حافظشناسي مدرن
داريوش آشوري (1317- تهران) نويسنده و مترجم آثار فلسفي و نويسنده كتاب عرفان و رندي در شعر حافظ (1379، عنوان قبلي هستيشناسي حافظ) ميگويد: «اولين كتابي كه در تفسير اشعار حافظ به معناي مدرن نوشته شد كار مرحوم محمود هومن بود به نام حافظ چه ميگويد. او ميخواست با تفسيرش از حافظ ديدگاهي شبيه به نيچه، شوپنهاور و گوته دربياورد؛ تفسيري كه نشان ميداد حافظ در دوران جواني و نوجواني اهل ديانت و از پيروان صوفيانه بوده و رفتهرفته از اين تعلقات جدا شده و تمايلات ديگري در او شكل گرفته است و به جايي ميرسد كه يك نوع آزادانديشي مدرن شبيه گوته، نيچه و شوپنهاور پيدا ميكند. بعدا احمد كسروي آمد و روي تم حافظ چه ميگويد، مطالبي نوشت و بهشدت به حافظ حمله كرد و حافظ را به يك عنصر عامل فساد متهم كرد.» از نگاه آشوري تفسير محمود هومن از حافظ نمونهاي از تفسيرهاي «مدرن» از حافظ است كه او را يك فيلسوفِ آزادانديشِ بي خدا ميدانند. محمود هومن دو كتاب درباره حافظ نوشت. چنان كه گفته شد، حدود سال 1934 (1313) كه رابيندرات تاگور به ايران آمد، جزوهاي درباره حافظ مينويسد و نسخهاي به او پيشكش ميكند. او در سال 1317 كتاب حافظ چه ميگويد را مينويسد. در اين كتاب حافظ شاعري متفكر و فيلسوف معرفي ميشود؛ البته فيلسوفي سيستمساز نبوده است، بلكه ميتوان او را با نيچه مقايسه كرد و هر دو آزاده و رند هستند. كتاب دوم حافظ (1325) است كه مكمل كتاب نخست است. در اين كتاب نقد علمي و استواري تصحيح و مقدمه علامه قزويني نوشته شده است. نويسنده به ادوار فكري و سير تحول انديشه حافظ تاكيد دارد و معتقد است 248 غزل او نماينده دگرگوني در تفكر حافظ هستند. هومن منتقد تصحيح سرسري و بينظم فكري اشعار حافظ است و معتقد است كه حافظ داراي سبك خاص بوده و اين سبك در ادب فارسي بايد در كنار سبكهاي خراساني، عراقي، هندي و... گذاشته شود. او در بررسي انديشه حافظ دو عامل را برجسته ميسازد: نخست ويژگيهاي تاريخي عصر حافظ و دوم صورتهاي تحولات دروني شاعر. هومن با در نظر داشتن اين دو عامل، پنج دوره حيات فكري حافظ را چنين متمايز ميكند:
1- دوره عاشقي و خوش باشي جواني كه شاعر رها از قيد مكان و زمان سرگرم عشق و رندي و نظربازي است (شناسه: حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظر باز/بس طور عجب لازم ايام شباب است)
2- دورهاي كه بر اثر سختگيريهاي محتسب (اميرمبارزالدين) متوجه تصوف ميشود (شناسه: ميصوفي افكن كجا ميفروشند/ كه در تابم از دست زهد ريايي)
3- دوره پـــايـــان سختگيريها و آزادي در مينوشي و رندي و عشقورزي (شد آنكه اهل نظر بر كناره ميرفتند/هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش)
4- بازگشت به درون و خلوت گزيني (آن شد اي خواجه كه در صومعه بازم بيني/ كار ما با رخ ساقي و لب جام افتاد)
5- اين دوره خود به دو بخش تقسيم ميشود: نخست توجه عميق به عرفان كه از قضا متفاوت از عرفان مولوي است (لطيفهاي است نهاني كه عشق از او خيزد/ كه نام آن نه لب لعل و خط زنگاري است) و دوم دوره كه كاملا به تفكر اختصاص دارد (حاليا مصلحت وقت در آن ميبينم/ كه كشم رخت به ميخانه و خوش بنشينم) از نگاه هومن رندي حافظ همان آزادگي اوست و زمينه كلي حالتهاي زندگاني يعني شيوه انديشيدن اوست و تنها شرط رندي اين است كه شخص «همه خبرها را شنيده و پس از باور موقتي آنها از راه ژرف انديشي به نادرستي آنها پي برده و از آنها روي بگرداند». رندي حافظ نيز از ديد هومن سه مرحله دارد:
1- تازه رندي: تا پايان شاهي ابواسحاق اينجو يعني تا زماني كه حافظ حدود سي تا سي و پنج سال سن دارد.
2- كهنه رندي: تا ميانه پادشاهيهاي شاه شجاع مظفري كه حافظ حدود 40 تا 45 سال دارد.
3- رندي كامل: اين دوره از 45 سالگي حافظ آغاز و تا زمان مرگ او (792 ه.ق.) ادامه مييابد.
پژوهش هومن درباره حافظ بديع و نو بود و گامي بلند به سوي پژوهشهاي مدرن در زمينه حافظپژوهي تلقي ميشد كه از چارچوب حافظپژوهيهاي پيشين فراتر ميرفت.