نياز به اصلاح يك سيستم
نهايتا از وقوع وقايع ناگوار بسان سال 92 و 93 جلوگيري كردهايم.اين روزها در فضاي مجازي و از طريق پيامكها پيامهاي بسياري رد و بدل ميشود. تجربه و تحقيق نشان ميدهد كه اكثر آن تا پاك كردن پيامك ادامه دارد اما اگر پيامي كتبي مثلا براي قبولي كنكور عزيزي توسط معلمش به او برسد تا آخر عمر به همراه آن عزيز خواهد بود و بر قابي الصاق و بر ديوار نصب خواهد شد حال اگر رياست محترم جمهور فرد فرد ايرانيان را مورد تفقد قرار دهد و طي دوره رياستجمهورياش براي آحاد ايراني كارت تبريك تولد ارسال كند يا قبولي كنكور را به قبولشدگان تبريك بگويد يا كارتپستالي براي اعياد مختلف از عيد نوروز و فطر و قربان و... ارسال كند چه شادابي و طراوتي ماندگار را در جامعه تزريق كرده است. ماندگار به لحاظ مثالي كه در بالا ذكر شد و به همين جهت پست را در دنيا عامل وفاق ملي ميدانند و نامهرسان را پيامرسان شادي و امين جامعه كه اسوه امانت را از رسول خدا به ارث بردهاند و چون عزيزان پست پيامرسان شادي بودند. در مكاتيب الرسول آمده است كه برويد با لباس تميز و پاكيزه و در حد امكان نو بر در مردم ظاهر شويد كه همراه شادي، پاكي را هم به ارمغان داشته باشد.با توجه به شرايط خاص جامعه بياييد به برنامهريزي معكوس دست بزنيم؛ چهل سال برنامهريزي متمركز از بالا داشتيم حال با برنامهريزي از پايين از پتانسيلهاي موجود در بطن جامعه استفاده كنيم و انشاءالله از پست و جامعه پستي آغاز كنيم .
مديريت توزيع درست از طريق پست امكانپذير است حال كه دو اپراتور ديگر هم به شبكه پستي اضافه شده از اين امكان نهايت استفاده را ببريم .
كشور هنوز از فقدان بازار ملي رنج ميبرد. برندهاي توليدي كشور در كشور غريب است و توليد مظلوم. با پست غربتزدايي كنيم و رفع مظلوميت از توليد .
شادابي را از طريق پست به منازل بريم و افتراق دولت و ملت را از طريق پست به وفاق تبديل كنيم .
روزهاي ملي و خاص را با پست نهادينه كنيم؛ همه امكان استفاده از ابزارهاي نوين را ندارند .
تكنولوژي اطلاعات براي سهولت چرخش اطلاعات است ما فاقد بانكهاي اطلاعاتي هستيم و پست با راهاندازي پست مستقيم بانكهاي اطلاعاتي مورد نياز را تدارك ديده است. از اين بانكها در جهت صرفهجويي در زمان و بالا بردن سرعت استفاده كنيم و بسياري از اين دست كه نه تنها در پست كه در نهادهاي مدني جامعه ما به وديعت گذاشته شده و بايد استفاده كرد.
هفده مهر روز جهاني پست مبارك باد.
رفتي و همه شاعر شدند
مثل برنامههاي ديگر جنگ و جدل راه نمياندازد و چون حاشيه ندارد پس به مذاق مخاطب خوشنميآيد.
اما نميگفتند آيا كار برنامه تلويزيوني تكثير نفرت و ستيزهآفريني است؟ شفيع اين را بلد نبود. يا اگر هم بلد بود به كارش نميگرفت. شوخي ميكرد و لبخند ميزد و بيتكلف بود... باورش سخت است كه حالا وقتي در مورد مردي با آن موهاي پرپُشت و چهره خندان حرف ميزنيم همه فعلهايمان «ماضي» است!
كاري نميشود كرد. مرگ داسش را روي دوشش مياندازد و آدمها را يكي يكي ميچيند. اين ميان اما خوب است يادمان باشد كه مثل پاسبانها يكدفعه شاعر نشويم!