ادامه از صفحه اول
دلار در ايران، دلار در تركيه
آن شهروند نازنيني كه حساب و كتاب ميكند كه مثلا با يك سفر فرماليته خارجي، از محل تبديل ارز مسافرتي به ارز قاچاق، چند ميليون به دست ميآورد، دلسوزي ملي ندارد و چيزي به نام منافع ملي و سود همگاني برايش مهم نيست. اما آيا همه تقصير را بايد بر گردن همين بخش فرصتطلب جامعه انداخت؟ هزار البته خير. در اين كشور، ميليونها ايراني دلسوز و قانع و وطنپرست هم داريم كه اهل سوءاستفاده و احتكار و مالاندوزي ديوانهوار نيستند. اما آيا دولت، مسوولان و تيم اقتصادي ما هم، مانند تركيهايها عمل ميكنند؟ آيا روحاني هم حاضر است هر روز در ميداني و خياباني و هر بار به بهانهاي با مردم صحبت كند و وقايع را با آنها در ميان بگذارد و مشاورين اقتصادي جوان، دانشمند و توانمند را جذب كند و از حمايت بخش خصوصي هم برخوردار شود؟ آيا سيستم رسانهاي ما هم مانند شبكه گسترده روزنامهها و راديو و تلويزيونهاي بخش خصوصي تركيه، ميتوانند آرامش و اعتماد مردم را حفظ كنند؟ خير. متاسفانه خير. در همين كشور نازنين ما ايران، گذشته از افراد و شهروندان عادي، دهها شركت دولتي و بانك و نهادها و موسسات ديگر نيز داشتيم و داريم كه با پيشخريد دهها هزار سكه بهار آزادي و احتمالا اندوختن دلار و يورو، بر اين آتش بنزين ريختند و در همين حال، در بحث واردات خودرو و استفاده از ارز دولتي براي واردات كالاهاي اساسي، صدها فرد، شركت و نهاد، به اقتصاد اين كشور و به جامعه و مردم ما آسيب زدند تا از اين نمد، كلاه گرم و نرمي بر سر نهند. پس پيش از هر چيز اين ساختار مديريتي، بايد خود را ترميم كند و بيش از اين، هواپيماي عظيم اين كشور را به سيستم اتو پايلوت، قضا و قدر و آزمون و خطا نسپارد.
ظهور راديكاليسم
حتي شايد بتوان اين اقدامات را به نوعي دعوت عمومي به شورش، تخريب و انتقامجويي دانست. بهترين استراتژي براي مقابله با احمدينژاد عبور از ايشان و تفكر راديكاليسم و نهيليسم است زيرا رييس دولت دهم فاقد هرگونه اثربخشي و ارزش سياسي براي بررسي و توجه است. قطعا نسخه دردهاي امروز جامعه ايران احمدينژاد و باند او نيستند زيرا مسوول وضعيت امروز جامعه نميتواند مدعي اصلاح آن باشد. نسل جوان و ملت بزرگ ايران بايد بدانند كه عبور از روحاني به مفهوم ظهور راديكاليسم در شكل جديد خواهد بود كه تجربه 8ساله اسفبار آن را ملت به خاطر دارند. بايد باور داشته باشيم كه روحاني ميتواند با تغيير زمين بازي، بازيگران و تغيير سياست و نظام اطلاعرساني از طريق گفتوگوي ملي، منطقهاي و جهاني كشور را به سمت قلههاي توسعه هدايت كند. از اين منظر امروز بيش از هر زمان ديگر به گفتوگو، همگرايي، همدلي، همنوايي و وفاق ملي نيازمنديم.