• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4204 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۸ مهر

كارمند خالتورسازها

كيوان كثيريان

نگاهي به فهرست فيلم‌هاي روي پرده بيندازيد. كمدي‌هاي دم دستي سينما را تسخير گرده‌اند؛ كمدي‌هايي بي‌كيفيت كه غالبا سالن‌هاي فراوان را در اختيار دارند ولي نه فيلم‌هاي خوبي‌اند و نه به فروش قابل توجهي دست يافته‌اند. مديران سينمايي و دست‌اندركاران اكران نيز به بهانه نياز جامعه به شادي از اين فيلم‌هاي بي‌كيفيت حمايت و فضا را براي سينماي جدي و صاحب انديشه تنگ و تنگ‌تر مي‌كنند. معلوم نيست متوليان اكران با چه كار كارشناسي به جاي مردم تصميم مي‌گيرند كه فلان فيلم چون كمدي است مي‌فروشد پس سالن‌هاي پرشمار لازم دارد و بهمان فيلم گرچه فيلم خوبي است ولي نمي‌فروشد و تنها در چند سالن آن‌هم دوهفته يا چهار هفته اكران شود از سرش هم زياد است. با همين پيش‌بيني بي‌اساس بسياري از فيلم‌ها كه اتفاقا بايد آنها را جريان اصلي سينماي ايران به‌حساب آورد، به حاشيه مي‌روند و درست اكران نمي‌شوند؛ در حالي‌ كه اگر با شرايط مناسب روي پرده بروند مخاطب كافي خواهند داشت. فيلم‌هاي باارزش سينماي ايران كه اتفاقا نام همين‌ها در تاريخ سينما باقي مي‌ماند، دارند قرباني سوء‌مديريت در اكران و سوء‌مديريت كلان سينما مي‌شوند.

فيلمي كه با افتخار در تبليغات مجازي‌اش خود را اولين فيلم دگرباشانه سينماي ايران مي‌خواند و از اين مسير مي‌خواهد مخاطب جذب كند، در سالن‌هاي پرشمار اكران مي‌شود و فيلم‌هايي مثل «يك كيلو و بيست و يك گرم» و «ماهورا» و حتي «جاده قديم» و «عرق سرد» و «شعله‌ور» با محدوديت‌هاي زياد، به نمايش درآيند. فيلم‌هايي كه يقينا اگر درست و عادلانه به نمايش درآيند بسيار بيشتر ديده مي‌شوند و مخاطبان پرشمارتري پيدا مي‌كنند.

به نظرتان دولت و سازمان سينمايي عريض و طويلش به چه كار سينما مي‌آيند اگر قرار باشد خالتورسازها روي سينما خيمه بزنند؟ نباشند بهتر نيست؟ اگر وظيفه حراست از فيلم‌هاي ارزشمند سينماي ايران را ندارند، چه مسووليتي احساس مي‌كنند؟ سينماي ايران اگر در جهان اعتبار دارد مطمئنا از بابت فيلم‌هايي مثل هشتگ و خالتور و لازانيا و كاتيوشا و دم سرخ‌ها و هزارپا و... نيست.

اگر قرار است سازمان سينمايي كارمند گوش به فرمان خالتورسازها باشد، واقعا عدمش به ز وجود. در حال حاضر ظاهرا چنين وضعيتي حاكم است. وضعيتي حاكم شده كه كارگرداني مثل ابوالحسن داوودي با ساختن آن همه فيلم خوب به ورطه «هزارپا» كشيده مي‌شود يا فيلمسازي مثل حسين قناعت با فيلم‌هاي خوبش در حوزه كودك به باتلاق «لازانيا» مي‌افتد. وقتي فيلم خوب بسازي و سازمان ‌سينمايي كوچك‌ترين حمايتي در اكرانش نكند يا بي‌خود و بي‌جهت سال‌ها در محاق توقيف بماند، نتيجه جز اين مي‌شود؟ آيا حفاظت و حراست از سرمايه‌هاي معنوي و انساني سينما و فرهنگ وظيفه دولت و وزارت ارشاد و سازمان سينمايي نيست؟ وضعيت سينما را به سمتي برده‌اند كه امسال، كلي فيلم دم دستي نظير همين‌ها كه حالا روي پرده است، در حال توليد است. نگاه سرمايه سالار سازمان سينمايي كه اتفاقا از هر رويكرد كارشناسي و حرفه‌اي خاليست، دارد سينماي ايران را نابود مي‌كند. خالتورسازان و سازمان سينمايي در يك پروژه مشترك، پا روي خرخره سينماي ايران گذاشته‌اند و فشار مي‌دهند. حالا يك خروش از درون سينما و توسط اهالي دلسوخته سينما لازم است تا جلوي اين جريان مخرب را بگيرد و سينماي ايران از فشار اين ديكتاتوري خالتوري، رها شود و نفسي تازه كند. بخشي از مخاطبان سينماي ايران ديگر به سينما نمي‌روند. مسوول اين افتضاح، مستقيما سازمان سينمايي است و قطعا وزير ارشاد كه اجازه استمرار اين جريان مسموم را داده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون