ايمني؛ مفهوم گمشده زندگي
سينا قنبرپور
همزماني برخي رخدادها ذهن آدمي را با پرسشهاي پي در پي مواجه ميكند. همين كه دختري ۶ ساله عمرش به دنيا نباشد براي ساخته شدن يك تراژدي كافيست. حال اگر اين واقعه درست در دومين روز هفته ملي كودك رقم بخورد و او قرباني ناايمن بودن سازه مدرسهاش شود اين تراژدي دوچندان عميق ميشود. اين نخستينبار نيست كه كودكان قرباني حوادث ناشي از ناايمن بودن سازههاي زندگي جديد شدهاند. هنوز زمان زيادي از قرباني شدن دختربچهاي در پايتخت در حوض يكي از پاركها سپري نشده است. فضاها و سازههاي ما تا چه حد براي زندگي خودمان ايمن است و اين فضاها تا چه اندازه براي كودكانمان پرسشي است كه به سادگي نميتوانيم به آن پاسخ دهيم. موضوع ناايمن بودن سازههاي ما مدتهاست محل بحث است. چه آن زمان كه حادثهاي چون «پلاسكو» در پايتخت رخ داد و چه زلزله سال قبل در كرمانشاه يا اينك سيل در استانهاي شمالي. در همين چند روزي كه سيل هموطنانمان در استانهاي شمالي را مصداق زندگي در ميان آب كرده است عكسي از يك پل ويران شده كه يك دستگاه پرايد هم روي آن بوده در مقايسه با پل تاريخي در محدوده رودسر كه از هجوم سيل در امان مانده در شبكههاي اجتماعي دست به دست شده است. «جعفرزاده ايمنآبادي» نماينده مردم رشت هم با مبنا قرار دادن همين ماجرا توييت كرد: «در جريان سيل اخير پلهاي ساخته شده توسط مهندسان بيمدرك با قدمت يكصد سال و شايد بيشتر هيچگونه آسيبي نديد. ولي پلهاي با سابقه ساخت بعضا كمتر از يك دهه توسط مهندسان با مدرك تحصيلي دهن پركن تخريب شد.»
ما به ويژه پس از واقعه زلزله رودبار و پس از آن زلزله كرمان به اين نكته توجه كرديم كه سازههايمان در برابر زلزله چقدر مقاوم است. حتي طنز براي آن ساختيم كه وقتي تهران زلزله آمد ميفهميم كه مهندسان و شهرسازانمان با ما چه كردهاند. واقعيت اين است كه حالا در گيلان سيل آمده و مشخص است كه كدام پل با كدام پيمانكار و كدام مهندس ناظر از بين رفته و كدامها باقيمانده است. بنابراين مشخص است كه كارنامه ما چيست. مشابه همين اتفاق براي مدرسهاي افتاده كه دانشآموز كلاس اول دبستان در آن قرار بود درس بخواند ولي به هر دليلي كه نميدانيم ديوار آن فروريخت و فرصت زندگي يك كودك از دست رفت. اين اتفاق براي چند دانشآموز ديگر محتمل است؟