• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 2193 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۰ اسفند

متهم به قتل در نزاع دسته جمعي:

كاش ترسيده بودم

اعتماد| «اگر محل را ترك كنيم آن وقت بچه محل‌هاي‌مان مي‌گويند كه ما ترسيده‌ايم.» جواد 23 ساله اين حرف را زد و به محل درگيري بازگشت. نزاع بالا گرفت. چاقويش را از جيب خارج و بي‌محابا پرتاب كرد. چاقو به شاهرگ جواني ديگر خورده بود. او پا به فرار گذاشت اما ديگر كار از كار گذشته بود.
پنجم اسفندماه امسال بود كه ماموران كلانتري 167 دولت‌آباد از وقوع يك فقره مرگ مشكوك در بيمارستان شهداي هفتم تير تهران با خبر شدند. با حضور آنها در بيمارستان مشخص شد جواني 25 ساله كه به‌شدت از ناحيه گردن دچار خونريزي شده بود لحظاتي قبل توسط دو نفر از دوستانش به بيمارستان منتقل شده اما به دليل شدت جراحات جان خود را از دست داده است.
با انتقال دوستان مقتول به پليس آگاهي روند بازجويي از آنها آغاز شد. يكي از آنها به ماموران گفت: در روز حادثه مشروب مصرف كرده بوديم و با ماشين در خيابان‌ها پرسه مي‌زديم كه به منطقه زورآباد رسيديم. ما كه در حالت طبيعي خود نبوديم از داخل ماشين به ديگران ناسزا مي‌گفتيم كه ناگهان چند نفر از جوانان محله زورآباد به ما حمله كردند و ما فرار كرديم. وقتي كمي از محل دور شديم تعدادي چاقو تهيه كرده و دوباره به محل درگيري برگشتيم. وقتي دوباره به آنجا رسيديم يكي از آنها به سمت ما چاقويي پرتاب كرد. چاقو به گردن يكي از دوستان‌مان خورد. خون همه جا را گرفته بود. ما او را به بيمارستان برديم اما دوام نياورد.
با ثبت اظهارات دوستان مقتول، تيمي از ماموران به محل درگيري اعزام شدند و طولي نكشيد كه ضارب و دوستش در يكي از محله‌هاي زورآباد دستگير و به پليس آگاهي منتقل شدند.
ضارب كه در بازجويي‌هاي ابتدايي درگيري و قتل را انكار مي‌كرد زماني كه با دوستان مقتول روبه‌رو شد لب به اعتراف گشود و در مورد روز حادثه گفت: به همراه دوستانم در خيابان بودم كه عربده‌كشي‌هاي مقتول و دوستانش را ديدم. عصباني شدم و همراه دوستانم به سمت آنها حمله كردم. آنها فرار كردند اما لحظاتي بعد دوباره برگشتند. در دست‌شان چاقو بود. اگر ما صحنه را ترك مي‌كرديم بچه محل‌هاي‌مان مي‌گفتند كه ما ترسيده‌ايم. پس ما هم به سرعت تعدادي چاقو تهيه كرديم. وقتي درگيري بين ما شروع شد من چاقويم را به سمت‌شان پرتاب كردم كه به يكي از آنها خورد. او روي زمين افتاد. ما هم كه ترسيده بوديم از محل فرار كرديم. همزمان متهم ديگر پرونده نيز با تاييد اعترافات ضارب، به مشاركت در درگيري اعتراف كرد.
سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، با اعلام اين خبر گفت: با ثبت اعترافات ضارب و همدستش، قرار بازداشت صادر شد و متهمان براي تكميل پرونده در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفتند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون