنفي ندارد كه محل تاخت و تاز تازه به دوران رسيدگان شده است؟ عدم توجه به اين امر علاوه بر غارت هرچه بيشتر منابع آب، موجب بيكاري گسترده در بخش كشاوزي نيز ميشود و اين امر البته يعني مهاجرت بيشتر از روستاها به شهرها و گسترش حاشيهنشيني و پيامدهاي هولناك آن در حاشيه كلانشهرها. هرچند در اين خصوص نيز آموزش و آگاهي مهم است اما با توجه به وضعيت اقتصادي كشور، توجه به چالش آب و تنشهاي آبي از يك سو و لزوم ساماندهي به بازار محصولات آببر و غيرضروري كشاورزي از سوي ديگر، لازم است كه در ورود افراد دوشغله به عرصه كشاورزي نيز تامل شده و سازوكار قانوني براي اين امر در نظر گرفته شود.