به نظر ميرسد هر بحثي كه در كشور مطرح ميشود كه يك سوي آن سازمانهاي بينالمللي يا كشورهاي غربي است با طيفي از افراد مواجه هستيم كه از نمايندگان مجلس و دولتيها تا كارشناسان و فعالان سياسي را «خيانتكار» ميدانند. درست است كه اين مفهوم در سياست مصاديق متفاوتي دارد اما به نظر ميرسد كه دايره شمول افرادي كه با اين نسب مواجه ميشوند هر روز وسيعتر ميشود در حالي كه در ابتداي انقلاب شرايط متفاوت بود و براي گروههاي خاصي از اين وصف استفاده ميشد. به نظر شما در استفاده از اين عنوان اتهامي زيادهروي نميشود؟
اگر تاريخ اوايل انقلاب را مرور كنيد، متوجه ميشويد كه بدترين گروه تروريستي در كشور ما كه فقط قابل قياس با داعش است «سازمان مجاهدين خلق» بوده است. مجاهدين خلق هم يكروزه عوض نشدند. چند روزي مانده به انقلاب پادگانها را خالي كردند، اسلحهها را جمعآوري كردند. بعد از استقرار دولت هم هرچه گفته شد اسلحهها را برگردانيد، به اين كار تن ندادند. حتي ساختمانهاي دولتي را گرفتهبودند و هر روز اطلاعيههايي ميدادند كه برخلاف مسير دولت رسمي بود. اين افراد در عين حال تا 25 خرداد 60 آزادانه فعاليت ميكردند. همان ساختمانهايي كه در تصرفشان بود فعاليت ميكردند، روزنامه داشتند، حتي در انتخابات مجلس كه در اواخر سال 1358 برگزار شد، كانديدا داشتند. رجوي و موسي خياباني كانديدا شدند. در شهرستانها هم همينطور بود. من از تبريز كانديدا بودم و اين گروه هم 5 يا 6 نفر كانديدا داشتند كه همه به مرحله دوم راه يافتيم اما در مرحله دوم راي نياوردند. امام هم جلويشان را نگرفت.
حزب توده هم همينطور بود. تا سال 1361 كه خيانتشان در رابطه با فرمانده نيروي دريايي آشكار شد كسي با آنها برخورد نكرد. با كمونيستها، شاخه اقليتشان كه مسلح بودند و اعلام جنگ مسلحانه ميكردند برخورد ميشد اما كمونيستهاي اكثريت كه اعلام جنگ نكردند برخوردي نشد مگر در بعضي شهرها. حتي بعد از سال 60 و اعلام جنگ مسلحانه وقتي خواستند امام را ببينند، امام فرمودند اينها اسلحهها را تحويل دهند من به ديدارشان ميروم. در جريان ماجراي امجديه كه ظاهرا در پشتيباني از آقاي بنيصدر حركتهايي انجام شد اما حاج احمد آقا جلوي برخورد با آنها را گرفت.
در واقع اوايل انقلاب گويا براي استفاده از اين عنوان اتهامي تحفظ بيشتري وجود داشت؟
بله، اين توضيحات براي اين بود كه بگويم همان اوايل انقلاب هم به راحتي از لفظ خائن براي افراد و گروهها استفاده نميشد. مثلا در تبريز كه خلق مسلمان داشتيم بيش از 30 كميتههاي انقلاب به نام امام شريعتمداري بود و چند كميته به نام امام خميني و برخي هم مشترك بود. مادامي كه همين كميتههايي كه از پادگانها اسلحه بردهبودند و مستقل كار ميكردند، فرمانداري و استانداري و صداوسيما را نگرفتند يا به امام جمعه حمله نكرده بودند؛ كسي با آنها كاري نداشت. وقتي اين اتفاقات رخ داد در نيمه دوم 58 تصميمگرفتهشد كه جريان خلق مسلمان در تبريز جمعآوري شود.
اوايل انقلاب به اين راحتي از لفظ خيانت براي افراد و گروهها استفاده نميشد تا عملا دست به خيانت بزنند. حتي آقاي بهشتي در تلويزيون با آنها مناظره ميكرد. من شخصا در دانشگاه تبريز با روساي اين گروهها جلسه و نشست ميگذاشتيم و صحبت ميكرديم. استفاده از عنوان اتهامي خيانت از سوي كساني كه انحصارطلب بودند روز به روز بيشتر شد. متاسفانه اشخاص هم به يكديگر اين اتهام را ميزدند. در واقع افرادي كه الان منافعشان را در اين ميبينند كه ديگري را حذف كنند و خودشان توانايي ندارند تا در معرض نمايش بگذارند و مردم آنها را به خاطر آن خدمت يا توانايي تحويل بگيرند؛ فقط بر ديگري و ديگران فشار ميآورند و نسبت خيانت ميدهند. در صورتي كه در قوانين اسلامي خائن به كسي گفتن جرم است و قابليت شكايت دارد و عنوان مجرمانه است.
متاسفانه الان عدهاي براي اينكه خودشان را در جامعه تثبيت و خودنمايي كنند از اين اتهامات براي ديگران استفاده ميكنند . نميدانند كه ريشه اين اتهام به كجا ميرسد. وقتي ميگويند برجام خيانت بود ديگر در نظر نميگيرند كه معناي حرف شان اين است كه تمام حاكميت كشور خيانت كرده است. هيچكس بدون اجازه رئوس نظام نميتوانست تن به تصويب برجام بدهد.
همانطور كه شما اشاره كرديد دايره عنوان اتهامي خائن دايرهاي به گستردگي امروز نداشت و حتي با گروههاي مختلف تعامل صورت ميگرفت تا اينكه برخي دست به اسلحه بردند. وسيع شدن اين دايره ريشه در چه دارد؟
گسترده شدن دايره اين اتهام ريشه در اخلاق دارد. اوايل انقلاب عدالتخواهي و عدالتطلبي و اخلاق وجود داشت. حتي بعد از آغاز ترورها قبل از هر حكمي با متهمان گفتوگو ميشد و حتي كساني كه حاضر بودند از گروهكهاي مسلح اعلام برائت كنند آزاد ميشدند. امام در نامهاي به آقاي قدوسي (دادستان كل انقلاب) نوشتهاند كساني كه دست به اسلحه نبردهاند به شرط آنكه توبه كنند آنها را آزاد كنند.
امروز آن اخلاق وجود ندارد. مساله اين است كه رقيب را از صحنه سياست بيرون ببريم ولو اينكه به خلاف شرع مرتكب شويم.
مجلس جاي گفتوگو است و لزومي ندارد به خاطر اختلاف عقيده به يكديگر تهمت خيانت بزنند. بايد علمي و منطقي صحبت كرد وگرنه مجلس گفتوگو نيست بلكه مجلس بزنبهادري است. همين زدوخوردهايي كه در مجلس رخ ميدهد هم اين اواخر پيش آمده ما در دورههاي اول به ندرت با چنين اتفاقاتي مواجه ميشديم.
ممكن است برخي به صحبتهاي شما اين انتقاد را وارد كنند كه مصاديق خيانت نسبت به اوايل انقلاب تغيير كرده است. پاسخ شما به انتقادات چيست؟
بايد اصل خيانت را معنا كنيم تا به مصاديق برسيم. ممكن است يك وقت مصداق خيانت اقدام مسلحانه باشد، يك وقت فساد اقتصادي باشد و يك زمان شايع كردن فساد اخلاقي در جامعه باشد يا حتي جاسوسي و تبادل اطلاعات با اجانب باشد. همه اينها خيانت است اما مساله اين است كه وقتي روندي قانوني در حال طي شدن است اما برخي، از نماينده تا رييسمجلس و رييس دولت را به خيانت متهم ميكنند، كمال بداخلاقي است.