• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4786 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۰ آبان

آيا «ترامپيزم» از بين رفته؟

عبدالرضا غفراني

انتخابات رياست‌جمهوري ايالات متحده انجام شد و با پيروزي جوزف بايدن از حزب دموكرات به پايان رسيد. اكثر كشورهاي جهان از جمله مردم امريكا از رفتن ترامپ بسيار خشنود هستند و واقعا جاي خوشحالي هم دارد، زيرا همه مي‌دانيم در مدت چهار سال كه او كاخ سفيد را اشغال كرده بود علاوه بر اينكه دروغگويي در حكومت امريكا به يك ارزش تبديل شده بود، اين فرد تمام ضوابط قانوني را در داخل و تمام نرم‌هاي بين‌المللي را به هم ريخته و به يك انسان غير قابل پيش‌بيني در آمده بود. سخنان، رفتار و روش‌هاي او، افول اعتبار ايالات متحده را در جهان كه البته قبل از روي كار آمدن او و در دوره هشت ساله سلف وي تا حدودي بهبود يافته بود، سرعت بخشيد. ظاهرا اكنون جهان بايد نفس راحتي كشيده باشد. «جوزف بايدن» كه بيش از چهل سال است در صحنه سياسي ايالات متحده فعال و تاثيرگذار بوده است، ظاهرا روش ترامپ را نخواهد داشت و احتمالا منطقي‌تر عمل خواهد كرد و لذا همه بايد خوشبين باشند. نگارنده چهار سال قبل در مقالاتي صراحتا به عدم تعادل رواني دونالد ترامپ اشاره و اين سوال را مطرح كرده بودم كه آيا از نظر روحي واقعا ترامپ ظرفيت و صلاحيت رهبري بزرگ‌ترين قدرت نظامي و اقتصادي جهان را دارد؟ در همان موقع در تبيين اين موضوع به نظرات روانشناسان و جامعه‌شناسان امريكايي كه روي مشكلات رواني ترامپ به عنوان يك بيمار «خودشيفته» (narcissistic) كار مي‌كردند، استناد شده بود. حتي بر اين اعتقاد بودم همان‌طور كه براي استخدام يك كارمند بايد مراحل مختلف از جمله آزمايش‌هاي رواني را براي استخدام طي كند به طريق اولي اين مطلب در مورد افرادي كه پست‌هاي چنين حساس كه با سرنوشت و هستي جهان ارتباط دارد بايد انجام شود و به قول روانشناسان تفنگ به دست فردي كه دچار تكانه‌هاي شديد روحي است (sever impulses) داده نشود. چون اين مطلب را نگارنده به استناد كتاب روانشناسي سياسي در روابط بين‌المللي، نوشته خانم دكتر رز مك درمات استاد دانشگاه هاروارد (كه 5 سال قبل آن را ترجمه كرده بودم و در سايت عصر ديپلماسي به صورت ديجيتال منتشر شده بود) تجزيه و تحليل كرده بودم، لذا از نويسنده كتاب خواسته شد مورد دونالد ترامپ موضوع جالبي براي تحقيقات روانشناسي رهبران و روساي جمهور امريكا خواهد بود. 

البته مواردي مشابه ترامپ در امريكا به درجات بسيار پايين‌تر در گذشته وجود داشته و به آن اشاره شده و «مك درمات» در كتاب ديگري تحت عنوان «رهبري روساي جمهوري امريكا، بيماري و تصميم‌گيري» به خوبي اين موضوع را تشريح كرده است.
اما ترامپ فقط 10 هفته در كاخ سفيد سكونت خواهد داشت و با آنكه در دوران باقيمانده به رييس‌جمهور ي كه قرار است كاخ سفيد را ترك كند «رييس‌جمهور لنگ يا اردك لنگ» گفته مي‌شود  (Lame Duck President ). در دوران پاياني معمولا روساي جمهوري امريكا دست به اقدامي اساسي نمي‌زنند ولي با توجه به شرايط خاص روحي ترامپ و غيرقابل پيش‌بيني بودن او بعيد نيست براي ارضاي «خودشيفتگي» خود دست به اقداماتي كه ممكن است خطرناك هم باشد، بزند . گرچه احتمال چنين چيزي ضعيف است ولي به هر حال اين احتمال بايد مورد توجه قرار گيرد.
در اين ميان لازم است به يك نكته مهم ديگر توجه شود. اين درست است كه ترامپ در اين انتخابات شكست خورد، اما بايد توجه داشت كه از 160 ميليون نفر راي‌دهنده امريكايي 70 ميليون به او راي داده‌اند. اين نشانه و علامت مهم و در عين حال خطرناكي است. بدين معني كه طرز فكر ترامپ يا «ترامپيزم» در امريكا بالقوه وجود دارد و نشان‌دهنده اين واقعيت است كه نيمي از جامعه امريكا همچنان و چه بسا بيش از گذشته طرفدار شيوه كار دونالد ترامپ و خود شيفتگي او باشند. اگر واقعا روانشناسان و جامعه‌شناسان و سياستمداران در آن كشور به آن توجه نكنند، اين احتمال وجود دارد كه در آينده ترامپ و ترامپ‌ها در صحنه سياسي امريكا مجددا ظهور كنند و ممكن است ابعاد آن گسترده‌تر هم باشد. اكنون واقعا جامعه امريكا به دو بخش يا دو شق تقسيم شده و اين خود مي‌تواند بالقوه مشكلات جامعه‌شناختي و بالمال سياسي در آن كشور و نيز ساير كشور‌ها و اصولا جامعه بين‌المللي و سازمان‌هاي جهاني و به‌طور كلي نظام بين‌المللي به وجود آورد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون