• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4148 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۹ مرداد

افغانستان نيازمند راه‌حل جامع

محسن روحي‌صفت

طي روزهاي اخير بحث مذاكره با گروه تروريستي طالبان و امريكا در قطر و احتمال هرگونه توافق ميان طرفين تبديل به يكي از جدي‌ترين موضوعات مطرح در اخبار بين‌المللي شده است. اما با توجه به رويكرد ايالات متحده در طول يك سال گذشته نسبت به افغانستان نشان مي‌دهد كه اين كشور فاقد هرگونه استراتژي در بحث افغانستان است و سياست‌هاي اين كشور طي ماه‌هاي گذشته در قبال افغانستان به طور دايم فرازو نشيب داشته است. زماني كه دونالد ترامپ به عنوان رييس‌جمهور امريكا قدرت را در دست گرفت تا مدت‌ها بحث در خصوص تعيين استراتژي جديد در مورد افغانستان مطرح بود و اعتقاد داشت كه دولت باراك اوباما روش مناسبي را نسبت به جنگ افغانستان اتخاذ نكرده است و اعلام كرد كه قصد دارد استراتژي جديدي را برنامه‌ريزي كند كه منافع امريكا نيز تامين شود. ولي بعد از حدود يك سال، با وجود افزايش حضور نظامي در افغانستان هيچ اتفاق و تغيير جدي در استراتژي و صحنه ميداني در افغانستان رخ نداد و حتي مي‌توان گفت شرايط امنيتي در اين كشور به سمت بدتر شدن نيز پيش رفت. چارچوب استراتژي جديد ترامپ بر اين مبنا بود كه با افزايش نيرو و مشت آهنين مي‌توان باعث تضعيف طالبان و ساير گروه‌هاي تروريستي در افغانستان شد تا در مذاكرات احتمالي دست بالاتر را داشته باشند. ولي در عمل هرچه گذشت، موقعيت طالبان در افغانستان بدتر از قبل نشد و تا حدودي مناطق روستايي و دورافتاده بيشتري از كنترل دولت خارج شد و در اختيار طالبان قرار گرفت. شكست اين سياست‌ها را تا جايي مي‌توان مشاهده كرد كه دونالد ترامپ پيشنهاد كرد كه مناطق دوردست و روستايي تخليه شود و مردم در مناطق شهري متمركز شوند. اين به معني يك شكست است كه مناطق در اختيار تروريست‌هاي طالبان قرار گيرد و تنها مناطق شهري در اختيار دولت باقي بماند. اين وضعيت را در دوره رياست‌جمهوري محمد نجيب‌الله بين سال‌هاي 1987تا 1992 به دليل ضعف دولت شاهد آن بوديم. در آن زمان دولت تنها بر شهرها كنترل داشت و اكثر روستاها در دست نيروهاي مجاهدين بود. در حال حاضر مي‌توان گفت سياست‌هاي امريكا در افغانستان با فرازو نشيب‌هاي زيادي روبه‌رو است و اكنون بحث جديد مذاكره امريكا با طالبان بيش از اينكه مبناي سياسي و علمي داشته باشد، بيشتر از روحيه تاجرمنشي ايشان است كه وقتي مشاهده مي‌كند راهي را رفته و به نتيجه نرسيده به راحتي از آن بازگشت مي‌كند و به سمت مذاكره پيش مي‌رود.

در حال حاضر بحث موفقيت اين مذاكرات نيز در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. برخي موفقيت مذاكرات را از اين حيث مطرح مي‌كنند كه طالبان همواره عنوان مي‌كرد كه با دولت مستقر در كابل مذاكره نمي‌كند و مشروعيت آن را به نحوي قبول نداشت چرا كه معتقد بودند كه كشور تحت اشغال نيروهاي خارجي است و تاكيد داشتند كه با اشغالگران صحبت خواهند كرد. اينكه امريكا قبول كرد تا وارد مذاكره مستقيم با طالبان شود قطعا به نفع دولت مركزي افغانستان نيست و بيشتر اين شرايط به نفع طالبان خواهد بود و آنها اين اتفاق را به نفع خود بهره‌برداري مي‌كنند.

اكنون اين شرايط بسيار به ضرر دولت مركزي است چرا كه نهادهايي براي گفت‌وگو با طالبان تشكيل داده از جمله شوراهاي صلح كه عملا مورد تضعيف قرار مي‌گيرد. اكنون دخالت‌هايي كه امريكايي‌ها در خصوص افغانستان انجام مي‌دهند، نشان مي‌دهد كه اهداف امريكا به نتيجه نرسيده است و از سوي ديگر نيز دولت مستقر و قانوني افغانستان را نيز دچار تضعيف مي‌كند و به نظر مي‌رسد كه دولت چندان از اين موضوع نيز راضي نيست.

بايد اين واقعيت را پذيرفت كه عوامل تاثيرگذار بر روند صلح در افغانستان، امريكا و طالبان نيستند. عوامل تاثيرگذار از دولت مركزي افغانستان آغاز مي‌شود و به دولت‌هايي مانند پاكستان و همچنين گروه‌هاي مخالف ديگر كه نقش عمده‌اي را در صحنه سياسي اين كشور ايفا مي‌كنند، مي‌رسد. بايد ديد كه تاثيرگذاري آنها به چه سمتي خواهد بود. هند به عنوان يك كشور تعيين‌كننده در افغانستان حضور جدي دارد و همواره مخالف مذاكره با طالبان بوده است و از طرفي ديگر روابط نزديكي با ايالات متحده دارد. اينها تناقضاتي است كه همه را دچار يك سردرگمي مي‌كند و اين بي‌ثباتي را در افغانستان افزايش مي‌دهد و كشورها و عوامل تاثيرگذار در افغانستان نمي‌دانند كه چگونه با اين موضوع روبه‌رو شوند. از سويي ديگر جمهوري اسلامي ايران همواره يك سياست مشخص را در اين زمينه دنبال كرده و بر تقويت دولت مركزي افغانستان تاكيد داشته و معتقد است كه هرگونه مذاكره‌اي بايد در چارچوب دولت مركزي افغانستان برگزار شود. اگر ايران نيز مذاكراتي با طالبان داشته بيشتر در سطح محلي بوده است و براي برقراري نظم در نوارهاي مرزي بوده نه براي تعيين سرنوشت افغانستان اما آنچه اكنون ميان طالبان و امريكا جريان دارد براي تعيين سرنوشت آينده افغانستان و بدون حضور دولت مركزي است كه اصلا مناسب نيست. در صورتي كه امريكا و طالبان نيز به يك توافق برسند جنبه اجرايي پيدا نخواهد كرد زيرا افغانستان نياز به يك راه‌حل جامع‌الاطراف دارد كه در آن گروه‌هاي داخلي، همسايگان و قدرت‌هاي تاثيرگذار بين‌المللي نقش داشته باشند. در اين سه سطح بايد توافق‌ها صورت گيرد تا يك راه‌حل جامع و ثابتي براي افغانستان پيدا شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون