تقي مدرسي خوش درخشيد
علي دهباشي
تقي مدرسي متعلق به نسل جوانان اوايل دهه 30 بود كه در اوج رونق بازار هنر، ادبيات، داستان و شعر كار خود را با انتشار رمان «يكليا و تنهايي او» آغاز كرد. اين رمان خوش درخشيد، آنچنان كه بزرگترين منتقدان آن زمان در نشريات ادبي او را ستايش كردند. كار بعدي او «شريفجان، شريفجان» بود. اگرچه اين رمان تجربه اول مدرسي نبود اما در ژانر ديگري ارزشهاي خود را داشت. اين نويسنده در اواخر دهه 30 ايران را براي تحصيل در رشته طب ترك كرد و به امريكا رفت. در اين كشور او به يكي از بزرگترين متخصص اطفال تبديل شد و با «آن تيلور» نويسنده بزرگ معاصر امريكا كه دهها رمان او اقتباس سينمايي شده است، ازدواج كرد. حاصل اين زندگي مشترك دو دختر به نامهاي «تژ» و «ميترا» است.
در اواخر عمر تقي مدرسي كار نوشتن را دوباره آغاز ولي اينبار زبان انگليسي را براي نگارش داستانهاي خود انتخاب كرد. «كتاب آدمهاي غايب» از جمله اين آثار بود كه ابتدا به انگليسي نوشته شده و بعدها به فرانسه ترجمه شد، مدرسي بعدها اين كتابها را به فارسي برگرداند. دومين رمان انگليسي او « آداب زيارت» كه به فارسي ترجمه شد و در نهايت آخرين اثر او «عذراي خلوتنشين» تا جايي كه اطلاع دارم به چاپ نرسيده است.
سرطان هم تقي مدرسي را از ما گرفت و هم آغاز راه دومين حركت ادبي او را ناتمام گذاشت. مدرسي فعاليت مطبوعاتي خود را با مجله صدف از سال 1336 آغاز كرد. زماني كه او پس از سي و چند سال به ايران سفر كرد در مجله «كلك» آن زمان برايش ويژهنامهاي تدارك ديديم. همچنين در منزل دكتر علياصغر خبرزاده مجلسي برپا كرديم كه گروهي از نويسندگان و شاعران در آن حضور داشتند. تقي مدرسي كم، اما خوب نوشت.