مهرماه 1394، شوراي شهر تهران مصوبه مهمي را به تصويب رساند كه كمتر به آن توجه شد. مصوبه شهر دوستدار كودك. مصوبهاي كه به گفته طراحانش در آن تلاش شده بود تا همانطور كه از نام لايحه مشخص است، تهران را به شرايطي برسانيم كه براي زيست كودكانمان معقول و مناسب باشد. اما بعد از تصويب آن و به خصوص بعد از روي كار آمدن شوراي پنجم به نظر ميرسد اين مصوبه نيز مانند بسياري ديگر از مصوبات شهري به فراموشي سپرده شده. مصوبهاي كه شايد بتوان از آن به عنوان معدود اقدامات صورت گرفته در حوزه كودكان ياد كرد. به همين بهانه و در هفته «كودك» گفتوگويي انجام دادهايم با «معصومه آباد» رييس كميته ايمني شوراي شهر چهارم تهران؛ به عنوان پيشنهاد دهنده و ارايه دهنده اين مصوبه در صحن شورا كه در نهايت به تصويب اعضا رسيد. نگاهي به اين مصوبه، سرنوشت آن و وضعيت كودكان پايتخت.
به خاطر دارم كه در دوره قبل و زماني كه شما رييس كميته ايمني شوراي شهر دوره چهارم بوديد، طرحي را به شورا آورديد كه در آن راهكارهايي براي آمادهسازي شهر تهران براي زيستن كودكان شهرمان پيشبيني شده بود. اصلا چه شد كه به فكر تهيه چنين لايحهاي افتاديد؟
آن زمان براساس تغيير رويكردي كه در شهرداري تهران، از نهادي عمراني و خدماتي صرف به نهادي اجتماعي و فرهنگي رخ داده بود، ما هم به دنبال آن بوديم تا طرحها و موضوعات انسان محور را برنامهريزيهاي شهريمان لحاظ كنيم. يكي از همين محورها، قشر كودكان شهرمان بودند كه نگاه ما به آنها از جنس نگاه به آينده شهر و آيندهسازان تهران بود. روي همين اصل تصميم گرفتيم طرحي را تدوين كنيم كه محور اصلياش زيستپذير شدن شهر براي كودكان باشد. براي همين نام «شهر دوستدار كودك» را براي آن انتخاب كرديم. اين طرح واقعا يك طرح كارشناسي شده بود و در تدوين آن از نقطهنظرات صاحبنظران و متخصصان خصوصي و دولتي مختلف استفاده كرده بوديم كه در چند محور اصلي آماده شده بود.
مثلا چه محورهايي؟
مثلا «حمل و نقل شهري». بر اين اساس در اين بخش به دنبال آن بوديم كه مسيرهاي پيادهرو، متروها و اتوبوسها و... را به گونهاي مبلمان و طراحي كنيم كه هر مادري به همراه فرزندش به سادگي امكان استفاده از آن را داشته باشد. خوشبختانه هم اينك در متروها شاهديم كه جايگاههايي براي افراد سالمند و معلولان و كودكان در نظر گرفته شده كه نتيجه همان اقدامات است. يا در بخشي ديگر توجه ويژهاي به فضاي سبز و نقش آن در تربيت كودكان شده بود. به اين معنا كه مثلا پيشنهاد شده بود سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران، دورههاي آموزشي خود براي كودكان را در همين فضاهاي سبز برگزار كند. بخش سوم اين طرح هم به موضوع شهرسازي برميگشت.
يعني قرار بود خانههايمان را براي كودكان مناسبسازي كنيم؟
نه، منظور ما اين بود كه شهرسازي شهرداري، طراحان مجتمعهاي مسكوني را مجبور كند تا فضاهايي را براي بازي بچهها در نظر بگيرند و آن را جزو الزامهاي صدور مجوز قرار دهند. در كنار اينها پيشبيني شده بود در ساختمانهاي عمومي و مسكوني بزرگ اتاق شيردهي و عوض كردن پوشك نوزاد در نظر گرفته شود. اينها اصليترين مواردي بود كه در آن طرح به آن پرداخته شده بود.
فكر ميكنم در همان سالها بود كه وسايل بازي كودكان در پاركها هم تغيير كرد.
بله. قبل از اين اكثر وسايل بازي بچهها در پاركها آهني و فلزي بود و كف زمين هم با سيمان پوشيده ميشد كه هر دو براي بازي بچهها بسيار خطرناك بودند. اما با پيگيريهاي ما، هم جنس وسايل بازي به نوعي پلاستيك و پليمر تغيير كرد و هم كف آنها با مواد انعطافپذير پوشانده شد.
من ميتوانم اينگونه برداشت كنم كه شما در آن زمان به اين دليل به فكر تدوين لايحه شهر دوستدار كودك افتاديد، چون تهران شهر مناسبي براي زندگي كودكان نبود. درست است؟
دقيقا؛ ببينيد، تا پيش از تصويب اين لايحه تقريبا هيچ توجهي نه فقط به كودكان كه به سالمندان و معلولان و زنان و خلاصه اقشار خاص نميشد. اما از زماني كه رويكرد شهرداري «انسان محور» شد، تلاش كرديم تا با اقداماتي، مانند موارد ذكر شده يا مثلا مناسبسازي معابر و... كاستيهاي گذشته را تا حدودي جبران كنيم و به سمت ساخت شهري برويم كه فرصتهاي برابر زيستن در آن براي همه اقشار و به خصوص اقشار خاص وجود داشته باشد. در اين مسير بيشترين تمركزمان هم روي بحث ساخت و سازها بود كه خود شهرداري متولي آن بود.
3-2 سال قبل كه اين طرح تصويب شد، جمعيت كودكان تهران چقدر بود؟
الان را نميدانم ولي تا جايي كه ما مطالعه كرده بوديم آن سالها حدود 3 ميليون كودك در تهران زندگي ميكرد. كودك به معناي بچههاي نوزاد تا 12 ساله.
با اين حساب تهران بايد از لحاظ امكانات موجود براي زندگي كودكان شهر فقيري باشد.
دقيقا همينطور است. نه تنها تهران كه همه شهرهاي ما چنين وضعيتي را دارند و توجه چنداني به كودكان در آنها نشده است. كاري كه ما در تهران كرديم اين حسن را داشت كه ميتوانست به عنوان الگوي اجرا شده در پايتخت در ساير شهرها هم اجرا شود چرا كه اصولا طرحهايي كه در پايتخت اجرا ميشود بعد از مدتي از سوي ساير شهرها هم الگوبرداري ميشود. در اين ميان به نظرم وضعيت كودكان تهراني بهتر است ولي يك تفاوتي بين كودكان تهراني و شهرستاني وجود دارد. اينكه آنها فضاهاي بيشتري را براي بازي و تفريح دارند ولي در تهران به خاطر تراكم ساختمانها و فضاهاي شهري، اين فضا بسيار كمتر و محدودتر است.
ساير نهادها چطور؟ آنها هم در تدوين اين طرح به شما كمك ميكردند؟
اتفاقا يكي از مسائلي كه مانع از آن ميشد كه مصوبه با قدرت تمام پيش رود عدم هماهنگي ساختاري بين مجموعههاي متولي مختلف بود. مثلا در مورد بخشهاي آموزش يا بهداشتي، قاعدتا بايد آموزش و پرورش و وزارت بهداشت پا پيش ميگذاشتند ولي در اين مورد هماهنگي و همدلي خوبي وجود نداشت.
براي همين هم بود كه ما تلاش كرديم بيشتر به مسائل كودكان در حوزه شهرسازي كه در حيطه وظايف خود شهرداري بود، ورود پيدا كنيم.
يعني ساير سازمانها رغبتي نداشتند كه به مساله كودكان بپردازند؟
نميشود گفت رغبتي نداشتند بلكه بيشتر ناهماهنگي وجود داشته و دارد.
و الان كه به عنوان يك فرد بيروني وضعيت شهرمان را در مورد كودكان رصد ميكنيد، فكر ميكنيد شرايط بهتر شده است؟
به نظرم الان وضعيت بهتر است چون شرايط فراهم است. ولي واقعيت اين است كه عملا كاري صورت نميگيرد. چون الان مصوبه شهر دوستدار كودك وجود دارد و مسوولان بايد آن را پيگيري و اجرايي كنند ولي به نظرم الان بخشهايي از اين مصوبه مسكوت مانده و كاري در مورد آنها صورت نميگيرد. اميدوارم مسوولان ما با حساسيت بيشتري مقوله كودكان و نيارهاي آنها را پيگيري كنند چون چه بخواهيم و چه نخواهيم، آينده، از آن آنهاست.