روايتي از گمشدن آثار چهار نويسنده مهم جهان
گمشدهها
همه آثار نويسندگان، به دست مخاطبها نميرسند، گاه گم ميشوند وقتهايي ناتمام ميمانند، بستگان آنها از انتشارش سر باز ميزنند و وقتهايي اين آثار به سرقت ميروند و... چارلز ديكنز، شكسپير، لرد بايرون، جان ميلتون و... شماري از نويسندگان بزرگ جهان هستند كه برخي آثارشان به همين دلايل هيچوقت به دست مخاطبها نرسيد. ايسنا در گزارشي به اين موضوع پرداخته است. نمايشنامه «تاريخ كادينو» نوشته مشترك ويليام شكسپير و دوستش جان فلچر روايت و برداشتي از دنكيشوت در اوايل قرن هفدهم اجرا شد؛ اما هيچوقت متني از آن به دست مخاطبها نرسيد.
جان ميلتون نويسنده بريتانيايي، پس از خلق اثر بسيار معروفش، «بهشت گمشده»، نگارش نمايشنامه «آدم بدون بهشت» را آغاز كرد و دو پرده اول را نيز نوشت. او در سوداي آن بود داستاني مشابه «بهشت گمشده» را در قالب نمايشنامه روايت كند؛ اما نه تنها كار به پايان نرسيد، بلكه همان دو پرده نوشته شده هم گم شد، بعد از گذشت قرنها مشخص نيست دقيقا چه بلايي سر اين اثر ادبي آمده، اما به نظر ميرسد با بسته شدن تئاترهاي لندن در اواسط 1600 توسط پيوريتنها، ميلتون آن را به كل كنار گذاشته است.
سانسور فقط از طرف دولتها اعمال نميشود، در ادواري از تاريخ جهان، ناشران بيشتر از دولتيها دست در كار سانسور آثار داشتند، نمونه بارز آن سانسور زندگينامه خودنوشت، لرد بايرون است. چند هفته بعد از مرگ لرد بايرون، شاعر جوان دوره رمانتيك ادبيات انگليسي، «توماس مور»، مجري وصيت اين شاعر نسخهاي از خاطرههاي دستنويس آقاي شاعر را به «جان موري» ناشر سپرد؛ اما او از ترس بدنام شدن بايرون و انتشاراتياش، همه آنچه به نظرش غيراخلاقي ميآمد را پارهپاره كرد و در آتش شومينه سوزاند و مخاطبها هيچوقت نفهميدند بايرون در زندگينامهاش چه نوشت؟!
هزار و يك دليل براي مفقود شدن آثار نويسندگان و هنرمندان ميتوان برشمرد، يكي از آنها هم حواسپرتي است؛ آن هم درست وقتي كه فرد بايد هوشيار باشد! ارنست همينگوي و همسر اولش هادلي ريچاردسون، وقتي در ايستگاه گاردولين شهر پاريس منتظر قطار بودند، يادشان رفت چمدانشان را بردارند؛ چمداني كه تمام آثار آقاي نويسنده تا آن زمان نوشته شده را در خود داشت در همان چمدان بود و بدينترتيب روايت ارنست همينگوي درباره جنگ جهاني اول با آن چمدان براي هميشه گم شد. اين كهنهسرباز جنگ كه تجربه حضور در جنگ جهاني اول را هم داشت، هيچوقت وسوسه نشد آن روايت را باز بنويسد.