تيتراژ بهمثابه ديباچه
تيتراژ واژه فرانسوي و فرم نمايشي تجسمي است كه در آغاز و پايان فيلمها قرار ميگيرد. حضور سه عنصر: گرافيك، حركت و صدا با محوريت موضوع خاص براي تيتراژ ضروري است. حركت و صدا به جنبههاي نمايشي تيتراژ مربوط ميشود و گرافيك، شرط لازم تجسمي بودن آن است.
ديدگاههاي متفاوتي درباره تيتراژ وجود دارد؛
1. تيتراژ شناسنامه فيلم محسوب ميشود.
2. تيتراژ زنگ اعلام شروع فيلم در نظر گرفته ميشود.
3. تيتراژ فرصتي است براي فضاسازي ذهني تماشاگر.
اين سه ديدگاه به مرور زمان و با معرفي قابليتهاي جديد تيتراژ، تاكنون مطرح شدهاند. اين تجارب، هم به لحاظ فرم و هم از نظر محتوا، براي مخاطب و تماشاگر داراي اهميت است. اين سه ديدگاه، سه كاربرد تيتراژ را شامل ميشود و هر كدام، بسته به ذهنيتي كه با هارموني اثر تناسب دارد مورد استفاده قرار ميگيرد.
كاركرد تيتراژ تا حدودي شبيه جلدكتاب است. آنگونه كه در جلد كتاب با انتخاب عناصر، فرمها و چيدمان آنها تلاش ميشود، مخاطب كتاب در جريان موضوع آن قرار گيرد و در كوتاهترين زمان ممكن بتواند كتاب مورد نظرش را بيابد.
معمولا با تمركز در مقابل ويترين كتابفروشي و در يك نگاه كلي و گذرا، از شكل و فضاي طراحي جلد، موضوع كتاب را با اشارات و تمهيدات طراح ميتوان تاحدودي حدس زد.
به عبارت ديگر، تيتراژ مانند جلد كتاب، هم فضاسازي ميكند و هم اطلاعرساني. همانطور كه در جلد كتاب، عناويني چون نام كتاب، نام نويسنده، مترجم و… اطلاعات اصلي كتاب را منتقل ميكند، در تيتراژ هم عناويني چون نام فيلم، كارگردان، فيلمبردار، و… به عنوان اطلاعات اوليه در اختيار تماشاگر قرار ميگيرد. علاوه بر اين، هم در جلد كتاب و هم در تيتراژ، قصد فضاسازي نيز داريم تا مخاطب بتواند به راحتي گونه و مضمون كلي فيلم يا كتاب را بداند. اين فضاسازي مشروط بر اين است كه انتهاي داستان فيلم يا كتاب، لو نرود.
درست همين است كه فضاسازيها، نتيجه نهايي را مشخص نكند و نبايد تمايل تماشاگر به ديدن فيلم يا خواندن كتاب، در اثر تماشاي جلد يا تيتراژ، كاهش يابد. چرا كه خواندن كتاب با تماشاي فيلمي كه آخر داستانش لو رفته جذابيتي ندارد.
ديباچه و تيتراژ:
اگر ديباچه اولين برخورد ميان نويسنده و خواننده كتاب است، تيتراژ نيز نخستين برخورد ميان بيننده و فيلم است، تيتراژ مانند همه برخوردهاي اوليه ميتواند تعيينكننده واكنشهاي آينده باشد. نويسنده و كارگردان در اين برخورد شخصيت خود و حضور خود را، قبل از انديشهاش، ولو به اجمال با مخاطب درميان ميگذارد و چه بسا با همين تماس حضوري و شخصي مخاطب با اثر، احساس اُنسي در او پيدا شود كه تا پايان كار همچنان پايدار بماند.
الف. ر. د