اينجا بايد هميشه امن بماند!
جاويد رستمي
پيش از هرچيزي بايد با شما در ميان بگذارم كه اصولا هيچ اعتقادي به بحث و نقل منطقي درست در ميانه آتش شعلهور شده آكنده از احساساتي همچون خشم، تحقير و غصه ندارم اما مساله مهمي اتفاق افتاد كه فوريت آن بيش از آستانه صبر و تحمل يك شهروند دغدغهمند و مصلحتطلبي و بردباري يك پژوهشگر بود. در تصاوير و ويديوهاي دردناك منتشر شده از صحنه درگيري ماموران امنيتي با معترضين، چند مورد پراكنده از ورود به حريم آپارتمانها و مجتمعهاي مسكوني نيز همراه با تخريب در ورودي يا شيشه پنجره خانهها در شبكههاي اجتماعي ديده شده است. مساله بسيار جديتر از آن است كه بحث خود را معطوف به ورود به عنف و نقض حريم خصوصي و استناد به ماده و اصل و تبصره و پرسش از حكم ورود و مسائل از اين دست بنمايم. نوشته حاضر قصد دارد تا از بارزترين جلوه امنيت و حريم و نماد آسايش و رفاه در شرايط خاص كنوني كه بر سراسر كشور حاكم است دفاع كند. ويژگيهاي فرهنگي جامعه ايران كه عناصري همچون حريم، شرم و تفاوتهاي جنسيتي در آن پررنگ است، حساسيت اين نهاد پراهميت را افزون مينمايد. ارزيابي اوليه از ريشه حادثه پيش آمده ما را به اين نتيجه ميرساند كه واكنش مردم نسبت به اين موضوع بيش از هرچيزي نشاتگرفته از ترس و نمايشدهنده خشم غريزي است؛ در حقيقت جامعه ايران از آفرينش دو جنجال بزرگ و متوالي حاصل از بازداشت طولانيمدت و اعلام جرم عليه سپيده رشنو و همچنين مرگ مهسا اميني طي مدت جلب توسط مامورين دولتي، دچار شوك منتهي به ترس شده است. نقطه مشترك اين دو حادثه علاوه بر شباهت موضوعي كه همان «حجاب اجباري» است، اين نكته است كه يك خلل كوچك در زندگي روزمره يك فرد در نهايت يك بحران بزرگ را ميآفريند. جامعه را ترس فراگرفته و اين ترس در دومين حادثه متوالي به خشم كنترل نشده براي مقابله با مهاجم بدل ميگردد...
مكانيسم دفاعي متقابلا فعال ميشود كه قابل رويتترين بخش ماجراست: اعتراض، تجمع، تظاهرات، تخريب، آتش كشيدن سطل آشغال، تهاجم، فشار بر گروههاي اجتماعي، هشتگ، بوق ممتد و... . مديريت چنين شرايطي با در نظر گرفتن اشتباه پي در پي مقامات و عناصر تاثيرگذار دولتي از يك سو و جريانسازي رسانهاي به وجود آمده البته كار سختي است؛ اما حمله كردن به خانهها را ديگر ميتوان نوبر داستان معرفي كرد! جامعه كه اينچنين در شوك و واكنش غريزي است، حالا مهاجم را از هر زماني به خود نزديكتر ميبيند. اين يك ارث مشترك تمام جانداران از طبيعت وحشي است؛ احتمالا همه ما با تصويري روبرو شدهايم كه يك حيوان چگونه در شرايطي كه حريمش خدشهدار شده از خود دفاع ميكند، آن همزماني كه يك بيگانه به اعضاي خانواده تحت حمايتش نزديك شده است؟! هيچ بعيد نيست غيرممكنترين خشونتها از ساكنين خانههايي سر بزند كه نيروهاي امنيتي بدان تعرض كردهاند. نقض حريم و آسيب رساندن خانهها قدم خطرناكي است كه خوشبختانه هنوز ميان نيروهاي امنيتي عموميت نيافته است. اما همين موارد محدود هم به راستي خطرآفرين و مهيب جلوه مينمايند، جايي كه آخرين منطقه امن مردان و زنان در شرايطي كه خيابان بوي ترس و خون ميدهد نيز خدشهدار شده و همه شرايط براي فوران حداكثر نيروي اجتماعي عليه مهاجمين فراهم است. نيروهايي كه براي مقابله با معترضين به كار گرفته ميشوند بايد در اين زمينه آموزشهاي لازم را ببينند؛ اين مساله بيش از همه براي نيروهاي بسيج يا نيروي انتظامي مستفر در كلانتريها نسبت به يگانهاي ويژه كه اصولا براي همين كار تعبيه شدهاند، از اهميت و فوريت بالايي برخوردار است تا با درك درست از شرايط موجود، به استانداردها و اصول حرفهاي پايبند باشند. اين مهم يك مورد اورژانسي است و اصلا تاخير در آموزش يا تذكر دوباره جايز نيست. دستگاه قضايي هم ميتواند با پيگيري پروندههاي منتشرشده و مجازات شديد عاملان آن، قدمي در جهت مديريت اين قضيه بردارد. حوادث كنوني به هرشكل و منوالي كه خاتمه پيدا كند، ما نيازمند پايبندي به اصولي حداقلي هستيم كه جامعه را اداره ميكنند؛ قدمهاي بزرگ را جوامعي برميدارند كه ديد بزرگي هم داشته باشند؛ فارغ از سنگربندي در حوادث جاري، فرداي اين روزهاي سخت هم خواهد آمد و آن روز همه ما بايد بتوانيم به چشمان همديگر نگاه كنيم و قادر به ادامه ارتباط با يكديگر باشيم. امري كه به جز با چنگ زدن به اصول حداقلي و استانداردهاي اجتماعي در حين درگيري ميسر نخواهد شد.