سناريوهاي اسراييلبراي تقابل با فلسطينيان
سيدعماد حسيني
چند روز پيش بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل از محل وقوع عمليات تيراندازي در الخليل ادعا كرد ايران جنگ خود را به داخل كرانه باختري منتقل كرده است.
به اعتقاد كارشناسان، شرايط فعلي كرانه باختري با هيچ دورهاي حداقل طي يك دهه گذشته قابل مقايسه نيست. شايد بتوان گفت روندي كه از يك سال گذشته در كرانه باختري شروع به شكلگيري گرفته حتي با شرايط دوره انتفاضه دوم هم متفاوت است، به نحوي كه اينبار مبارزان فلسطيني نه تنها دست به عمليات زده بلكه برخلاف عملياتهاي گذشته، قابليت عقبنشيني از صحنه عمليات را هم پيدا كرده و در عين حال در فاز دفاعي هم شاهد نصب كمين براي نظاميان صهيونيستي هستيم به نحوي كه عمليات سركوب مبارزان در داخل شهرها و اردوگاههاي فلسطيني براي نظاميان اسراييلي كمهزينه نيست.
به اعتقاد تحليلگران امروز اسراييل براي مقابله با معضل بزرگ امنيتي در كرانه باختري چند سناريو پيش روي خود ميبيند كه هيچ يك از آنها نميتواند حتي موفقيت نسبي را برايش از قبل تضمين كند.
اين سناريوها عبارتند از:
-اول تقويت تشكيلات خودگردان: شايد آسانترين و كمهزينهترين سناريو را از نگاه تلآويو بتوان در تقويت تشكيلات خودگردان ديد.
تشكيلات خودگردان براي ادامه بقاي خود نيازمند سركوب بقيه رقباي خود كه اتفاقا همان دشمنان اسراييل هستند، است، اما در اين ميان ديگر آن توانمندي سالهاي اوليه بعد از انتفاضه دوم را ندارد و اخبار زيادي هم در رابطه با ريزش نيروهاي امنيتي اين تشكيلات به سوي گروههاي مبارز فلسطيني و جنگ عليه اسراييل هم منتشر ميشود.
شايد نماد بارز شرايط فتح و ساف را بتوان در عرينالاسود خلاصه كرد به ويژه كه كارشناسان و منابع زيادي تاكيد ميكنند بیشتر اعضاي اين گروه جديدالتاسيس را جنگجويان فتح و اعضاي دستگاههاي امنيتي تشكيلات خودگردان تشكيل ميدهند.
در كنار آن نبايد فراموش كرد كه محمود عباس و حتي دستياران ارشدش كاريزماي سابق خود را ازدست داده و ديگر ظرفيتي براي تاثيرگذاري بر اعضا و هواداران فتح ندارند، نظرسنجيهاي صورت گرفته هم حكايت از پايان دوره مصرف اين ساختار شكل گرفته در سايه اسلو دارد.
-دوم تهاجم گسترده به كرانه باختري: اين سناريو را اسراييل بارها در كرانه باختري سبك و سنگين كرده است كه شايد نماد آن تهاجم سال 2002 به اردوگاه جنين بود. عملياتي كه در واپسين روزهاي انتفاضه دوم تحت عنوان عمليات ديوار بازدارنده انجام گرفت و اين اردوگاه را تقريبا با خاك يكسان كرد.
در آن زمان ارتش اسراييل با سركوب گسترده مبارزان فلسطيني باعث بسته شدن نسبي پرونده انتفاضه دوم ملت فلسطين شد.
با اين حال تصور نميشود اينبار عمليات گسترده در كرانه باختري بتواند براي رژيم اسراييل چندان راهگشا باشد، چون از يكسو نيازمند بسيج گسترده نيروهاي ارتش ازجمله نيروهاي احتياط است كه در سايه تمرد و سرپيچي گسترده نظاميان اسراييلي از پيوستن به يگانهاي خود و نگراني از وقوع درگيري و تنش در شمال فلسطين اشغالي، امكان تامين نيروي انساني مورد نياز براي اين عمليات چندان ميسر نيست و در مقابل نبايد فراموش كرد كه برخلاف انتفاضه دوم، اينبار علاوه بر مناطق شمال كرانه باختري همچون نابلس و جنين، مناطق جنوبي اين منطقه يعني الخليل و حتي نقاط ديگري همچون اريحا نيز شاهد شكلگيري هستههاي مبارزاتي فلسطينيان بوده و در صورت انجام چنين عملياتي، اسراييل مجبور خواهد شد با تمام كرانه باختري وارد جنگ شود، شرايطي كه حتي در صورت عدم پيوستن ديگر جبههها (غزه و شمال فلسطين اشغالي) به آن باز هم عملياتي بهشدت فراگير و شبه ناممكن مينمايد.
فرماندهان ارشد اسراييل همچنين در سايه شكست عمليات اخير خود در سركوب مبارزان فلسطيني در اردوگاه جنين تمامي تلاش خود را به كار خواهند بست تا از ورود به درگيري مسلحانه در مقياسي فراتر كه احتمال تكرار شكستي بزرگتر را برايشان
به همراه دارد، امتناع كنند.
-سوم تهاجم به نوار غزه: طي سالهاي گذشته براي همگان به اثبات رسيده است كه نوار غزه با وجود آنكه به پايگاه قدرت حماس تبديل شده و در سايه قدرت اين گروه، گروههاي مقاومت هم موفق شدند توانمندي خود را در آن چند برابر كنند، اما در عين حال پاشنهآشيل حماس هم به شمار ميرود و به دليل تراكم شديد جمعيت در آن در كنار قرار گرفتن مسووليت رتق و فتق امور اجتماعي و شهري به عهده اين گروه، بار جنگ را برايش در اين منطقه سنگينتر و دشوارتر كرده است.
شايد همين مساله هم باعث شد تا در دو جنگ اخير صورت گرفته در غزه، حماس تلاش كند حساب خود را با جهاد اسلامي كه وارد اين جنگ شده بود، جدا كرده و به نحوي به طرف اسراييلي اعلام كند كه اين جنگ حداقل در بعد نظامي آن ارتباطي به اين گروه ندارد.
تهديدهاي اخير شخصيتهاي اسراييلي عليه رهبران حماس و گروههاي مبارز فلسطين